سفرهاى احمدى نژاد
دومين سفر اروپايى احمدى نژاد در دوره دوم حضور او در راس دولت ايران سرانجام اتفاق افتاد. او که در دور نخست رياست جمهورى خود نزديک به 42 سفر خارجى رفته بود در چند ماه نخستين دومين حضورش در پاستور براى دومين بار راهى اروپا شد و قصد آن دارد در آينده يى نزديک راهى دانمارک شود تا شايد کمى از کنايه هاى منتقدان سياست خارجى در امان بماند که او را متهم مى کنند به ناتوانى در سياست هاى خارجى و همواره سفرهايش را به رخ او و وزير امور خارجه اش مى کشند.
حتماً به خاطر داريد هنگامى که منوچهر متکى براى بار دوم به مجلس معرفى شد تا از جمله وزراى ثابت دو دولت محمود احمدى نژاد باقى بماند، چگونه نمايندگان همسو با دولت به سياست هاى خارجى تاختند و او را متهم کردند به ناتوانى در برقرارى ارتباط و عدم رايزنى براى سفر هاى اروپايى و برجسته رئيس دولت. اعتراض نمايندگان به اين بود که در روابط خارجى و سفرهاى رئيس دولت چه چيز عايد ايران شده است و چرا تا به حال مقامات رسمى دول اروپايى از احمدى نژاد دعوت نکرده اند تا به عنوان يک مقام ارشد ايرانى به سفر اروپايى برود.
سفر به اروپا
حق با نمايندگان بود. اگرچه متکى و نمايندگانى که به يارى اش آمده بودند از فتوحات سفرهاى خارجى دولت گفتند و اينکه در دنيا چگونه با آنها رفتار شده و عزت و اقتدار ملى را به نمايش گذاشته اند و در هر سفر چيزى جز غرور براى ميهن نيافريده اند، اما حکايت سفرهاى خارجى احمدى نژاد آن گونه که همسويان و حواريونش مى گويند، نيست. او در چهار سال نخست حضورش در پاستور به 42 سفر خارجى رفت که تنها يکى از آنها به مقصد اروپا بود. تازه آن سفر هم کلى حاشيه به همراه داشت. او که نه به دعوت سران کشور ايتاليا که براى نشست در اجلاس جهانى فائو به رم رفته بود بار ديگر آرزوى محو اسرائيل از روى زمين را کرد؛ سخنانى که البته با اعتراض مقامات برگزارکننده روبه رو شد. اما آنچه بيشتر از همه حاشيه آفريد خبر سوءقصد به جان احمدى نژاد بود که سفير ايران در ايتاليا چنين توضيحش داده بود؛ «اين ماجرا توهم توطئه نبوده و صحت دارد. يک روز قبل از سفر براى کنترل شرايط دستگاه اشعه ايکس نصب شده در محلى که آقاى احمدى نژاد قرار بود اقامت داشته باشد به محل رفتم و در بررسى ها مشاهده شد شدت يا ميزان اشعه دستگاه مورد نظر که در داخل ساختمان قرار داشت، بيشتر از حد معمول است. ابتدا به خرابى دستگاه مشکوک شديم و به فرض اينکه دستگاه خراب است، دستگاه ديگرى به محل آورديم اما معلوم شد مشکل از دستگاه نيست و ظاهراً اشعه از جايى کنترل مى شد. وقتى رئيس جمهورى وارد محل شد، ميزان اشعه دستگاه بيشتر شد و به بالاى هزار رسيد به طورى که آثار ناشى از شدت اشعه در محيط داخل ساختمان کاملاً احساس مى شد.» اين تمام حکايت سفر احمدى نژاد نبود چرا که نه منابع ايتاليايى اين خبر را تاييد کردند و نه او را به ضيافت شام دعوت کردند تا نخستين تجربه سفر اروپايى احمدى نژاد چندان برايش ماندگار و خوشايند نباشد.
امريکا سرزمين محبوب
هر چه احمدى نژاد به اروپا نرفته بود تلافى اش را سر قاره امريکا درآورد. او نه تنها با چاوس، مورالس و فيدل کاسترو رفيق گرمابه و گلستان شد که به سرزمين شيطان هم رفت. نخستين بار وقتى تازه به پاستور آمده بود خبر رسيد که بايد خودش را براى شرکت در مجمع عمومى سازمان ملل آماده کند. عکس هايى از گروگانگيران سفارت امريکا منتشر شد و رسانه ها ادعا کردند يکى از اينها احمدى نژاد است اما موضوع سريع از سوى تسخيرکنندگان سفارت امريکا و رسانه هاى دولتى تکذيب شد تا محمود احمدى نژاد با همراهانش به نيويورک برود؛ همان سفرى که وقتى از آنجا برگشت ماجراى هاله نور را مطرح کرد و آنجا هم احمدى نژاد به هولوکاست حمله کرد و پيشنهاد داد سال جديد ميلادى را به نام مهرورزى و معنويت نامگذارى کنند.
البته اين تنها سفر احمدى نژاد به نيويورک نبود چرا که او تنها رئيس دولت ايران بود که در تمام مجامع عمومى سازمان ملل حاضر شد. اگرچه هيچ گاه حاشيه ها او را رها نکردند. چه در آخرين حضورش که در فاصله کمى بعد از انتخابات دهمين دوره رياست جمهورى برگزار شد هنگام سخنرانى او بار ديگر بسيارى از حاضران سالن را ترک کردند و او نيز ديدارش با رسانه ها را لغو کرد و به ايران بازگشت. يا يک دوره قبل تر نيز در سال 2008 حضور او در دانشگاه کلمبيا با حاشيه هاى بسيارى روبه رو شد. اگرچه نزديکانش از آن حماسه کلمبيا را ساختند اما يکى از محل هاى اعتراض نمايندگان به سفرهاى خارجى احمدى نژاد همين دانشگاه کلمبيا بود.
رفيق هاى لاتين
البته اگر احمدى نژاد تنها به بهانه مجمع عمومى سازمان ملل پنج بار به ايالات متحده رفت، تا دل تان بخواهد به امريکاى لاتين رفت و از امريکاى لاتين مهمان دعوت کرد. شبه چپ هاى به قدرت رسيده در امريکاى لاتين که سر ناسازگارى با امريکا داشتند رفقاى خوب احمدى نژاد بودند. اين دوستى با امريکاى لاتين آنقدر بالا گرفت که همفکران احمدى نژاد در دانشگاه فرزندان «چه» انقلابى نامدار امريکاى لاتين را به ايران آوردند تا براى او بزرگداشت بگيرند؛ بزرگداشتى که البته با حاشيه هاى بسيارى نيز همراه بود. آن هنگام که دختر «چه» از حاضران خواست درباره پدرش با مطالعه بيشتر حرف بزنند چرا که او نه خدايى داشته و نه پيامبرى را ملاقات کرده است. اما در ميان تمام اين رفقا که گويى با احمدى نژاد نقطه مشترک امريکاستيزى داشتند چاوس رفيق ديگرى بود. اين دو تقريباً هر سال دو بار با همديگر ديدار کردند و علاوه بر سفرهاى متعدد چاوس به تهران، احمدى نژاد نيز به طور متوسط سالى يک سفر به امريکاى لاتين داشت. او در اين سفرها به نيکاراگوئه، بوليوى و کوبا و برزيل هم رفت. ونزوئلا بعد از ايالات متحده امريکا دومين کشورى بود که بارها احمدى نژاد به آنجا رفت و چاوس را به آغوش گرفت. روابط احمدى نژاد و ونزوئلا به گونه يى بود که احمدى نژاد مدعى شد کودکان آنجا او را با نام کوچک مى شناسند. او براى تکميل دوستى خود با چاوس براى آخرين بار در دوره دوم حضورش در پاستور چاوس را در مشهد و در صحن حرم رضوى در آغوش گرفت.
سفر به قاره سياه
احمدى نژاد چند بارى هم به قاره آفريقا رفت. او که تلاش بسيار داشت تا شايد يک بار ديگر ايران و مصر با هم دست دوستى بدهند و حتى خبر از بازگشايى سفارتخانه هاى دو کشور داد اما مقصدش نه آفريقاى توسعه يافته که کشورهاى دورافتاده و تازه کشف شده يى بود که احمدى نژاد براى آنان نيز چون طبقه فرودست ايرانى از بازستاندن حق شان سخن مى گفت و اينکه عدالت روزى آنها را حاکم خواهد کرد. او در پنج سال اخير به سيرالئون، زامبيا، جزاير کومور، کنيا، تانزانيا و سنگال سفر کرد و هر بار که بازگشت از دستاوردهاى بزرگ خود در اين سفرها گفت.
همسايگان مساله دار
يکى از نقدهايى که نمايندگان به متکى داشتند و دارند اين است که موقعيت ما در منطقه و در ميان همسايگان خوب نيست. در جنوب امارات و در شمال آذربايجان و در شرق پاکستان و افغانستان چندان با ما سازگار نيستند و آرامش منطقه يى را بر هم زده اند. آنها به دولت خرده گرفتند که به جاى سفرهاى طول و دراز به امريکاى لاتين روابط را با کشورهاى همسايه و هم مسلک قوى تر مى کرديد تا شايد وضعيتى بهتر داشته باشيم. اما اين نقدها به اين معنا نبود که احمدى نژاد به کشورهاى همسايه سفر نکند. او هم به نشست سران کشورهاى حاشيه خليج فارس رفت و هم به ارمنستان در شمال ايران سفر کرد و سفرش را نيمه تمام گذاشت . او هم به آسياى ميانه رفت و هم قطر و هم امارات تا شايد کمى به اوضاع سياست خارجى اش در منطقه سامان بدهد. اما هنوز هم منتقدان سياست خارجى بر او خرده مى گيرند که در دوست يابى ناکام بوده است. البته او يک متحد در شمال دارد که گرچه حضورش در سياست خارجى ايران همواره با ترديد کارشناسان روبه رو بوده اما اين روزها متحد استراتژيک دولت دهم براى حل مساله هسته يى و حضور در عرصه بين الملل است. روسيه دوران جديد در کنار چين دو متحد استراتژيک ايران هستند که گويى به دليل حمايت هاى بين المللى از ايران از مواهب اقتصادى و تجارى نيز بهره مند شده اند.
منبع: روزنامه اعتماد-حمید مافی
نظر شما :