نگرانی آمریکا از تغییر رهبران مصر و عربستان

۱۰ آبان ۱۳۸۸ | ۲۰:۱۴ کد : ۶۱۵۴ اخبار اصلی
یادداشتی از کریم جعفری.
نگرانی آمریکا از تغییر رهبران مصر و عربستان

به نظر می‌رسد هنوز دوران دیکتاتورها در کشورهای عربی خاورمیانه، به پایان نرسیده است. «من فرمان می‌دهم» افرادی که زمام امور را در کشورهای عربی خاورمیانه به دست گرفته و برای د‌هه‌هاست حاضر نیستند قدرت را به نفع مردم ترک کنند؛ درد گرانی است که بر روح و روان مردم این کشورها نشسته و شاهد حکومت رژیم‌هایی هستند که در قالب جمهوری، قامت دیکتاتور و از آن بدتر دارند و قدرت را وراثتی کرده و راه را برای تداوم سرکوب مردم فراهم کرده‌اند.

در بیشتر کشورهای عربی اوضاع به همین منوال است‏، به جز عراق که تا همین چندی پیش، چنین حکمی بر آن صادر بود و لبنان که دمکراسی نیم‌بندش با اعمال نفوذ همین دیکتاتورها بر لبه تیغ قرار گرفته، از عمان تا مراکش سلطنت‌ها و جمهوری‌های سلطنتی در حال حکم راندن بر مردم هستند و کوچک‌ترین صداها را هم خفه می‌کنند. در حالی که دهه آخر قرن گذشته، دهه مرگ بسیاری از این دیکتاتورها بود، اما هنوز هم چند تایی از آنها در گوشه و کنار حکومت می‌کنند که از نسل قدیمی و پیر این جماعت به شمار می‌روند و همه نگرانی‌های آمریکایی‌ها از مرگ همین یکی دو نفر است که از قضا، بدترین پرونده‌های حقوق ‌بشری و حکومت‌گری را نیز دارند. حسنی مبارک در مصر و عبدالله سعودی در عربستان، دو فردی هستند که کاخ سفید از هم‌اکنون در ماتم از دست دادن آنها به سوگ نشسته است.

در حالی که برخی از رسانه‌های مصری ـ روزنامه الشروق ـ گزارش‌هایی مبنی بر دستورهای حسنی مبارک برای مراسم دفن و کفن خود منتشر کرده و به همین دلیل نیز مسولان آن زندانی شدند‏، در عربستان همچنان هزاران شاهزاده سعودی منتظرند که چه هنگام عبدالله سر به بالین بگذارد تا روند قدرت در این کشور دور تازه‌ای به خود بگیرد.
روزنامه «لس‌آنجلس تایمز» در شماره چند روز پیش خود، گزارشی را منتشر کرد که در آن به نقل از برخی از مقامات آگاه در واشنگتن، نگرانی‌هایی از آینده جانشینی در مصر و عربستان ابراز شده است. این منبع آگاه که در وزارت امور خارجه آمریکاست، نگران است که در صورت مرگ این دو، آینده خاورمیانه را بدون مبارک و عبدالله سعودی چگونه رقم بزنند.

مبارک که از سال 1981 و پس از ترور انور سادات، قدرت را در مصر به دست گرفت راه وی را ادامه داد و عملا مصر را به اردوگاه غرب برد و در این سی سال، چنان منویات آمریکا را در منطقه اجرا کرد که کمک‌های سالیانه چند میلیارد دلاری آمریکا همچنان راهی این کشور می‌شود و مصر عملا پایگاه عمل برای سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا تبدیل شده است.
از سوی دیگر، عبدالله سعودی است که از سال 2005 به صورت رسمی عنوان پادشاه عربستان را یدک می‌کشد اما به صورت عملی از سال 1996 و پس از سکته برادرش ملک فهد، زمام امور را به دست گرفت. تفاوت میان مبارک و عبدالله در این است که مبارک دوران حکومتش در سال 2011 به پایان می‌رسد و زمزمه‌هایی در مورد برنامه‌ریزی برای جانشینی فرزندش جمال به گوش می‌رسد. آنچه برای آمریکایی‌ها تبدیل به یقین شده این است که مبارک در سال 2011 کاندید ریاست جمهوری نخواهد شد و دوران وی در این سال ـ اگر پیش از آن به دلیل کهولت سن و بیماری فوت نکند – به پایان می‌رسد.

مسأله انتخابات ریاست جمهوری مصر، دغدغه‌ای برای سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده و این در حالی است که عبدالله سعودی تا روزی که نفس می‌کشد، پادشاه ملک است و اتفاق خاصی روی نخواهد داد؛ اما وی نیز بیش از هشتاد سال سن دارد و روز به روز ناتوان‌تر می‌شود.

آمریکایی‌ها در حال برنامه‌‌ریزی برای خاورمیانه بدون مبارک و عبدالله هستند. در طول چند دهه گذشته این دو کشور بر خلاف خواست مردم خود با طرح‌های آمریکا در منطقه همراهی کردند و به ویژه درباره جریان صلح اعراب و اسرائیل باج‌های کلانی به طرف اسرائیلی دادند تا جایی که عربستان زیر همین فشارها طرح صلح عربی معروف خود را اعلام کرد که طرف اسرائیلی، اصلا به آن توجهی نکرد. مصر نیز در این سال‌ها همکاری نزدیکی را با آمریکا در منطقه داشته است که اوج آن را می‌توان در تحولات اخیر فلسطین دید که همکاری نزدیک و گسترده‌ای با رژیم اسرائیل در راستای کنترل گروه‌های فلسطینی داشته است.

یکی از طرح‌هایی که آمریکایی‌ها برای مصر بدون مبارک تدارک دیده‌اند‏، انتخاب ژنرال عمر سلیمان رئیس پرقدرت و مشهور سازمان اطلاعات این کشور است که از نفوذ زیادی در مصر برخوردار است و نقش عمده‌ای در سرکوب جریان‌های اسلامی در این کشور داشته است. در حالی که در عربستان عملا آمریکایی‌ها نمی‌دانند باید با کدام شاهزاده بازی کنند، ولی آنچه برای آنها اهمیت دارد، شاهزاده‌ای روی کار بیاید که چندان با گروه‌های سلفی ارتباط نداشته باشد.

نقشی که آمریکا برای مصر و عربستان در نظر گرفته است، در دو حوزه متفاوت قرار دارد که هر دو نیز به آینده اسرائیل مربوط است. آمریکایی‌ها با علم به این که هیچ جنگی بدون حضور مصری‌ها علیه اسرائیل نتیجه نهایی را نخواهد داد، تلاش دارند تا این کشور را همچنان در ارتباط نزدیک با این رژیم نگه داشته و نیازهای تجاری و بازرگانی آن را تأمین کرده و در قبال آن گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی را کنترل کنند و در مقابل، کمک‌های مالی آمریکا به مصر ادامه خواهد یافت. دیپلمات‌های آمریکایی همچنین با علم به این موضوع که هیچ مذاکره‌ای نیز بدون حضور عربستان با اسرائیل قابلیت انجام ندارد و دیپلماسی عربستان هم‌اکنون از کابل تا بیروت در جریان است‏، بر این امید است که با تلاش‌های ریاض بتواند مذاکرات صلح میان اعراب و اسرائیل را نهایی کند و چون می‌داند هیچ صلحی نیز بدون حضور سوریه قابلیت عینیت ندارد، در حال بازی دادن سوریه در معادلات خاورمیانه است که در پایان، همه چیز به سود طرف اسرائیلی پایان خواهد یافت.

نگرانی دیگر آمریکا در این تغییر جانشین به محور مقاومت برمی‌گردد. هر چند سوریه وارد بازی شده است، اما تا زمانی که رهبران جدید این کشورها بخواهند قواعد بازی با ایران، حزب‌الله و حماس را فرا بگیرند، ممکن است بسیاری از امور در این منطقه از کنترل آنها بیرون رفته و برای نمونه، قدرت نهفته و محبوبی مانند اخوان‌المسلمین ناگهان مصر را ببلعد. هر چند نگرانی‌های دیگری نیز برای آمریکا در مورد عربستان و مصر وجود دارد و آن نیز به نارضایتی گسترده افکار عمومی با هیأت حاکمه بازمی‌گردد که مانند آتش زیر خاکستر ممکن است هر لحظه شعله‌ور شود و این کشورها را نیز مانند ایران از زیر نفوذ آمریکا خارج کند.

آنچه برخی از کارشناسان را متعجب می‌کند، رفتار دوگانه آمریکا در مورد حقوق‌بشر در مورد این کشورهاست؛ در حالی که این دو کشور به شدت حقوق اولیه مردم خود را نقض می‌کنند و آمریکایی‌ها نیز این امر را به خوبی می‌دانند، اما به هیچ عنوان حاضر نیستند به این دو کشور فشاری در این راستا وارد کنند، چرا که حتی یک تلنگر باعث حرکت‌های مردمی خواهد شد.

منبع: سایت تابناک

 


نظر شما :