گزينه شکست در مذاکرات نداريم
احتمال اين وجود دارد که دولت ايران پيشنهاد انتقال 75 درصد از اورانيوم غنى شده با درصد پايين خود را که قرار بود به روسيه برود، رد کند. در عوض اين پيشنهاد را خواهد داد تا اين مقدار اورانيوم در مقدار کمتر ارسال شود. چنين پيشنهادى غير قابل قبول است. نشستهاى ژنو و وين بر اين مساله تمرکز داشتند که بيشتر اورانيوم ايران هرچه زودتر به خارج از ايران منتقل شود. در عوض غرب نيز نياز دارد تا کارى انجام دهد که اين سناريو با شکست مواجه نشود و درب مذاکرات آينده باز بماند.
پيشنهاد جايگزين ايران به طور مشخص غير قابل قبول است. اما پيش از آنکه اين در نيز به طور کامل بسته شود و پيش از آنکه تحريمهاى بيشترى عليه ايران اعمال شود، آژانس بينالمللى انرژى هستهاى بايد از ايران در ارتباط با گزينه مشابه ايران سوال کند. بهتر است نگاهى بیاندازيم که اين پرونده چرا بايد نتيجه بخش باشد و چگونه به نتيجه خواهد رسيد.
بايد به اين درک رسيد که بىميلى ايران براى انتقال اورانيوم خود به روسيه و فرانسه چيست. طى سالهاى روسيه به طور چشمگيرى به عنوان يک چتر حمايتى از ايران در شوراى امنيت سازمان ملل بوده است و اين درحالى است که در ارتباط با نيروگاه اتمى بوشهر در ارتباط بوده است. طى دهه گذشته، روسها از نظر تکنيکى قادر به تکميل اين نيروگاه در چارچوب زمان نبودند و يا اينکه نمىخواستند اين نيروگاه را به اتمام برسانند، البته تلفيقى از اين دو گزينه نيز وجود دارد.
در عين حال، آنها سعى کردند تا هزينههاى تکميل نيروگاه بوشهر را بالا ببرند. در ارتباط با فرانسه هم در دهه 1970، ايران حدود 1.2 ميليارد دلار براى پروژه غنى سازى اروديف به فرانسه وام داده است. پس از انقلاب اسلامى در ايران و موج تهمت زنى نسبت به فرانسه، قرارداد اروديف به حالت تعليق درآمد. پس از مذاکرات طولانى ايرانىها در اوايل دهه 1990،حدود 1.6 ميليارد دلار پول دريافت کرد. مهمتر از همه اينکه فرانسه با ايران مذاکره کرده بود. با چنين گذشته تاريخى، بسيارى از ايرانىها در ارتباط با معامله با فرانسه دچار ترديد شدند.
به غير از روسيه چه کسى مىتواند مشارکت با ايران براى غنى سازى ايمن اورانيوم را بپذيرد؟ من دو گزينه را محتمل مىدانم، امريکا و يا يک کشور کوچک اروپايى (مانند، سوئد يا سوئيس که دوکشورى هستند که تجربه چنين کارى را در اروپا دارند).
مسلما، گزينه امريکا احتمال بعيدى است. اما نشانههايى از اينکه برخى از ايرانىها ترجيح مىدهند با امريکا همکارى کنند وجود دارد.
بنابراين با مديريت امريکا، اين اورانيوم مىتواند با خارج شدن از ايران از خطر دور شود، در روسيه غنى شود و در فرانسه به سوخت مورد نياز تبديل شود. متعاقبا، در پايان سال 2010، امريکا مىتواند اين سوخت را به ايران براى استفاده در رآکتور هستهاى تهران تحويل دهد. همچنين به خاطر داشته باشيد که اين پروسه خارج از تحريمهاى شوراى امنيت سازمان ملل خواهد بود، چراکه اين رآکتور براى مصارف پزشکى مورد استفاده قرار مىگيرد.
اگر ايران و امريکا آمادگى لازم براى مذاکره مستقيم را يکديگر را نداشته باشند (احتمال اين مساله زياد است) هر دو طرف مىتوانند به سوى يک طرف اروپايى بچرخند، اين مىتواند يکى از همان کشورهاى کوچک اروپايى باشد که هر دوطرف نسبت به آن اعتماد دارند. اين کشور بايد جايى خارج از خاورميانه و در فاصله کمى با ايران باشد.
در ميان کشورهاى اتحاديه اروپا، کشورهايى مانند سوئد و فنلاند و اتريش داراى اين قابليتها هستند. البته در اين ميان مىتوان به کشور سوئيس که در خارج از اتحاديه اروپاست اشاره کرد. در يک شرايط متداول، دىاکسيد اورانيوم مىتواند به اين کشور منتقل شود. دىاکسيد اورانيوم کم غنى شده به سختى راديواکتيو است، بنابراين انتقال و ذخيره کردن آن بسيار آسان است. حتى کانتينرهايى هم براى انتقال هوايى نيز موجود است. انتقال هوايى اين اورانيوم باعث مىشود که کمتر از 300 کيلوگرم از اورانيوم غنى شده در ايران باقى بماند. در تمامى اين مدت اين اورانيوم جزو اموال ايران به شمار خواهد رفت.
و اما خط آخر؟ دولت اوباما بدون هيچ پيششرطى يک گام بسيار مهم در مذاکره با ايران بر مىدارد. مذاکرات ژنو 2 بايد برگزار شود تا جزئيات بيشترى در ارتباط با نحوه انتقال و مسائل جانبى اين اقدام مورد بررسى قرار بگيرد. آژانس بينالمللى انرژى هستهاى گامى موثر در آغاز اين مذاکرات برداشته است. پيش از بسته شدن در بايد به اين دو گزينه به خوبى دقت کرد، چرا که محمد البرادعى،رئيس آژانس بينالمللى انرژى هستهاى بارها تاکيد کرده است که گزينهاى به نام شکست در اين مذاکرات وجود ندارد.
نويسنده: Bruno Pellaud معاون سابق رئيس آژانس بين المللى انرژى هسته اى
منبع: Huffington Post
نظر شما :