افسانه “کمیته سفرا”و باقی قضایا
1. یکی از دروغهای بزرگ و شانتاژهای تبلیغاتی رسانههای طرفدار دولت برای غلبه بر آثار ناشی از انتخابات، اتهام " رابطه با اجانب" برای دیگر کاندیداهای رقیب و خصوصاً "میرحسین موسوی" بود. بنگاه های دروغ ساز برای اثبات "وابستگی میرحسین به خارج" به هر وسیلهای تمسک جستند که از جمله این حربههای تبلیغی مسأله "کمیته سفرا" در ستاد مهندس موسوی است. البته به مصداق "الغریق یتشبث بکل حشیش" نباید انتظاری غیر از این داشت. رسوایی نتایج انتخابات نیازمند طراحی سناریوهایی بود که بتواند در اقناع افکار عمومی به پذیرش این نتیجه مؤثر افتد.
در سال 1370 حزب حاکم الجزایر (جبهه آزادیبخش ملی) پس از نزدیک به 30 سال که به عنوان تنها حزب در صحنه سیاسی بر این کشور حکومت کرده بود در اولین انتخابات آزاد و چند حزبی، در مقابل حزب نوظهور"جبهه نجات اسلامی" شکست سنگینی را متحمل شد. ارتش الجزایر که پشتیبان اصلی جبهه آزادیبخش ملی بود و عملاً قدرت سیاسی واقتصادی را در دست داشت با ورود به صحنه سیاسی و برکناری شاذلی بن جدید از قدرت و برهم زدن انتخابات، جبهه نجات اسلامی را از به دست گرفتن قدرت محروم کرد. فاز اول این سناریو متهم کردن "جبهه نجات اسلامی" به ارتباط با کشورهای خارج و در رأس آن ایران و سودان و فاز بعدى دستگیری و زندانی مخالفان حکومت به اتهام وابستگى به اجانب بود. دولت کودتا در الجزایر در این رابطه تا قطع رابطه و اخراج سفرای این دو کشور پیش رفت. نگارنده این سطور در آن زمان یکی از دو سفیر اخراج شده به اتهام حمایت از جبهه نجات اسلامی بود. افسانه ای که بعدها دروغ و مسخره بودن آن برای همه و حتی دولتمردان الجزایر روشن شد. مشخص بود که این اتهام برای توجیه "آن کار بزرگ" طراحی شده بود تا بتواند افکار عمومی را در کودتا علیه انتخابات و آراء و انتخاب مردم قانع نماید.
2. به طور طبیعی یکی از پرکارترین روزهای سفارتخانههای خارجی در هر کشور ایام انتخابات است. به عنوان یک دیپلمات حرفهای عرض میکنم این امر یکی از مأموریتهای اصلی و وظایف روشن هر سفارتخانهای است که تحلیل دقیق و مبتنی بر اطلاعات مورد اعتماد از حوزه مسؤلیت خود را به وزارتخارجه کشورش ارسال کند. معمولاً در کشورهایی که کارشان حساب و کتاب دارد، سفرا و سفارتخانه ها به دلیل عدم ارسال این گونه گزارشات مورد انتقاد (و توبیخ) قرار می گیرند و در ازریابی آن را از نقاط منفی کارنامه سفیر محسوب میکنند. سفیری که توانایی ایجاد ارتباطات در بالاترین سطح و ارسال گزارشات دقیق را داشته باشد مورد تشویق قرار میگیرد. ایام انتخابات به خصوص انتخاباتی که رقابت بین کاندیداها فشرده و پیش بینی نتایج دشوار است، نقطه اوج این مأموریت سفیر و سفارتخانه در کشور محل مأموریت محسوب می شود.
سفارتخانه ها برای انجام مأموریت محوله در چارچوب کنوانسیونهای حاکم بر روابط بین دولت ها و اصل عدم دخالت در امور داخلی اجازه دارند با احزاب قانونی با رعایت قوانین داخلی کشورها ملاقات نمایند. برخی از کشورها انجام اینگونه ملاقات برای سفیر (حتی مقامات رسمی )را منوط به ارسال درخواست کتبی به وزارت امورخارجه (یادداشت)و کسب موافقت میکنند. این امر بیشتر برای کنترل فعالیت سفرا و سفارتخانه های مقیم صورت می گیرد هر چند فعالیت های سفرا در هر کشور همواره تحت کنترل مأمورین امنیتی کشور پذیرنده قرار دارد و هر قدر حساسیت نسبت به سفیر و کشور هدف بیشتر باشد این کنترل دقیقتر خواهد بود.
3. اوایل بهمن 1387 مسؤلیت "کمیته سیاست خارجی" در ستاد مهندس موسوی به من واگذار شد. در آن زمان هنوز رسما موسوی ورود خود به انتخابات را اعلام نکرده بود و ستاد هم به طور قانونی نمیتوانست تحت این عنوان فعالیت کند. از زمان شروع کار این کمیته تا اعلام حضور مهندس موسوی در انتخابات حدوداً یک ماه و نیم طول کشيد. برخی از دوستانی که افتخار همکاری با آنان را در این کمیته داشتم حتی درخصوص ورود مهندس به صحنه انتخابات اظهار تردید میکردند. این تردید بیشتر از آن جهت بود که در آن زمان جناب آقای خاتمی آمادگى خود براى شرکت در انتخابات دهم رياست جمهورى را اعلام و حتی به انجام چندین سفر انتخاباتی نیز در برخی از استانها مبادرت کرده بود. از جمله دستورالعمل هایی که مهندس موسوی برای انجام کار در اين کمیته به من داده بود حساسیت در انتخاب اعضاء کمیته، رعایت دقیق خطوط قرمز نظام در موضوعات حساس سیاست خارجی – علی الخصوص درمسأله هستهای و مسأله ارتباطات به ویژه با خارجی ها بود.
مهندس موسوی درعین برخورداری از یک ذهن روشن، حافظه قوی و دید استراتژیک نسبت به مسائل سیاست خارجی، اساساً نسبت به ورود بیگانگان به حوزه مسائل ملی و سیاست خارجی فوق العاده حساس است. این مسأله مربوط به امروز و دیروز نیست.از این حساسیت مهندس موسوی از زمان اشتغال در وزارت خارجه (1360) آگاه بودم .اجازه دهید به خاطره ای در این خصوص اکتفاء کنم. در سال 1362 به اتفاق یکی از وزراء کابینه ایشان به یک کشور خارجی سفر کرده بودم، بلافاصله پس از بازگشت، مهندس موسوی مرا به دفتر خود فرا خوانده و در خصوص سفر، نتایج آن و ملاقاتهای وزیر سؤال کرد. گزارش نسبتا مفصلی به ایشان دادم ولی آشکارا احساس کردم مهندس به دنبال مسأله خاصی است که حداقل من از آن بی اطلاع بودم. پس از گزارش من آقای موسوی سؤال کرد که آیا شما در همه ملاقاتهای وزیر حضور داشتید. مشخص بود که گزارشی در مورد ملاقاتی در آن کشور دریافت کرده و قصد تأیید یا رد آن را از من داشت.
خبری را به من نشان داد که در آن کشور ملاقاتی بین هیأت ایرانی و یک مقام آمریکایی صورت گرفته است. من از انجام چنین ملاقاتی اظهار بی اطلاعی کردم. شاید به خاطر همین حساسیت ها بود که ایشان اعضاء ستاد و به خصوص کمیته سیاست خارجی را از انجام ملاقات با سفارتخانهها منع کرده بود. این ممنوعیت تا آنجا بود که حتی به درخواست ملاقات سفیر استرالیا در تهران با آقای دکتر قربان بهزادیان نژاد رییس ستاد نیز به دلیل مخالفت مهندس پاسخ داده نشد. جالب اینکه آقای سفیر در نامه خود به آقای دکتر بهزادیان از ایشان در مقام "رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین" درخواست ملاقات کرده بود. آقای دکتر بهزادیان با ارجاع نامه به من خواست که نظرم را بدهم ولی هنگامی که مسأله با مهندس مطرح شد گفت: "همان طور که قبلاً تذکر داده ام این گونه مسائل مربوط به بعد از انتخابات است."
4.در کنار آنچه که در خصوص مأموریت سفارتخانهها گفته شد،مساله جمع آورى اطلاعات و تحليل به خصوص با استفاده از منابع داخلى از کارهاى مرسوم در سفارتخانه هاست. علاوه بر منابعى مانند جرايد و ديگر رسانه ها، کارمندان محلی شاغل در سفارتخانه ها و شهروندان کشور محل ماموريت مهمترين منابع ديپلمات ها براى جمع آورى اطلاعات و تحليل ها هستند. استفاده از کارمندان محلى هم از نظر اقتصادی به صرفه است و هم کانال خوبی برای ایجاد برخی از ارتباطات داخلی است. کارمند محلی به اعتبار اینکه از آن سفارتخانه حقوق دریافت میکند وظیفه دارد مأموریت های محوله را انجام دهد. دولت ها می توانند برای کار اتباع خود در سفارتخانه های خارجی را محدودیت هایی را وضع کنند ولی در صورت عدم وضع مقررات منع کننده باید بپذیرند که فرد یا افراد شاغل در سفارت خارجى مجبوراست تابع مقررات کارفرمای خود باشند و برهمین اساس در چارچوب مأموریت های محوله از سوی آن سفارت به انجام وظیفه پردازند. این قاعده ای است عام، کما اینکه سفارتخانههای کشورمان در خارج نیز بر اساس همین قاعده نانوشته فعالیت می کنند. مساله وفاداری اتباع کشوری که در یک سفارتخانه خارجی مشغول کارند به فاکتورهای متعددی مربوط می شود. اوضاع اقتصادی کشورها معمولاً در حفظ سلامت کارمندان محلی و جلوگیری از تجاوز از محدوده وظایف ملی نقش اصلی را ایفاء میکنند. اطمینان از فرصت شغلی متناسب با شان فرد در کشور خود در صورت عدم اجابت درخواست سفارتخانه خارجی نقطه اطمینانی برای هر کشور در نغلطیدن اتباع خود در دام خارجی هاست.
کارمند محلی در سفارتخانهها که ملک هر کشور بوده و از هر گونه تعرض مصون است مطمئنترین عنصر برای انجام مأموریت هایی است که مأموران و دیپلماتهای اعزامی از انجام آن معذورند. به طور طبیعی مأموریت آن دسته از کارمندان محلی سفارتخانهها که به کارهای معمولی اشتغال دارند با گروه دیگر که به کارهای کیفی اشتغال دارند متفاوت است و قاعدتاً حساسیت کشورها بیشتر به دسته دوم است وسعی میکنند ابزار کنترل آنها را نیز بگونهای فراهم نمایند.
با توجه به آنچه که گفته شد بر این باورم که کنترل کارمندان محلی و جلوگیری از فعالیت های غیرقانونی آنان امری طبیعی، ضروری و قابل انجام است. در همین راستا بدون ورود به جزییات محاکمات کارمندان محلی برخی از سفارتخانههای غربی در جریان انتخابات که از دیدگاه نگارنده، هم اصل دستگیری و محاکمه و هم معامله تحت فشارهای دیپلماتیک از نقاط ضعف دولت کشور در فصل پرتنش انتخابات بود، مایلم به نکته مهمی اشاره کنم. استفاده (ویا سوء استفاده) یک سفارتخانه خارجی از کارمندان محلی خود در انجام مأموریت سفارتخانه برای امنیت یک کشورخطرسازتراست یا رایزنی یک شخصیت بلندپایه کشور با یک سفارت (و یا یک مقام خارجی)؟ واقعاً کارهایی که آن کارمندان محلی سفارتخانههای غربی در ایران انجام دادند و یا حتی تماس سفیر یک کشور غربی با يک شهروند را چگونه میتوان با مذاکره آقای محمد جواد لاریجانی یا نیک براون انگلیسی مقایسه کرد؟ مذاکرهای که مشخص شد مأموریتی برای رایزنی در امر انتخابات داخلی کشور است.
البته در فضای سیاسی - امنیتی پس از انتخابات دهم جواد آقای لاریجانی آنچنان احساس امنيت مى کند که پس از يکدوره طولانى سکوت واشتغال به کارهاى نجومى از لانه خود بيرون خزيده و اقربا و ياران نزديک امام خمينى نيز از آماج اتهامات او مصون نيستند. به راستی اگر کاری که آقای لاریجانی به عنوان یکی از تئوریسن های جناح راست انجام داد را آقای موسویان و یا خاتمی، میرحسین موسوی انجام میدادند چه بلایی سر آنان میآوردند. پاسخ روشن است و نیازی به توضیح نیست. نگاهی کوتاه به عملکرد روزنامه معروف صبح و رسانه ملی ما را از هرگونه توضیحی در پاسخ این مسأله بینیاز میکند.
5.اجازه بدهید سخن را کوتاه کرده و به اصل مسأله برگردم. اگر آقایان دنبال "کمیته سفرا" میگردند به اقدامات و رویدادهای پس از انتخابات از منظردیگری نگاه کنند. اتفاقاتی که امروز در صحنه سیاست خارجی ما میافتد بذرهایی است که طى 4 سال گذشته و به خصوص زمان مبارزات انتخاباتی کاشته اند. ملاقات 45 دقیقهای آقای جلیلی مذاکره کننده ارشد هستهای ایران با ویلیام برنز درباره دیپلماسی آمریکا در حاشیه مذاکرات 1+5 ژنو، سفر آقای وزیرخارجه به واشنگتن و ملاقات با کمیته روابط خارجی به بهانه دیدار از دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن دی سی و نهایتا دعوت آقای رئیس جمهور به ارتقاء سطح مذاکرات 1+5 به رؤسای این کشورها. افکار مالیخولیایی آن روزنامه و رسانه ملی باید بجاى جستجو در ستاد مهندس موسوى براى يافتن "کميته موهوم سفرا"، دنبال سرنخ ها، زمینه های و دلایل اینگونه مذاکرات باشند که به یقین بدون مقدمه نبوده و برای آماده سازی آن ساعت ها مذاکره رو در رو در سطح مختلف انجام شده تا امروز"مردم نامحرم " ما شاهد نتایج آن باشند.
افسانه "کمیته سفرا" نیز احتمالا برای رد گم گردن اینگونه تحرکات آقایان بود که به بهانه بازدید از دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن از مذاکره با مقامات آمریکایی سردر آوردند و در حالیکه مذاکرات اخیر ژنو را به عنوان پیروزی ملی جشن میگیرند، منابع آمریکایی و غربی از محتوی مذاکرات جلیلی و برنز پرده برمی دارند.
نظر شما :