کلید قفل مذاکرات در داخل ایران است
به دنبال گفت و گوهاى ميان ايران و کشورهاى گروه پنج به علاوه يک در ژنو در روز اول اکتبر، گزارشهايى درباره توافق اصولى ايران براى غنى سازى بخشى از اورانيوم تا ميزان ۲۰ درصد در خاک روسيه يا فرانسه منتشر شده بود. پيشتر محمود احمدى نژاد با اشاره به نياز جمهورى اسلامى به اورانيوم با غناى ۲۰ درصد گفته بود، امريکا هم مىتواند در شمار فروشندگان اين محصول به ايران باشد. این سوال مطرح است که اهداف ایران و امریکا در مذاکرات هستهای به سوی حل و فصل مساله هستهای ایران پیش میرود یا مقصدی دیگر دارد؟
گفتاری از احمد شیرزاد، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی:
مشکل اصلی مذاکرات هسته ای مربوط به داخل ایران می شود، مسائل هسته ای ایران تا پیش از مذاکرات ژنو با یک مشکل ماهوی در داخل و یک مشکل در امریکا مواجه بود. مشکل برزگ امریکا در این خصوص حل شده و واشنگتن در این مسیر کاملا رویکرد متفاوتی داشت و از ابتدا نیز با وعده تغییر اوباما تلاش شد تا با مذاکره مشکل هستهای حل شود. به نظر میرسد در ادامه مسیر مذاکرات بیشترین انعطاف را از جانب طرف امریکایی شاهد باشیم.
طرف امریکایی تاکید دارد که موضوع هستهای ایران به هر حال به یک نتیجه برسد. بر خلاف موضع جرج بوش که دوست داشت با ایران وارد مذاکرهای شود که حتما بی نتیجه باقی بماند و راه برای تهاجم نظامی باز شود، آقای اوباما با وجود تهدید به تحریم، قصد دارد به هر ترتیب مذاکرات را به نتیجه برساند. اگر تهدید به تحریم از سوی امریکا در دوران اوباما را شاهدیم برای آن است که مذاکره به نتیجه برسد برعکس زمان بوش که اصولا نمی خواست مذاکره به نتیجه برسد.
در مورد ماهیت توافق ایران و غرب بر سر موضوع هستهای به نظر میرسد که دهها راه حل بینابین کارشناسی قابل تصور است، در واقع اگر دو هدف اول اینکه ایران بتواند به فن آوری هستهای دسترسی داشته باشد و دوم اینکه جامعه جهانی از جهت اهداف غیر نظامی و صلح جویانه ایران اطمینان پیدا کند را تعریف کنیم و تیمی از کارشناسان بین الملیل اختیار داشته باشند راهکار پیدا کنند، در این صورت میتوان اطمینان داشت که دهها راه حل پیدا خواهد شد که همه آنها میتواند وجوه قابل قبولی برای طرفین داشته باشد.
اما معضل اساسی فعلا در ایران است. با شکل گیری تابوی ذهنی که در ایران نسبت به توافق با غرب وجود دارد، امکان عبور از این عرصه بسیار دشوار است. ریشه این مساله به شش هفت سال تبلیغات اشتباهی که کل جناح اصول گرا در مورد پرونده هستهای ایران انجام داد باز میگردد؛ با این تبلیغات پرونده هستهای ایران ایدئولوژیک، ارزشی و حیثیتی شد و به جایی که در این پرونده منافع ایران جستجو شود، حیثیت ایران جستجو شد.
به همین دلیل با هر ترتیبی که زمینه برای توافق ایران و غرب به ویژه ایران و امریکا در موضوع هسته ای فراهم شود، کسانی که در ایران مساله را حیثیتی و ایدئولوژیک کرده اند دچار مشکل میشوند، اگر بعضی بپذیرند، بعضی دیگر نخواهند پذیرفت.
به نظر میرسد که برای عبور از این عرصه به زمان نیاز است هرچند اروپاییها و امریکا به ایران یادآور شدهاند که تا ابد زمان برای تصمیمگیری به ایران داده نمیشود، با این حال بدون شکل گیری فعل و انفعالات فکری در داخل ایران به ویژه در درون جناح اصولگرا و ارگانهای حکومتی امکان پیدا کردن راهکار وجود ندارد و هر نوع فشار عجولانه غربیها طبیعتا ایران را به سوی راه حلهای سازش ناپذیر سوق خواهد داد.
ایران و امریکا و نشست وین
این طور که از شنیدهها برمیآید ایران نسبت به حضور فرانسه در مذاکرات وین و همکاری هسته ای با این کشور به دلیل سابقه همکاری های قبلی سوء ظن دارد. ضمن اینکه در ماههای اخیر نیز مواضع پاریس نسبت به برنامه هستهای ایران تند تر شده است، به نظر میرسد ایران نمیخواهد با فرانسویها کار کند. از سوی دیگر اگر بتوان در شرایط مساوی به توافق رسید، قطعا امریکاییها برای همکاریهای هستهای با ایران اولویت دارند چراکه مسائل را به شکل بنیادیتری حل و فصل میکنند. اما شرط این همکاری آن است که معضل اصلی در داخل ایران برطرف شود.
نظر شما :