دلیلی برای جایزه صلح

۲۰ مهر ۱۳۸۸ | ۱۹:۴۷ کد : ۵۹۸۷ اخبار اصلی
یادداشتی از صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد
دلیلی برای جایزه صلح

جایزه صلح نوبل جایزه یی است که با چندین انگیزه و رویکرد متفاوت به افراد اعطا می شود. یکی از رویکردهای مورد نظر اهداکنندگان این جایزه نقش افراد در برقراری صلح و پایان دادن به مناقشات قومی یا منطقه یی میان دو کشور یا دو قوم در جریان نزاع های نژادپرستانه و قومیتی است.

به عنوان مثال می توان به نقش وزیر امور خارجه نروژ در اوایل دهه 70 و مذاکرات طولانی که حدود دو سه سال به طول انجامید و به توافق میان یاسر عرفات و اسحاق رابین منجر شد که با نام توافق اسلو شناخته شده است، اشاره داشت.

اینکه این توافق تا چه میزان تحقق یافت و تا چه میزان مثبت و درست بود، بحث دیگری است، اما نکته اصلی اینجاست که شخصیتی سیاسی سال ها با پیگیری های مداوم سعی در ایجاد توافق میان فلسطینیان و اسرائیل داشته که بسیار ارزشمند است. اگرچه برقراری صلح و ایجاد آرامش در مساله سرزمین های اشغالی به دلیل موانع مختلف دشوار است اما تلاش برای تحقق آن امری ضروری از سوی دولت ها و ملت ها است.

رویکرد دیگری که در اعطای جایزه صلح نوبل تاثیرگذار است قدردانی از تلاش های یک فرد برای زحمات و پایمردی ها در راه دفاع از زندانیان سیاسی، دفاع از حقوق شهروندی و در مجموع در جهت دفاع از حقوق انسان هایی است که نهادهایی برای پیگیری حقوق آنها وجود نداشته است.

در بسیاری از کشورهای غربی گروه ها و نهادهای خاصی برای دفاع و پشتیبانی از حقوق پناهندگان ایجاد شده اند. پناهندگانی که از ظلم و بی پناهی به کشورهای دیگر پناه می برند با حمایت گروه ها و NGOهای فعال از حقوق شهروندی مناسبی در این کشورها برخوردار می شوند.

این رخداد در غرب به شکل کاملاً عملی به کار خود ادامه می دهد و افرادی از حقوق پناهجویان دفاع می کنند.

همچنین تلاش هایی که به دنبال یک دوره به کارگیری سیاست های تند و رادیکال ایجاد می شود انگیزه یی برای اعطای جایزه صلح نوبل است، چنان که در 30 سال گذشته نیز شاهد اهدای جایزه صلح نوبل از این منظر بودیم.

اعطای جایزه صلح نوبل به یک فرد یا دو نفر در این رویکرد به دلیل ایجاد فضایی است که در آن یک فرد تلاش کرده است بعد از یک دوره پرمناقشه و رادیکال آن حالت را به وجود آورد.

اعطای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما را می توان مشمول این رویکرد به شمار آورد، به عبارت دیگر مقصود این نیست که در این گونه موارد فرد توانسته اقدامات موثر و سیاست های عملی موثری را در جهت مقابله با خشونت و گسترش صلح انجام دهد. چه حتی اگر فرد موفق نشد چنین گام هایی را بردارد اما اعطای جایزه صلح نوبل به دلیل نیت صلح جویانه و مواضع اصولی و انسانگرایانه یی است که نامزد دریافت این جایزه اتخاذ کرده است.

به عبارت دیگر همان گونه که ذکر شد ملاک اقدامات عملی فرد نیست بلکه موضع گیری و جهان بینی است که در نقطه مقابل فضای قبلی قرار گرفته. فضای قبلی در امریکا فضایی بوده که نومحافظه کاران با سیاست های جرج بوش و با ادبیات سیاسی رادیکال وارد کاخ سفید کردند؛ ادبیاتی تند و رادیکال که فی الواقع هیچ کمکی به ایجاد صلح و امنیت و دفاع از حقوق بشر نمی کرد. چنانچه جرج بوش پس از واقعه 11 سپتامبر و حمله به افغانستان به افرادی که مخالف این حمله بودند، گفت شما یا با تروریست ها هستید یا با ما. این نوع ادبیات که سابقه طولانی در عرصه سیاست بین الملل دارد به گسترش عدم تحمل و گسترش عدم بردباری می انجامد؛ چه استالین نیز همچون جرج بوش چنین گفت؛ هر که با ما نیست دشمن ماست.

این سیاست که می توان آن را در راستای همین شعار دانست هشت سال به سیاست رایج امریکا مبدل شده بود. حمله به عراق و افغانستان را می توان از تبعات این سیاست امریکایی ها دانست. به این ترتیب اتخاذ سیاست های رادیکال از سوی جریان نومحافظه کاران ایالات متحده مسائل و مشکلات بسیاری را در محیط بین المللی به وجود آورد.

بنابراین یکی از مهم ترین دلایل اعطای جایزه صلح نوبل به رئیس جمهور امریکا حرکت اوباما در جهت عکس این نظریه و تفکر غالب بر امریکا بود. ظرف هشت ماه گذشته که وی به عنوان رئیس جمهور امریکا انتخاب شده است در هیچ یک از سخنرانی ها و گفت وگوهایش از حق صد درصدی امریکا سخن نگفت، در حالی که سیاست حاکم بر امریکا در دوران بوش حق دانستن تمام نظریات و تفکرات مسوولان امریکایی در مقابل تمام جهانیان بود.

در دوران نومحافظه کاران، کشورهایی که با بوش و امریکا همراهی و همکاری نداشتند همچون ایران، عراق و کره شمالی محور شرارت معرفی می شدند و کشورهایی که دنباله رو امریکا بودند صرف نظر از اینکه اهمیت به حقوق بشر را تا چه میزان در دستور کار قرار می دادند، دوست امریکا خوانده می شدند. فاصله گرفتن از سیاست های خودمحوری نومحافظه کاران را نیز می توان دلیل مهمی برای اعطای جایزه صلح نوبل به اوباما دانست. چه ممکن است افرادی ادعا کنند در اعطای این جایزه نوعی تبانی و همکاری پنهان میان اعطاکنندگان و امریکا وجود داشته است، اما در پاسخ به این مساله باید گفت در اعطای این جایزه به اوباما تغییر دیالوگ نومحافظه کاران و فاصله گرفتن سیاستمردان امریکا از این نوع ادبیات دلیل محکم و متقنی است.

ذکر چندباره این مطلب ضروری است که فاصله گرفتن امریکا از دیدگاه انحصارگرایانه، حق دانستن خود و خطاکار دانستن دیگران به طور اکمل، جدی ترین و اصلی ترین دلیل اعطای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما رئیس جمهور امریکا است.

بی شک این راهی درست برای سیاستمردان امریکایی است چراکه پیامد دنباله روی از تفکرات انحصارگرایانه به نابودی آزادی، از بین رفتن دموکراسی و در نهایت به دیکتاتوری منجر خواهد شد.

 

منبع: روزنامه اعتماد

 


نظر شما :