ایران و امریکا؛ معامله یا مراوده؟

۱۹ مهر ۱۳۸۸ | ۱۲:۵۵ کد : ۵۹۵۴ اخبار اصلی
"ما چون يک ملت بازرگان پيشه هستيم، معلوم است که کاملا توجه داريم که گران نخريم و ضمنا کالاهای خود را هم ارزان نفروشيم."
ایران و امریکا؛ معامله یا مراوده؟

"ما چون يک ملت بازرگان پيشه هستيم، معلوم است که کاملا توجه داريم که گران نخريم و ضمنا کالاهای خود را هم ارزان نفروشيم."

این جمله منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران است که در مورد روابط ایران و امریکا بیان داشته است.

هنوز در ارتباط با آینده روابط ایران و امریکا از سوی دو طرف ایده‌ای صریح یا پیشنهادی جدید یا تحولی متفاوت با گذشته برای شفاف شدن احتمال مذاکره، رابطه یا ادامه شرایط موجود میان دو کشور اعلام نشده است. به گفته متکی تهران در حال ارزیابی سیاست‌های آقای اوباما است و هنوز در این خصوص به مرحله تصمیم‌گیری نرسیده است.

اما روابط مستقیم و غیر مستقیم میان ایران و امریکا به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران مسیر سینوسی را به همراه تحولات پی در پی طی می‌کند، درست زمانی که دریچه‌ای برای مذاکره میان دو کشور باز می‌شود و اظهار نظر مقامی در تهران یا واشنگتن نوید نزدیکی مذاکره را می‌دهد، بلافاصله از بررسی تحریم بیشتر در مراکز تصمیم‌گیری امریکا در مورد ایران خبر می‌رسد یا نقد سیاست‌های یک طرف در میان سخنان مسئولین طرف دیگر خودنمایی می‌کند.

به گفته ابراهیم متقی، تحلیل‌گر مسائل ایران و امریکا: "فضای موجود در روابط این دو کشور ماهیت سینوسی دارد، یعنی بعد از شکل‌گیری روندهای همکاری، موج‌های تعارض دوباره ظهور پیدا می‌کند. به نوعی می‌توان از واژه  استراتژی تنش‌زدایی غیر متوازن در رابطه با روابط ایران و امریکا استفاده کرد."

در چنین فضایی باید چگونه به آینده روابط نگریست؟ در تهران تمایل شفافی برای بیان تصمیمات یا اتخاذ مواضع در مورد چگونگی برخورد با ایالات متحده امریکا وجود ندارد، سی سال است که ایران در قطع رابطه رسمی و مستقیم با این کشور به سر می‌برد و خود برای این نوع از رابطه پیش قدم شده است.

در طول این سی سال هر زمان که احتمال باز شدن بابی در مقابل امریکا به گوش رسید، تهران سریعا از توسعه دامنه گمانه زنی‌ها جلوگیری کرد، اما زمانی نمی‌گذشت که مساله‌ای جدید در فضای پر تنش و سرد میان ایران و امریکا توجه افکار عمومی دو کشور را به خود معطوف می‌ساخت. بدنبال هر تحول یا خبر در این ارتباط، تهران با چالش‌های عمیقی که بر سر راه انتخاب میان ارتباط یا دشمنی با امریکا وجود داشت مواجه می‌شد و تا دهه هفتاد هیچ امکانی برای گزینش" ارتباط "بطور علنی مورد بررسی قرار نگرفت.

هر چه زمان گذشت و حساسیت تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی بیشتر بر اهمیت "تعامل" صحه گذاشت؛ بیش از گذشته طرح روابط ایران و امریکا و انتخاب نقطه آغاز برای دو طرف اهمیت یافت، آغازی که  جرات و جسارت زیادی را طلب می‌کرد.

با آغاز فعالیت‌های انتخاباتی باراک اوباما، صراحتی برای تعامل با ایران در ایالات متحده امریکا رخ نمود اما در ایران انتخاب او به عنوان رئیس جمهور مساله‌ای بود که تا اعلام نتایج انتخابات امریکا ناممکن به نظر می‌رسد.

پس از آغاز به کار باراک اوباما در کسوت رئیس جمهور ایالات متحده امریکا شعار تغییر او در بخش‌های مختلف علنی شد و ایران همچنان یکی از نقاط برجسته در چارچوب سیاست تغییر رئیس جمهور جدید قرار داشت تا این که او رسما از دست دوستی دراز شده به سوی تهران سخن گفت و اعلام کرد که در انتظار پاسخ است.

تهران چند زمانی به درخواست مذاکره و شعار تغییر با دیده تردید نگریست و پاسخی رسمی ارائه نداد، به تدریج در میان سخنان مقامات ایرانی از پیشنهاد مذاکره اوباما با ایران سخن به میان آمد و به این جمله اکتفا شد که ایالات متحده امریکا باید در عمل، تغییر را نشان دهد.

این روند ادامه داشت اما همزمان با اصرار تهران به عملی شدن تغییر، اوباما در اطراف ایران گام‌های مهمی برای اجرایی ساختن شعار خود برداشت، در افغانستان، عراق، روسیه، خلیج فارس و ... در ترکیه و مصر از تمایل زیادش برای تعامل با جهان اسلام و کشورهای قدرتمند اسلامی سخن گفت، با روسیه پس از دورانی از تنش به مذاکره نشست و نهایتا طرح سپر دفاع موشکی در شرق اروپا را که هدف اصلی آن ایران اعلام شده بود به حالت تعلق درآورد و همه این تحولات ادامه داشت تا بلاخره در مذاکرات هسته ای ژنو نمایندگان ارشد ایران و امریکا بطور مستقیم در پشت میز مذاکره نشستند.

بسیاری پس از مذاکره ژنو نتایج حاصله را به گفت و گوی طرفین ایرانی و امریکایی نسبت دادند، اهمیت این دیدار در تایید رسمی ایران و ارزیابی مثبتی است که دو طرف از محتوای گفت و گوها داشته‌اند. همچنین به نظر می‌رسد که نوع نگاه تهران و واشنگتن به این گفت و گو حکایت از ادامه داشتن آن دارد.

بلافاصله پس از این اتفاقات مثبت و امیدوار کننده، در امریکا از تهیه بسته حاوی مجموعه تحریم‌ها در مورد ایران سخن گفته شد و چند روز بعد از آن سنای امریکا مساله تشدید تحریم های ایران را به بحث گذاشت، اما این بار در برابر برخوردها، واکنش در تهران منفی نبود و نشانه‌هایی از تمایل ایران به ادامه مذاکرات با امریکا به چشم می‌خورد.

اولین نشانه همزمان با مذاکرات ژنو خودنمایی کرد، زمانی که سعید جلیلی در ژنو با ویلیام برنز مشغول گفت و گو بود، متکی در واشنگتن حضور داشت و چنان که حسن قشقاوی، سخنگوی وزارت امور خارجه در مصاحبه با شبکه العالم گفته است: "آقای متکی فقط با اعضای کمیته روابط بین ایران و امریکا که از نمایندگان سابق امریکا هستند دیدار کرده و هدف از این دیدار منظم کردن برخی مسائل کنسولی بوده است."

گرچه در جوابیه وزارت امور خارجه به سایت دیپلماسی ایرانی هرگونه دیدار وزیر خارجه با اعضای شورای روابط خارجی وکمیته‌ای به نام کمیته ایران و امریکا تکذیب شده و به دلیل گمانه‌هایی که پیرامون ارتباط این سفر با مذاکرات هسته‌ای ژنو و آینده روابط ایران و امریکا مطرح بوده؛ تشخیص زمان سفر وزیر خارجه به امریکا کاری تخصصی و مربوط به وزارت خارجه اعلام شده است اما در هر حال نمی‌توان این سفر را یکی از نقاط برجسته در فرایند تلاش‌های دو کشور برای ترسیم آینده روابط میان خود تلقی نکرد.

نشانه دیگر را می‌توان در کلام مسئولین ایران دنبال کرد، متکی در واکنش به اهدای جایزه صلح نوبل سال 2009 به باراک اوباما هرچند این تصمیم گیری را شتاب زده و اهدای این جایزه را زودهنگام دانسته اما گفته: " اگر اگر این جایزه عامل تشویق کننده ای برای نفی عملی سیاست‌های جنگ طلبانه و یکجانبه گرایانه دولت‌های پیشین امریکا و رویکردی مبنی بر صلح عادلانه باشددولت ایران از آن استقبال می‌کند."

در این جمله می‌توان علاوه بر استقبال تهران از موفقیتی که رئیس جمهور امریکا بدست آورده این را نیز درک کرد که بسترهای پذیرش امکان متفاوت بودن دولت جدید امریکا با دولت‌های گذشته این کشور در ایران فراهم شده است.

از سوی دیگر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی عصر سه‌شنبه در دیدار با سفیر سوئیس در ایران با ابراز امیدواری نسبت به موفقیت رئیس‌جمهور امریکا در حل مشکلات داخلی و تغییر چهره بین‌المللی این کشور گفت" جمهوری اسلامی ایران تغییرات مورد نظر خود را به دولت امریکا منتقل کرده است و اگر وعده‌های تغییر آقای اوباما به صورت واقعی عملی گردد، می‌تواند تأثیر جدی بر مناسبات دو کشور بگذارد."

به نظر می‌رسد این بار برای تهران اهمیت دارد که مسیر را که بخش اعظمی از آن طی شده و چشم انداز روشنی در انتظار آن است با تدبیر هدایت و کنترل کند، قابل توجه است که اقدامات یا اظهارات تند و به دور از تدبیر بطور قطع این مسیر را منحرف کرده و به ناکجا آبادی می برد که به مصلحت کشور و منافع ملی ایران نخواهد بود.

باید در انتظار حرکت بعدی تهران یا واشنگتن در بازی دیپلماتیک میان دو کشور ماند اما آیا نتیجه نهایی این حرکت‌ها مراوده در ابعاد مختلف خواهد بود یا طرفین حرکت در این بازی را تنها با هدف معامله بر سر منافعی دیگر در منطقه یا جهان انجام می‌دهند؟


نظر شما :