دوئل ایران و غرب در ژنو
هفته منتهی به مذاکرات ایران و غرب با هفته گرامیداشت دفاع مقدس در ایران همزمان شده و معلوم نیست به خاطر کدام یک از این مناسبت ها بوده که آسمان ایران شهاب باران شده است.
نورافشانی آسمان ایران با انواع موشک های میان برد و کوتاه برد پیام های به موقع و قابل درکی برای غرب داشت. اگر خبر هسته ای قم در دو روز اول انتشارش با فضاسازی رسانه ای و تبلیغات گسترده غربی ها همراه بود، دو روز بعد را باید به ایران اختصاص داد و غربی ها را تنها تماشاگر ماجرا توصیف کرد. آنها با عینک های محافظ بر چشم دست ها را پشتشان گره کردند تا شعاع نوری که از موشک های ایرانی می تابید به چشم هایشان آسیب نزند.
سوالی که تا پنجشنبه گذشته ذهن ها را به خود مشغول کرده بود این بود که مشت ایران چه زمانی باز می شود و برای حضور در تالار مذاکره چه توشه ای همراه دارد. به نظر می رسید این بار دیگر دست ایران از ابزار چانه زنی و قدرت نمایی خالی باشد و امتیاز امریکا به روسیه در آستانه گفتگوهای 9 اکتبر به همپیوستگی شرق و غرب علیه ایران بینجامد و دولت ضعیف ایران گوشه رینگ دست ها را به نشانه تسلیم بالا ببرد.
اما ایران اصلا سیمای یک از پیش باخته را ندارد و گویی در موقعیت ضعیف و تحلیل رفته کنونی (به خاطر حوادث پس از انتخابات)، از انگیزه های بیشتری برای ابراز قدرت برخوردار است. از آخر هفته گذشته تا امروز هر روز یک پیام مثل موشک به آسمان رفته و حین فرود حروفی معنادار را بر آسمان نقش بسته و مجموع این پیام ها حس خوشایندی در غربی ها برنمی انگیزد.
در نخستین روز شهاب باران، این تیتر خبرگزاری فارس تصادفا جالب توجه بود که "موشک هاى ميانبرد شهاب امشب به سمت اهداف پيش بينى شده شليک مى شوند"
و مقصود از اهداف پیش بینی شده چه بود؟ قدرت نمايى نظامی اخیر ایران که بازتاب های وسیعی در رسانه ها داشته، پس از آن اتفاق افتاد که ايران در سازمان ملل خبر از تاسیس يک پايگاه هسته اى جديد داد و امريکا و متحدانش نسبت به آن ابراز نگرانى کردند.
دیگر نه فقط بر رسانه ها که بر تصمیم گیران جهانی هم مسجل شده است که جیب ایران بزرگتر از آنی است که نشان می دهد. ایران در سال های گذشته همه توش و توان خود را بر پیشرفت امور نظامی و صنعت هسته ای متمرکز کرده و اگر در شرایط کنونی نشستن پای میز مذاکره را پذیرفته، به دلیل اطمینانش از توشه ها و داشته هایی است که در اختیار دارد.
افزايش سرعت آماده سازى موشک ها، استفاده از مواضع غير آماده براى پرتاب موشک و نيز پرتاب موشک ها در شرايط نامساعد و نامتعادل از جمله تمرین های موشکی روزهای اخیر ایران بود که چنگ و دندان تیزی به اسراییل و حامیان تئوری جنگ علیه ایران نشان داد.
غرب تمام قد در برابر قدرت نمایی های تازه ایران ایستاده و روسیه و چین نیز به تهران توصیه کرده اند که از ایجاد تنش در آستانه مذاکرات سرنوشت ساز 9 اکتبر خودداری کند. آزمایش های موشکی اخیر و رونمایی از تاسیسات قم، دهن کجی بزرگی به غرب به حساب می آمد که تصور می کردند میز را از قبل چیده اند و زهر را در جام ایران ریخته اند.
ایران حالا جام را دودستی تقدیم میزبان می کند تا لاجرعه بنوشد و چون از آن سر باز بزند، با هر نتیجه یا بن بستی که حاصل بیاید، دو انگشتش را به علامت پیروزی از هم خواهد گشود؛ درست به همان سنتی که معترضان سیاسی در ایران نیز علامت پیروزی را زمانی به رخ می کشند که طرف مقابل، آنها را شکست خورده می خواند.
به نظر می رسد ایران در این هفته همه کار کرده است تا با دست پر راهی ژنو شود و بتواند خواسته های دست بالای غرب را تقلیل دهد و با پذیرش حداقل هایی از همکاری و تن دادن به درصدی از تمایلات طرف مقابل، امتیازات کمتری را واگذار کند.
اما یک نقطه تاریک هم در این بین وجود دارد که ایران می بایست به آن بیندیشد؛ غرب بطور حتم این پیش بینی را کرده بود که در صورت حضور دوباره محمود احمدی نژاد در کسوت ریاست دولت جمهوری اسلامی، احتمال تداوم تندروی ها از سوی ایران بیش از احتمال کندروی و مداراست. اساسا جلوس دوباره محمود بر صندلی ریاست جمهوری و اعلام حمایت 23 میلیونی از وی، این پیام را با خود داشت که حاکمیت نمی خواهد از مدار فعلی خارج شود و قصد دارد تا پایان راه هسته ای را با تاکتیک های تهاجمی و تندروانه پیش برود. بطور حتم کشورهای غربی این فرض را محتمل می دانستند ولی پرسش اینجاست که در برابر این رویکرد چه آلترناتیوی را درنظر گرفته اند؟ و اگر این آلترناتیو رو شود، آیا ایران طرحی برای ضد حمله تدارک دیده است؟
نظر شما :