آیا هاشمی درباره این روزها هم مینویسد؟
وقتی اعلام شد که هاشمی رفسنجانی نماز جمعه روز قدس را برگزار نخواهد کرد، گفتند که این ماجرا چیز تازه ای نیست و هاشمی مخیر میان آمدن و نیامدن است و اجبار و تحمیلی در کار نبوده است. هر مخاطبی با وجود خواندن این استدلال ها می دانست که حذف او از نماز روز قدس بنا به فرموده و مصلحت بوده است ولی با این وجود خود هاشمی هم اطلاعیه ای کوتاه داد و اعلام کرد که این مقوله اصلا سیاسی نبوده است.
پذیرش غیر سیاسی بودن شکسته شدن یک سنت ثابت انقلابی چندان آسان نیست؛ آن هم بعد از موج تخریبی که از زمان شروع انتخابات دهم علیه هاشمی به راه افتاده و دست های نه خیلی پنهان درصدد کنار گذاردن او از صحنه قدرت سیاسی ایران هستند.
هاشمی روز جمعه برخلاف تصور همگان از بالا به پایین آمده و به صف راهپیمایان پیوسته بود تا هم وانمود کند که نبودنش پشت تریبون ارتباطی با وقایع اخیر و تصمیمات پشت پرده ندارد و هم پایبندی خود و حامیانش را به منویات معمار جمهوری اسلامی و آرمان های انقلاب نشان دهد. حضور او در روز قدس همجنس سخنانش در نماز جمعه 26 تیر صریح و پرمحتوا بود؛ اما مثل همیشه بی کلام و تفسیرپذیر.
دیگر تاثیرگذاری نامرئی او در روزهای گذشته به یک موج خبری عجیب تبدیل شد و تا رسانه های خارجی رفت و با تکذیب بازگشت. به یکباره شایعاتی پیچید مبنی بر اینکه مهدی کروبی در آستانه بازداشت توسط مراجع امنیتی است. قوت گرفتن این شایعه به حدی بود که هواداران این روحانی همیشه معترض خود را مهیای اعتراضی عمومی کردند. اما فردای آن روز به جای دستگیری کروبی شایعه ای دیگر بر سر زبان ها افتاد؛ اینکه هاشمی رفسنجانی در این باره خطاب به مقام رهبری توصیه ای داشته و سپس اعلام کرده است در صورت بازداشت شیخ اصلاحات از کلیه سمت های اجرایی اش استعفا خواهد داد.
روال کار هاشمی بر این است که بلافاصله بعد از انتشار هر گونه خبر غیر موثق درباره او – در رسانه های رسمی و غیررسمی – واکنش نشان می دهد ولی این بار نه در قالب مصاحبه و نه از طریق سایت شخصی اش حرفی بر زبان نیاورد و سکوت کرد تا اینکه بعد از چند روز دفتر رهبری خبر مزبور را تکذیب کرد.
به نظر نمی رسد اخبار مربوط به هاشمی در روزها و ماه های آتی با تغییری در شکل و محتوا همراه باشد. اتفاقات معطوف به یکی از بال های همیشگی نظام به ترتیبی که تا امروز رخ داده، ادامه خواهد داشت؛ مگر اینکه طبق گفته خودش برخی عذرخواهی کنند، تغییر رویه بدهند، به حل مشکلات کمک کنند و یکجانبه و لجوجانه بر تکرار و تداوم اشتباهات اصرار نورزند. او در افتتاحیه اجلاس خبرگان رهبری از تدوین راهکارهایی برای حل بحران فعلی کشور خبر داد؛ همان بحرانی که برخی چشم بر آن بسته و انکارش می کنند.
رفتارهای سیاسی امروز هاشمی با سکوت و سلوک همراه شده است و همین موضوع، ترس رقبا و بدخواهانش را عیان کرده و آنها را محتاج بلوا آفرینی و حفظ فضای اتهام و افترا ساخته است. اما همه اتفاقات چند ماه اخیر چه بازتابی در ذهن و فکر هاشمی داشته و چه تاثیری بر قضاوت او گذاشته؟ پاسخ این سوال را بدون شک از خود هاشمی نباید انتظار داشت. دست کم در حال حاضر تنها منفذ ورود به ذهن این مرد کهنه کار سیاست، چشمان اوست. و برای فهم جزئیات تحولات و کشف حقایق امروز، می توان منتظر یادداشت ها و روزنوشت هایش بود.
با توجه به شناختی که از منش و شخصیت این چهره سیاسی کشورمان داریم می توانیم درباره یادداشت های شخصی این روزهایش حدس هایی بزنیم. اینکه خاطرات امروز هاشمی چه زمان منتشر می شود و اصلا زمینه نشر پیدا می کند یا خیر، معلوم نیست ولی آیا موافقید که حدس بزنیم نوشته های تابستان 88 او بیشتر جنبه احساسی و فردی پیدا کرده اند؟
به این نظر، روزنوشت های هاشمی این روزها بیشتر به وصیت و نصیحت شبیه اند تا ذکر وقایع و نقل روزمره. و کمی هم شاید آغشته به دل نوشته: این روزها بیشتر قرآن می خوانم، گاهی با خودم خلوت می کنم، یکباره متوجه می شوم دارم با خودم حرف می زنم، می روم پای کتابخانه، دستم به کتاب نمی رود، این روزها خواندن کار سختی است، خواندن تمرکز می خواهد و آرامش، می روم سراغ خاطرات دوران انقلاب، ورق می زنم، ورق می زنم...
اگر هم هاشمی این روزها چیزی نوشته و نامی از کسی برده باشد، نام هایی که از آنها یاد کرده نسبت به سابق به نصف رسیده است؛ همینطور ملاقات هایش، نشست هایش، برو بیایش، تصمیم گیری هایش.
هاشمی همیشه در خاطراتش یک راوی اول شخص ولی دانای کل بوده و از زاویه دید بازوی اجرایی امام در کلیه تصمیم گیری های مملکتی اعم از جنگ و اقتصاد و مجلس و خبرگان و میانجی گری ها و سازندگی ها و تماس ها و... خاطره نوشته است. اما وقایع نگاری او از تابستان 88 به بعد تهی تر و شخصی تر از قبل خواهد بود.
معلوم نیست چه زمان خاطرات ماه های اخیر او را خواهیم خواند؟ نمی دانیم نوشته های این روزهایش تا چه میزان بوی نگرانی، افسردگی، دلخوری، ندامت و خودخوری می دهد؟ آیا در خاطرات تابستان 88 هاشمی رفسنجانی از صراحت و شفافیت خبری هست یا خیر؟ آیا سکوت او در نوشته هایش شکسته می شود یا خیر؟ آیا در نوشته هایش اعتراف می کند که اقامه نمازهای جمعه از سوی او به صلاح مردم و مملکت تشخیص داده نمی شود و طبق تصمیم مافوق باید ترک جماعت کند تا حضورش منافی امنیت ملی نباشد؟ یا اینکه می نویسد امروز نماز جمعه را اقامه کردیم!؟
آیا می نویسد که حقیقت وارونگی ها و تضادهای این روزها چیست و از کجا آغاز شد و علتش قدرت بود، خیانت بود، رقابت بود یا مصلحت؟ آیا هاشمی معنی "مجمع تشخیص مصلحت نظام" را که مدت ها نزد مردم به خانه بازنشستگان سیاسی تعبیر می شد و در ماه های گذشته به خانه امید بدل شده، شرح می دهد؟ آیا سیر تشکیل و تکوین خبرگان را بازگو می کند؟
خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال های گذشته و از بدو انتشار، جزو پرمخاطب ترین کتاب های سیاسی بوده و کمتر سیاستمدار ایرانی در زمان حیاتش تا این اندازه خواننده داشته است. این به معنی آن است که برخلاف آنچه در افواه می گذشته، همواره صداقت و جسارت هاشمی ستایش شده و به نقل ها و روایاتش اعتماد شده.
کسی خبر ندارد که آیا هاشمی این روزها می نویسد چه پیغام و پسغام ها، توصیه و تاکیدها و رفاقت ها و خیانت هایی در اطرافش داشته است؟ اصلا شاید دست او هم مثل اغلب راویان و نویسندگان این روزها خشکیده و به قلم نمی رود. دانستن آنچه این روزها بر ایران و انقلاب می رود نیازمند صدق گفتار و صراحت بیان از جانب فردی ریشه دار چون هاشمی رفسنجانی است. روزنوشت های او - اگر نوشته باشد - در سال های آتی به دست مخاطبان خواهد رسید و قضاوت درباره او و سایرین را میسر خواهد کرد.
نظر شما :