چشم طمع روسیه بر سرحدات ایران
به گواه مستندات تاریخی، پیشینه نفوذ و استقرار قواى روسى در مناطق و سرحدات شمالى ایران به بیش از هزار سال پیش بازمىگردد.
مسعودى در وقایع سال 301 هـ.ق- 928 میلادى مىنویسد که: «روسیان با پانصد جهاز که در هر یک صد تن سرنشین بود به گیلان و سواحل بحر خزر حمله بردند و با جماعت گیل و دیلم جنگیدند. خونها ریختند، زنان و کوکان را به اسیرى گرفته، خانهها را خراب نموده، و طعمه آتش ساختند.» در سالهاى 1636 و 61-1660 میلادى قزاقهاى روسى از طریق انزلى به رشت حمله کردند و فجایع بیشمار به بار آوردند و همچنین در سال 1722 میلادى قشون تزار انزلى و رشت را براى چندمین بار مورد تجاوز قرار دادند. در سالهاى 96-1795 میلادى (75- 1174 خورشیدی) و همزمان با جنگ قفقاز، روسها در انزلى پیاده مىشوند، مردم را بیرحمانه قتلعام مىکنند و خانهها و دکانها را پس از غارت آتش مىزنند. گملین که در سال 1771 میلادى (1150خورشیدی) به انزلى آمده بود این گونه مىنویسد: «انزلى به دو قسمت جدید و قدیم تقسیم شده که ساکنان قدیم ایرانیان و ارامنه مقیم ایران بودهاند و شهر جدید را تجار روسى و ارامنهاى که تابع روسیه هستند تشکیل دادهاند.»
حدود سال 1917 میلادی، 4000 نفر ارامنه از روسیه فرار کرده به انزلى آمده و در کردمحله به طور موقت اسکان یافتند و نیز به دنبال جنگهایى که میان ارامنه و قواى دولت عثمانى در قسمتهاى شمالى بحر خزر و نواحى قفقاز، تفلیس و بادکوبه روى داد، دولت روسیه بود که ارامنه مسلح را با کشتى به بندر انزلى گسیل داشت و آنان در کردمحله و شیلات اردو زدند. البته در زمینه عوامل موثر بر طمعورزى روسها به سواحل جنوبى دریاى خزر باید به این واقعیت تاریخى اشاره داشت که: همزمان با افول ستاره قدرت صفویه در ایران، در روسیه پطر کبیر به حکومت رسید که تسخیر ایران و رسیدن به خلیج فارس جزئى از نقشه جهانگیرانه وى بود. در فصل نهم وصیتنامه پطر کبیر وى به جانشینان خود پیرامون ایران چنین دستور مىدهد: «دولت روسیه را وقتى مىتوان در حقیقت دولت نامید که پایتخت خود را شهر استامبول که کلید کنونى آسیا و اروپاست قرار بدهد. براى انجام این امر بایستى میان ایران و عثمانى اختلاف انداخت تا همیشه بین آنها جنگ و جدال برقرار باشد اگرچه اختلاف مذهب و تباین عقاید جماعت شیعه با اهل سنت کار هزاران لشکر و تاثیر هر تیر و تیغى را مىکند.
چیزى که بیشتر از همه مرا خوشحال مىکند دو موضوع است یکى تباین مذهب میان شیعه و سنی، دیگرى مداخله و تسلط علماى دین در امور مسلمین و عدم تجویز آنها مردم مسلمان را از مخالفت با اهل اروپا که تا چشم و گوش آنها باز شود، راه را از چاه بازشناسند و همین موضوع کفایت مىکند که به زودى نام اسلام از ممالک آسیا برطرف شود و مدنیت و تربیت به دست سلاطین دولت جوان روسیه جاى آن را بگیرد. باید تدابیر گوناگون به کار برد که مملکت ایران روز به روز بىپولتر شود و تجارتش تنزل کند و به طور کلى همیشه باید در فکر تنزل این ممالک بود. لکن مصلحت نیست که قبل از فوت کامل و مرگ حتمى دولت عثمانى از جسد ایران بالمره قبض روح نمود.
ممالک گرجستان و ولایات قفقاز شریان حیاتى ایران است و همین که نوک نیش تسلط روسیه بر آن خلید فىالفور خون ضعف از رگ و دل ایران فوران خواهد کرد. بر شما لازم است که بدون فوت وقت ممالک گرجستان و قفقاز را تسخیر نموده و فرمانفرماى ایران را خادم و نوکر و مطیع خود سازید و بعد از آن باید قصد هندوستان کرد چون آن ممالک بسیار بزرگ و محلى وسیع براى تجارت است و هرگاه در آنجا تسلط پیدا کردید هرقدر پول که به وساطت انگلستان به دست مىآید بیشتر آن را اصالتا از هندوستان مىتوان تحصیل کرد. کلید هندوستان سمت ترکستان است هر قدر مىتوانید از جانب صحارى قرقیزستان و بخارا را پیشتر روید تا شاهد مقصود را در آغوش کشید.
روسیه ارباب ایران در قالب معاهدات!
در پایان دو جنگ ایران و روس اولى به منظور اجراى دستور پطر کبیر براى تسخیر قفقاز در زمان الکساندر اول و دومى در نتیجه اختلاف مرزى به دنبال صلح ایران و روسها معاهداتى منعقد شد؛ بار اول معاهده گلستان که طى آن داغستان، شیروان، شاماخی، باکو، طوالش، گنجه، قرهباغ و گرجستان از دست ایران رفت و بار دوم در معاهده ترکمانچاى مورخ پنجم شعبان 1243 هـ .ق که ایروان، نخجوان و بقیه اراضى رود ارس از اختیار ایران خارج شد. به موجب عهدنامه ترکمانچاى ایران از داشتن کشتى جنگى در بحر خزر محروم شد و حقوق و مزایاى بیشمارى براى تجار تبعه روس در ایران پدید آمد و به مامورین سیاسى و کنسولى روسى حق کاپیتولاسیون داده شد.به عبارتى پس از عهدنامه ترکمانچای؛ ایران به صورت کشورى نیمه مستقل و تحتالحمایه روس درآمد و این وضعیت تا انقلاب 1917 یعنى به مدت 90 سال تداوم یافت. سواحل جنوبى خزر از جمله نقاطى بود که دولت روسیه ارزش فراوانى برایش قائل بود و سالهاى متمادى بدان چشم داشت.
به دنبال انقلاب روسیه و جنگهاى داخلى در کشور و محاصره بادکوبه از سوى لشکریان عثمانى ارتباط اقتصادی- تجارى میان روسیه و ایران در سواحل خزر قطع شد و وضعیت اسفناک مالى – اقتصادى بر ولایات شمالى ایران حکمفرما گشت. شمال ایران پیش از جنگ بینالمللى تماما تحت نفوذ اقتصادى و تجارتى روسیه بود زیرا تنها روسیه مواد خام و محصولات گیلان را مىخرید و در عوض تولیدات کارخانجات خود را به قیمت ارزانترى و با اعتبار چند ماهه به ایرانیان مىفروخت. در اثر ازدیاد روابط اقتصادی، مردم گیلان بویژه در بندر انزلى و رشت با زبان روسى آشنایى پیدا کرده و اکثر تجار و کسبه گیلانى با مسافرت به روسیه از فرهنگ و حالات روحی- اجتماعى روسها اطلاع مىیافتند.
پیامد تشکیل حزب بلشویک دولت انقلابى روسیه
لنین چند روز بعد از رسیدن به ریاست دولت روسیه انقلابى سوسیالیستی، ابلاغیهاى به اسم مسلمین دنیا منتشر نمود و اعلام داشت که عالم اسلام را در تحت حمایت انقلابیون درآورده و باکمال جدیت براى آزادى ملل اسلام کوشش خواهد کرد بنابراین مسلمانان نیز باید با انقلابیون روسیه همراه باشند. قابل توجه است که در ایام جنگهاى سخت داخلى درون شوروى که ماشین تبلیغاتى و اسلحه نظامى دولت شوروى تماما در جهت فتح و پیروزى بر دشمنان داخلى و خارجى به کار مىرفت چنین مقالهاى در یکى از روزنامههاى مرکزى روسیه چاپ شد:
«هرچه باشد ایران بایستى شوروى شده داراى هویتى بشود و نخستین اقدام جدىمان باید این باشد که در ایران انقلابى برپا کرده و جاده پیشرفت به طرف مشرق یعنى به سوى هندوستان و چین را باز کنیم زیرا که کمترین قلعههاى جهانگیران (انگلستان، آمریکا و ژاپن)، کشورهاى چین و هندوستان مىباشند، بنابراین باید این قلعهها محو، نابود و ویران گردند. انقلاب ایران باعث انقلاباتى متعدد در آسیا و آفریقا مىشود و کلیه ملل شرق را برضد جهانگیرى عربى خواهد شورانید. ما نباید فراموش کنیم که قلعههاى سرمایهدارى مىبایست به تصرفمان درآیند. ما بایستى به هندوستان برویم و براى رفتن به آنجا مناسبترین راه ایران است، پس باید ایران را منقلب نماییم. روز سهشنبه 18 ماه مه 1920 (28 اردیبهشت 1299) کشتىهاى جنگى دولت شوروى در مقابل انزلى و غازیان صف کشیدند و بدون اعلان جنگ چندین گلوله توپ به سوى غازیان خالى کردند. به دنبال ورود ارتش سرخ از روسیه به گیلان به فرمان تندروهاى ارتش سرخ در یکى از روزها، جمعى از فئودالها و سرمایهداران انزلى را که روزى بر مسند اقتدار نشسته بودند جارویى بلند دادند و آنها را واداشتند که خیابانهاى بندر انزلى را جارو کنند! مردم نیز بر در و دیوار مىنوشتند: ما دیگر زیربار استبداد نمىرویم، فئودالها باید از بین بروند. در انزلى کلیه خطوط تلگرافی، تلفنی، بىسیم و مخازن نفت تحت اختیار روسها قرا رگرفت و تمام کشتىها را تصاحب نمودند و جهاز جنگىشان آماده است که به طرف هر کشتى که بدون اجازه روسها از بندر حرکت کند آتش توپخانه را بازکند، انزلى کما فىالسابق از طرق قشون سرخ بادکوبه اداره مىشد. در سال 1938 میلادى – 1317 خورشیدى در حدود 3500 نفر از ایرانیان که اکثر آنها ترکهاى آذربایجان بودند از شوروى به ایران مهاجرت کردند. همگى آنها به سوى شوروى گرایش داشتند و در ایران دستیابى به یک رفاه نسبى برایشان مشکل مىنمود. در جنگ جهانى دوم با توجه به حضور تعدادى آلمانى در ایران، روسها در پوشش چندهزار مهاجر وارده به ایران، تعدادى مامور اطلاعاتى را نیز به ایران فرستادند.
تهاجمات ارتش شوروى در جریان جنگ جهانى دوم و شمال ایران
اطلاعیه شماره یک ستاد ارتش
1- ساعت 4، روز سوم شهریور ماه 1320 ارتش شوروى در شمال مرزهاى کشور را مورد تجاوز تعرض قرار داد.
2- شهرهاى تبریز، اردبیل، رضائیه، خوی، میاندوآب، ماکو، مهاباد، بناب، رشت، حسنکیاده، میانه و بندر انزلى مورد بمباران هوایى واقع، تلفات وارده نسبت به مردم غیرنظامى زیاد و نسبت به نظامیان با وجودى که سربازخانهها را بمباران مىکنند نسبتا کم بوده است.»
5 شهریور بمباران شهرهاى آزاد
هواپیماهاى نظامى روسیه به بسیارى از شهرهاى بىدفاع و باز آذربایجان و بندر انزلی، غازیان و قزوین هجوم آورده و ویرانىها و تلفات بسیار به بار آوردهاند. هواپیماهاى شوروى روز هفتم شهریور به گیلان هجوم آوردند که طى آن 203 نفر در رشت، 29 نفر در لاهیجان و 7 تن در بندر انزلى کشته شدند و نمایش فیلمهاى تبلیغاتى روسى در شهرها و حتى روستاهاى گیلان آغاز شد. مقارن سالهاى دهه 1320 خورشیدى با بروز جنگ دوم جهانى و احتیاج شدید دولت روسیه به مواد غذایی، مقررات ویژهاى در امر صید در رودخانههاى منشعب از مرداب انزلى وضع گردید و گروههاى پراکنده شده صیادان ردیف کار یارج مالا دراجتماع صیادى متشکل از 60 تا 70 نفر تحت عنوان استان در گلوگاه روگاها به وجود آمدند. فشار بیش از حدى که توسط ماموران روسى در کنترل صید منطقه اعمال مىگردید با نفوذ تبلیغات سیاسى در هم آمیخت و آستانهاى صیادى به کسانى واگذار مىگردید که در تشکیلات سیاسى وابسته به روسها عضویت داشتند. گروهى از صیادان و بومیان که تن به وابستگى ندادند مورد ستم و آزار ماموران روس قرار گرفتند.
در نیمه نخست سال 1948 (1327 خورشیدی) تیرگى روابط دو کشور ایران و شوروى به منتهى درجه رسید (بویژه به دلیل اعلام ممنوعیت اعطاى هرگونه امتیاز نفت به دول خارجى و باطل اعلام کردن موافقتنامه قوام- سادچیکف از سوى مجلس شوراى ملى در 29 مهر 1326) و دکترین ترومن که به نقش آمریکا در برابر توسعهطلبى کمونیستها براى دفاع از کشورهاى کوچک اشاره مىنمود و در نتیجه امواج توسعهطلبى کمونیستها را در سراسر جهان با سد محکمى ساخت. در اجراى این سیاست قراردادى درباره خرید ده میلیون دلار اسلحه و مهمات براى ارتش ایران در 18 خرداد 1326 و 14 مهر 1321 مبنى بر حضور مستشاران نظامى آمریکایى در ارتش به امضا رسید که در نتیجه تمام موارد یاد شده: دولت شوروى طى یادداشت 20 نوامبر 1947 ایران را متهم به عهدشکنى نمود و اعلام داشت که ایران سیاست خصمانهاى نسبت به شوروى در پیش گرفته و خاک خود را مبدل به پایگاهى براى حمله به شوروى نموده است.
دولت شوروى بازرگانى خود را با ایران به حداقل رساند. خط کشتیرانى بین باکو و انزلى را تعطیل کرد و قسمتى از تاسیسات شیلات را جمع آورى نمود و به مدت چند سال مبارزه مطبوعاتى و رادیویى شدیدى را علیه ایران ادامه داد. آنچه با تکیه بر مستندات تاریخى در رابطه با سیر تاریخى اقدامات و تهاجمات روسیه [معطوف به مرزهاى شمالى ایران] دریافته مىشود، همانا میل روزافزون به تسخیر مناطق یاد شده، همراستا با آمال سیاست خارجى روسیه است که روسیه را همسو با مواضع استعمارگرایانه دولت آمریکا قرار مىدهد با این تفاوت که رو سها با لطایفالحیل و درصدرشان استفاده ابزارى از شعارهاى مساواتطلبانه و عدالت محور، از این شعارها دقیقا برضد خود و در جهت تشدید استثمار خود بر کشورهاى پیرامونى بهره بردند.
نظر شما :