سوءتفاهم ایران و اعراب

۱۱ شهریور ۱۳۸۸ | ۱۸:۳۳ کد : ۵۵۷۱ اخبار اصلی
گفت وگوی اختصاصی روزنامه اعتماد با ولید جنبلاط.
سوءتفاهم ایران و اعراب

این روزها صحنه سیاسی لبنان شاهد تحولات گسترده یی است که توجه روزافزون تحلیلگران خاورمیانه را به این کشور جلب می کند.پس از برگزاری انتخابات پارلمانی لبنان این گروه 14 مارس (طرفداران دولت) بود که پیروز انتخابات شد. از همین رو سعد حریری به عنوان یکی از رهبران اصلی این جریان مسوول تشکیل دولت در لبنان شد.

پس از آن بحث ها پیرامون انتخاب وزرا و تعداد آنها از گروه های مخالف (ائتلاف 8 مارس) و موافق (14 مارس) بالا گرفت.در این بین ولید جنبلاط یکی از رهبران اصلی گروه 14 مارس و رهبر اصلی طایفه دروز در لبنان ساز مخالف را با 14 مارس نواخت. وی با اتخاذ مواضعی جدید، روز به روز فاصله خود را با این گروه و طیف طرفداران دولت بیشتر کرد و به جبهه مخالفان دولت یعنی ائتلاف 8 مارس که مهم ترین عضو آن حزب الله لبنان است، نزدیک تر شد.

گرچه وی بارها و بارها در طول دوران حیات سیاسی اش مواضع غیرمنتظره و سوال برانگیزی را داشته است اما همچنان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره های سیاسی لبنان و محبوب ترین در میان طایفه دروز به شمار می رود.جنبلاط پس از ترور رفیق حریری در سال 2005 انگشت اتهام را به سمت سوریه نشانه رفت و با اظهارنظرهای تند و افراطی از واژه یی تحت عنوان محور سوری - ایرانی در حمایت از حزب الله برای برهم زدن مناسبات سیاسی در لبنان یاد کرد.وی همچنین پس از آغاز جنگ 33روزه اسرائیل در تابستان 1385 علیه لبنان مواضع تندی را علیه حزب الله اتخاذ کرد و در جریان درگیری های هفتم أیار (هفتم مه) سال 2008 بیروت و اطراف آن تا مرز درگیری مسلحانه با حزب الله پیش رفت.

اما مواضع وی به یکباره تغییر کرد. او با این تغییر مواضع خود سعی کرد از حزب الله دلجویی کند. مواضع وی در خصوص سوریه و ایران نیز تا حدود فراوانی تغییر کرد. مواضع اخیر جنبلاط، سعد حریری را با مشکل جدی در خصوص انتخاب وزرا مواجه کرد. پیش از این سعد حریری با تکیه بر اکثریت کرسی های پارلمان قصد انتخاب وزرا را داشت اما هم اینک او نمی داند جنبلاط را همچنان هم پیمان خود بداند یا نه؟

ولید جنبلاط چهره جذابی برای خبرنگاران است. از تهران وقت ملاقات اختصاصی با وی را درخواست کردیم که بدون مقدمه با صمیمت و سادگی پذیرفت. آنچه در پی می آید ماحصل گفت وگوی یک ساعته خبرنگار «اعتماد» با جنبلاط است.

به عنوان سوال اول می خواهم بدانم در وضعیت و شرایط فعلی شما خود را متعلق به کدام جریان سیاسی در لبنان می دانید؟

من جزیی از جریان و ائتلاف گسترده 14 مارس (گروه طرفداران دولت) هستم.

اما موضع گیری های اخیر شما گویی چندان به مذاق دیگر دوستان شما در این ائتلاف خوش نیامده، زیرا مواضع شما نسبت به گذشته تغییراتی فراوان داشته است و این مواضع چندان با خواسته های این ائتلاف هماهنگی ندارد؟

موضوع این گونه نیست. لبنان به خاطر چنددستگی های پیش آمده شرایط بسیار سخت و ناگواری را سپری کرد و کار به جایی رسید که ما به دروازه جنگ های داخلی نزدیک شدیم. اما بعد از آنچه در هفتم أیار گذشت (درگیری های داخلی در بیروت میان نیروهای طرفدار دولت و مخالف دولت)، براساس توافقنامه دوحه میان گروه های لبنانی، از آنجا که جز با گفت وگو و مذاکره گره ها گشوده نمی شود، تصمیم گرفتیم بر سر یک میز بنشینیم و مذاکره کنیم. اما من به صورت شخصی تصمیم گرفتم با سیاست درهای باز و انفتاح سیاسی با حزب الله مواجه شوم و به منظور کنار زدن رویدادهای ناگوار سیاسی و متاسفانه خون آلود روابط خود را با حزب الله وارد مرحله جدیدی کنم. البته من امیدوار هستم دیگران نیز در ائتلاف 14 مارس به همین شکل اقدام کنند.

آیا این تصمیم شخصی از سوی دوستان شما مورد استقبال قرار گرفت؟

می توان گفت سعد حریری نیز کار مشابهی انجام داد و حتی پیش از من دیداری را با سیدحسن نصرالله انجام داد. از سوی دیگر تماس ها به صورت مستمر بین من و نبیه بری رئیس مجلس لبنان و بین سعد حریری و نبیه بری برقرار است که این خود نکته بسیار مثبتی است زیرا متاسفانه مشکل اساسی در حال حاضر در میان مناطق اسلامی لبنان و تحولات متعلق به طایفه های مسلمان است و از همین رو باید سعی در سالم سازی فضای مسلمانان در مناطق اسلامی لبنان کرد.

پس از هفتم أیار و تحولات آن به خاطر موضع گیری های متفاوت شما، از سوی هم پیمانان تان مورد انتقاد قرار نگرفتید؟

در عالم سیاست همواره افرادی هستند که مخالفت می کنند. همواره افرادی هستند که مسائل را نمی فهمند. همواره کسانی هستند که از راه های خودشان کارها را سخت و دشوار و اوضاع را خراب می کنند. به هر حال این سیاست است. اما ما باید آینده نگر باشیم. بدانیم چه کسی دوست و چه کسی دشمن است.دشمن اصلی اسرائیل است. دشمن اصلی برنامه امریکا برای ایجاد نفاق در منطقه است مثل برنامه یی که در عراق بین مذاهب اسلامی شیعه و سنی و اعراب و کردها اجرا می شود یا مثل اوضاعی که در افغانستان و پاکستان از به هم ریختگی و اختلافات مذهبی وجود دارد.اما لبنان محکوم به جغرافیای سیاسی خودش است. اسرائیل به عنوان دشمن اصلی در یک سو و سوریه به عنوان عمق استراتژیک لبنان و اعراب در سوی دیگر آن قرار دارد. از همین رو باید روابط میان سوریه و لبنان روابطی مثال زدنی باشد. در سوی دیگر لبنان دریا وجود دارد. ما به سمت دریا نمی رویم. به سمت اسرائیل هم نخواهیم رفت. کشور سوریه و جمهوری اسلامی ایران دوستان لبنان هستند. اما ما در دنیای عرب با مشکلی مواجه هستیم و آن اینکه در بین برخی از کشورهای عربی و ایران مشکلاتی وجود دارد و آنها ایران را دشمن می دانند اما این مساله اصلاً صحیح و درست نیست و نباید به این شکل باشد.

و پس از انتخابات پارلمانی در لبنان شرایط جدید سیاسی در روابط لبنان و سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟

پس از ترور شهید رفیق حریری تحولات گسترده یی در روابط میان برخی از چهره های سیاسی لبنان و نظام سوریه رخ داد اما این موضوع نیازمند این بود که به خوبی بررسی شود. سعد حریری به عنوان نخست وزیر لبنان آمادگی خود را برای سفر به سوریه پس از تشکیل کابینه در لبنان اعلام کرده است. پس از حل این مشکل من هم سعی در حل مشکلات شخصی خود با نظام حاکم سوریه خواهم کرد زیرا پرونده شخصی من با سوریه پرونده یی بسیار قطور است. اما به غیر از شخصیت های سیاسی این جغرافیای سیاسی است که حکمرانی می کند. همواره در گرفتاری های بزرگ مثل هجوم اسرائیل و اشغال بیروت این سوری ها بودند که در کنار ما ایستادند و این امر باعث آزادی بیروت تا سرزمین های جنوب لبنان شد. در کنار آن حمایت همیشگی سوریه از نیروهای مقاومت لبنان مساله مهمی است. همان طور که گفتم اختلاف ها از زمان ترور رفیق حریری به وجود آمد و من قصد ندارم این پرونده دردناک را بار دیگر باز کنم. ما خواستار دادگاهی بین المللی برای رسیدگی به این پرونده شدیم. امیدواریم با حکمی که این دادگاه صادر می کند امنیت و ثبات به لبنان برگردد زیرا امنیت بدون آرامش و ثبات امری ناممکن است.

آینده و شیوه شکل گیری کابینه دولت در لبنان را چگونه می بینید. به نظر شما آیا کابینه آتی خواسته های گروه های لبنانی را برآورده خواهد کرد و آیا این کابینه یک کابینه وحدت ملی خواهد بود؟

سعد حریری به عنوان مسوول تشکیل کابینه موافق شکل گیری چنین دولتی است. من شخصاً در این باره با سعد حریری مذاکره کردم و خواستار این شدم که درباره این موضوع با همه گروه ها مذاکره و مشورت کند. نمی دانم امروز دقیقاً کار به چه مرحله یی رسیده است. به هرحال اینجا لبنان است. حتی کشوری مثل بلژیک هم برای مدت شش ماه دولت نداشت و بدون هیات وزیران اداره می شد. از نظر من بهترین راه حل برای برون رفت از مشکلات و تشکیل کابینه یی که همگان را راضی کند، مشارکت ملی در کابینه است و تحقق این امر برعهده سعد حریری است که با مذاکره با گروه 8 مارس به خصوص حزب الله به راه حل مناسبی برسند که ضمانت های لازم به همه گروه ها در کابینه داده شود.

روابط شما با حزب الله چگونه است، چندی پیش دیداری با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان داشتید اما پیش از آن شما مواضع بسیار تندی را علیه حزب الله و سیدحسن نصرالله داشتید. روابط شما در شرایط فعلی چگونه است؟

تحولات بزرگ و گسترده یی در لبنان به وقوع پیوست و کشور دسته بندی شد و به مرحله یی از انباشت کینه ها و سخنرانی های زشت و بی ادبانه رسیدیم. اما مساله این است که باید بدانیم کاری از پیش نمی رود مگر اینکه پشت میز گفت وگو بنشینیم. از سوی دیگر ما باید فداکاری های فراوان مقاومت اسلامی لبنان در مقابل اسرائیل را ارج نهیم.

 دیدار من با سیدحسن نصرالله اگرچه با صراحت لهجه همراه بود اما کاملاً مثبت ارزیابی می شود. در این دیدار سرزنش هایی مطرح شد که تنها متوجه من نبود بلکه این سرزنش ها مربوط به اشخاص و مراحل مختلف از جمله زمان حمله اسرائیل به لبنان و قطع روابط میان گروه های لبنانی بود که سوءتفاهم هایی را در آن دوره به وجود آورد.

 در جنگ اسرائیل ما می دانستیم پروژه یی شوم علیه مقاومت در لبنان وجود دارد، حتی در این بین افرادی بودند که تلاش می کردند آتش بس میان دو طرف را به تاخیر بیندازند تا مقاومت را در لبنان به نابودی کامل بکشانند اما در نهایت این مقاومت اسلامی لبنان بود که دشمن اسرائیل را شکست داد و پیرو آن سیاست ها و برنامه های امریکا در لبنان با شکست مواجه شد. پس از آن من اولین شخصی بودم که رسماً در رسانه ها اعلام کردم حزب الله در این جنگ پیروز شده است.

موضوع مذاکرات ما اختلافات شخصی نبود بلکه بحث فراتر از این حرف ها بود. نصرالله معتقد بود برخی از کشورهای عربی و غرب در کنار اسرائیل برای مقابله با مقامات اسلامی لبنان ایستاده اند. ما در این دیدار مسائل گوناگونی را مورد شرح و بررسی قرار دادیم اما بنا بر شرایط فعلی و ویژگی های این دیدار بنا بر این شد که زیاد در خصوص ابعاد و جزییات آن سخن به میان نیاید با این امیدواری که در دیدارهای بعدی تمام مسائل مورد بحث به سرانجام مطلوب خود برسد.

آیا در شرایط فعلی همچنان بر مواضع قبلی خود پیرامون برچیده شدن سلاح مقاومت پافشاری می کنید یا مواضع شما در این خصوص با گذشته متفاوت است؟

ما هیچ گاه خواستار برچیده شدن سلاح مقاومت نبوده ایم. ما معتقد هستیم با توافق همه طرف ها در لبنان روزی این سلاح متعلق به دولت لبنان شود و گروه های مقاومت نیز جذب ارتش لبنان شوند اما تحقق این امر جز با گفت وگو میسر نخواهد شد. این موضوع همان است که از آن تحت عنوان استراتژی دفاع ملی نام برده می شود و البته اجرای آن به زمان مناسب و تصمیم فرماندهان حزب الله و مقامات ارشد آن برمی گردد.

از نظر شما این زمان مناسب چه وقت فرا می رسد؟

به هرحال حزب الله با مشکلات و ویژگی های امنیتی فراوانی روبه رو است که ما نیز باید به آن احترام بگذاریم و نمی توانیم آن را نادیده بگیریم. تمام فرماندهان و مقامات ارشد حزب الله در خطر ترور از سوی اسرائیل قرار دارند پس نمی توان انتظار داشت به یکباره این اقدام صورت گیرد. این امر باید به صورت تدریجی و به شکلی که خود نیروهای مقاومت مناسب می دانند، انجام شود و این نیروها تدریجی جذب ارتش شده و به فرمان ارتش لبنان درآیند، اما تصمیم اصلی و زمان آن به خود آنها برمی گردد و قطعاً اجرای این امر نیازمند زمان زیادی خواهد بود. من معتقد هستم این امر باید به صورت مرحله به مرحله اجرا شود تا ضمانت های لازم در خصوص امنیت سران مقاومت و تقویت دولت لبنان به آنها داده شود.

آقای جنبلاط، هنوز هم تغییر مواضع شما برای من خیلی جالب است. دوست دارم بدانم این تغییر مواضع حاصل سیاست ورزی و بازی سیاسی است یا اینکه شما واقعاً برای کشورتان دلسوزی می کنید؟

همان طور که اشاره کردم ما مرحله یی حساس را در کشورمان پشت سر گذاشتیم. زمانی که سریال ترورها در کشور شروع شد وارد بزرگ ترین تشنج های سیاسی شدیم و کشور تقسیم بندی شد. تظاهرات در وسط بیروت و اعتصاب یک سال و نیم مخالفان دولت در وسط شهر و درگیری های بعد از آن رویدادهای بزرگی بود که به لطف خدا از آنها عبور کردیم زیرا این اتفاقات ما را به سمت یک جنگ مذهبی و داخلی می کشاند.

پس از آن به دوحه قطر رفتیم و پس از توافقنامه دوحه بود که همگی ما کمی آرام گرفتیم و به اصل و اساس کار که همان گفت وگو است، بازگشتیم. باز می گویم نمی توان یک رای و نظر سیاسی داشت و آن را اجرا کرد مگر اینکه قبل از آن پشت میز مذاکره نشست و درباره آن گفت وگو کرد. پشت میز گفت وگو می توان با دوست و دشمن مذاکره کرد. دشمن اسرائیل است و دوست ما همان راه ورودی ما و دروازه ما به سوی کشورهای عربی یعنی سوریه است که در معاهده طائف که آتش جنگ های داخلی را خاموش کرد به آن اشاره شده است و مساله اصلی قضیه فلسطین خواهد بود.

به دشمن همیشگی اسرائیل اشاره کردید، آیا احتمال حمله یی دوباره از سوی اسرائیل به لبنان را محتمل می دانید؟

ما باید توقع هر رویدادی را داشته باشیم. به لحاظ تاریخی اسرائیل هیچ گاه نپذیرفته است که در لبنان سازمانی برای مقاومت نظامی وجود داشته باشد و او بیکار بنشیند.

در زمانی که سازمان آزادیبخش در جنوب لبنان بود، اسرائیل به جنوب حمله کرد. زمانی که مقاومت ملی در جنوب بود باز هم به جنوب حمله کرد و امروز مقاومت اسلامی وجود دارد که بارها به آن نیز حمله شده است. باید توقع هر عملی را از اسرائیل داشته باشیم. من نمی توانم جز اینکه احتمال حمله یی دیگر از سوی اسرائیل را متوقع باشم کاری کنم اما اینکه کجا و چه زمانی نمی دانم.

در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا لبنان باید همواره در معرض تهدید دائم از سوی اسرائیل باشد؟ راه حل از نظر شما چیست؟

اسرائیل در سال های 76 و 82 میلادی به لبنان حمله کرد و صیدا، بیروت و ارتفاعات آن را اشغال کرد. در آن زمان مقاومت اسلامی وجود نداشت بلکه مقاومت ملی لبنانی بود که مبارزه می کرد و باعث شد اسرائیل از بیروت و دیگر جاها خارج شود. پس از آن اسرائیل باز هم عقب تر رفت و از کل شهرهای جنوبی لبنان نیز خارج شد. با وجود تمام قدرتی که اسرائیل دارد، مردم لبنان نشان داده اند و ثابت کرده اند که می توانند مبارزه کنند. مبارزه کردند و اسرائیل را شکست دادند.

در کنار مقاومت چه راه دیگری وجود دارد؟ تقویت روابط استراتژیک با کشورهایی مثل سوریه و ایران در منطقه را چگونه ارزیابی می کنیید.

ما باید به یک توافق کلی برسیم زیرا متاسفانه امروز در بعضی از کشورها و سازمان های عربی این نظریه وجود دارد که ایران و اسرائیل را دو خطر جدی می دانند. این یک خطای بزرگ است. اسرائیل دشمن اصلی برای دنیای عرب و دنیای اسلام به حساب می آید. کاملاً روشن است که در مورد ایران سوءتفاهم وجود دارد. روابط پرتنش میان ایران و مصر باید با گفت وگو و مذاکره حل و فصل شود و مصلحت اصلی برای اعراب این است که روابط دوستانه و صمیمی را بر اساس مذاکره با ایران در مواجهه با خطر اساسی که همان اسرائیل است، ایجاد کنند.

از نظر شما آیا قضیه صلح خاورمیانه و مساله فلسطین و به صورت کلی پروژه یی که در حال اجرا است، در مسیر صحیح خودش حرکت می کند؟

نه، از نظر من در مسیر صحیحش نیست. اعراب در سال 2002 در چارچوب تلاش هایشان برای ایجاد صلح موافقت خود را پیرامون پروژه صلح در مقابل زمین اعلام کردند و حق برخورداری از سرزمین فلسطین برای فلسطینیان را به رسمیت شناختند. یعنی کرانه غربی، قدس و غزه مقابل یک سازش. می گویم سازش چون کلمه صلح برای چنین توافقی صحیح نیست و نمی خواهم از آن استفاده کنم اما در اصل چه اتفاقی بعد از آن افتاد.

 شهرک های یهودی روز به روز گسترش پیدا کرد. قدس شرقی هر روز شاهد تخریب منازل فلسطینیان است. غزه در محاصره کامل است و متاسفانه میان سران فلسطین هم اختلاف و دسته بندی وجود دارد و چیزی تحت عنوان «وحدت ملی» در فلسطین وجود ندارد. از سوی دیگر در آخرین بدعتی که اسرائیل گذاشته است، از اعراب می خواهد به یهودیت دولت اسرائیل اعتراف کنند. این به آن معنی است که با این شرط جلوی حق طبیعی فلسطینیان برای بازگشت به کشورشان را بگیرد و به این طریق اسرائیل فقط برای یهودیان خواهد بود بدون وجود اعراب و دیگر مذاهب یعنی منکر شدن اسلامی و عربی بودن کشور فلسطین.

روی کار آمدن دولت جدید امریکا و شخص اوباما تغییری در این پروژه ایجاد نکرده است؟

باراک اوباما در قاهره سخنرانی بسیار زیبایی کرد. در برخی از موارد بسیار باادب و محترمانه وارد شد و حتی با سیاست درهای باز در خصوص جمهوری اسلامی ایران سخن گفت. اما در مورد فلسطین تنها به توقف ساخت و ساز شهرک های یهودی اشاره کرد.

 بعد از این سخنان همه جواب اسرائیل و نتانیاهو را شنیدیم که اعلام می کردند ما کار ساخت و ساز شهرک ها را ادامه خواهیم داد و تو (اوباما) نمی توانی جلوی ما را بگیری و این حق طبیعی ما به حساب می آید. حتی یکی از سران اسرائیل خطاب به اوباما گفته بود؛ «آیا او می تواند جلوی خرید یک منزل مسکونی توسط یک یهودی در نیویورک را بگیرد؟ از نظر ما قدس منزلگاه ما است و ما کار ساخت خانه هایمان در قدس را ادامه خواهیم داد».

پس از نظر شما تغییری در رفتار سیاسی امریکا در قبال خاورمیانه مشاهده نمی شود؟

نه، از نظر من تغییر فقط در روش ها بوده اما در اصل اتفاق خاصی نیفتاده است. در دوران بوش سخنان وی برای همه ستیزه جویانه بود. اوباما تلاش می کند این ادبیات را عوض کند اما مشکلات فراوانی پیش رویش است. چیزی نزدیک به یک سال دیگر انتخابات کنگره امریکا برگزار خواهد شد و همه می دانند کنگره در امریکا حامی اسرائیل است. برای رسیدن به راه حلی عملی در خصوص پرونده خاورمیانه باید بر اسرائیل فشار وارد کرد. توقف کمک های مالی و نظامی امریکا یکی از راه های فشار بر اسرائیل خواهد بود. اما تا به امروز جز یک رئیس جمهور امریکایی (آیزنهاور) در سال 56 میلادی هیچ رئیس جمهوری در امریکا مقابل اسرائیل نایستاده و به آن فشار نیاورده است.

اسرائیل بارها ایران را تهدید به بمباران تاسیسات هسته یی اش کرده است و مدعی است فعالیت های ایران برای ساخت سلاح اتمی است. اگر اسرائیل تاسیسات ایران را مورد حمله نظامی قرار دهد، به نظر شما حزب الله لبنان در این جبهه وارد درگیری نظامی با اسرائیل خواهد شد؟

ایران حق برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته یی را دارد و بارها به طور رسمی اعلام کرده است این فعالیت ها نظامی نیست و نخواهد بود اما امریکا و اسرائیل دوست دارند تصور کنند ایران در راه ساخت سلاح اتمی است. اما اگر خدای ناکرده امریکا یا اسرائیل وارد جنگ با ایران شوند آشوب بزرگی کل این منطقه را دربرخواهد گرفت ولی هر شرایطی در لبنان پیش بیاید ما همواره در کنار مقاومت و حق طبیعی خودمان در دفاع از لبنان خواهیم بود.

آقای جنبلاط، با توجه به دورانی که پشت سر گذاشتیم و در آن شما به خاطر سخنان تندی که علیه سوریه و مقامات ارشد آن داشتید، شهرت بسیاری پیدا کرده بودید. آیا این آمادگی را دارید که در شرایط فعلی و با توجه به تغییر مواضع جدی شما را برای تحکیم روابط در سوریه ببینیم؟

پرونده من با سوریه گره های فراوانی خورده است زیرا در آن دوران به نظام حاکم سوریه و شخص بشار اسد حمله کردم. تلاش خواهم کرد در فرصتی مناسب برای حل و فصل این پرونده اقدام کنم. همان طور که گفتم قرار است سعد حریری بعد از شکل گیری کابینه سفری به سوریه داشته باشد. پس از سفر او به سوریه من هم به حل این موضوع خواهم پرداخت. مواضع شخص من در این امر را کنار بگذارید. مساله مهم روابط حسنه سیاسی میان لبنان و سوریه است.

به سوالی که می پرسم به همین صراحت پاسخ دهید. آیا شما امروز از اظهارنظرهایی که چندی پیش داشته اید پشیمان هستید و اظهار ندامت می کنید؟

نمی توانم بگویم پشیمان هستم. هر مرحله از مراحل تاریخی شرایط خودش را دارد. شرایط آن دوران بسیار سخت بود. سال 2005 سال بسیار سختی بود. ترورهای فراوانی در آن سال انجام شد و طی آن دوستان زیادی را از دست دادیم. پس از آن وارد درگیری های داخلی و موضوع دادگاه بین المللی شدیم. اما به هر حال آن دوران گذشت و ما امروز اینجا هستیم.

به عنوان یک چهره سیاسی می خواهم نظر شما را در خصوص تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران جویا شوم.

من روابط دوستانه یی با ایران داشتم چه در زمان آقای هاشمی رفسنجانی و ولایتی و چه بعد از آن در زمان آقای خاتمی و دکتر خرازی. این روابط حسنه هم به دلیل حمایت هایی بود که ایران از دروزی ها و حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان به عمل می آورد.

اما به عنوان شخصی که امروز اوضاع را از دور رصد می کند، هنگامی که به تاریخ رجوع می کنم، می بینم آقای موسوی فرزند انقلاب است، همان گونه که احمدی نژاد را از همین انقلاب می بینم. هر دو اینها از همین انقلاب هستند؛ انقلابی که شاه را در ایران سرنگون کرد. اگر خللی در کار به وجود آمده باید به درایت و حکمت آیت الله خامنه یی رجوع کرد. اما بهترین راه حل برای حل مشکلات حل و فصل این موضوعات در داخل با گفت وگو و منطق است تا جلوی ورود غربی ها به آن گرفته شود؛ دولت هایی که همواره می خواهند ایران رنگ آرامش را نبیند و در آن آشوب برپا باشد.

شما به روابط خوب خود با دولت سازندگی و اصلاحات در ایران اشاره کردید. از سوی دیگر اعلام می کنید شخصی مثل موسوی را فرزند انقلاب می دانید. اما سخنی منتشر شده بود که در آن به نقل از شما گفته بود؛ «حمایت غربی ها از برخی نامزدها در انتخابات ایران مثل حمایت غربی ها از گروه 14 مارس در لبنان پوچ و توخالی و مشکوک بوده است.» این تناقض در گفتار ناشی از چیست؟

من هیچ گاه نگفته ام اصلاح طلبان از سوی غرب حمایت شده اند و این حتماً سوءتفاهم یا فهم اشتباهی بوده که از سخنان من به وجود آمده است. من هیچ گاه چنین سخنی نگفتم.

آیا در خصوص 14 مارس گروهی که شما نیز عضویت آن را دارید هم چنین مساله یی را بیان نکردید؟

سیاست غربی دوست دارد و تمایل دارد 14 مارس در لبنان، انقلاب نارنجی در اوکراین یا تحولات داخلی ایران را دستاوردهایی برای خود بداند. 14 مارس جریانی بود که پس از ترور رفیق حریری ایجاد شد اما در خصوص ایران باید گفت توجه زیاد غربی ها به اصلاح طلبان گاهی اوقات باعث ایجاد شک و گمان می شود. بهتر است مسائل اینچنینی در داخل نظام سیاسی- دینی ایران حل شود.

منظور من این نیست که اصلاح طلبان به غرب تکیه دارند. از نظر من اصلاح طلبان بیشتر از هر کس دیگری شرایط و ویژگی های انقلاب اسلامی و کشورشان را می دانند و معتقدم آنها پاسدار و نگهدار انقلاب خودشان هستند و تمایلی ندارند ایران را به آشوب بکشانند.

ما در لبنان خواهان این هستیم که انقلاب اسلامی در ایران پایدار بماند. اما هر انقلابی اگر خود را بازیابی نکند، در معرض خطر است. انقلاب باید بر اساس خصوصیات ملت دگرگون و بازیابی شود. ملت ایران پس از کودتای 28 مرداد 32 تا انقلاب امام خمینی در سال 57 پرانرژی و از روحیه بالایی برخوردار بودند که انقلاب آنها به پیروزی نشست. از همین رو می گویم هر انقلابی که دچار تحجر شود، خواهد مرد.

روابط شما در حال حاضر با ایران چگونه است؟

همان طور که گفتم، روابط خوبی را با آقایان هاشمی و خاتمی در زمان تصدی دولت در ایران داشتم و در گذشته یی نه چندان دور به ایران سفر کردم. آخرین سفر من به ایران سال 2005 و پس از ترور رفیق حریری بود. اما پس از گذشت آن دوران سخت روابط ما با سفارت ایران در لبنان به تدریج رو به بهبود است و این نکته یی مثبت به شمار می رود. در یک فرصت مناسب دعوت سفارت ایران برای حضور در یکی از ضیافت های آنها را خواهم پذیرفت و به آنجا خواهم رفت.

بعد از آخرین سفر به ایران دیگر هیچ ارتباطی با ایران نداشتید؟

پس از این دیدار بود که وارد جنگ تبلیغاتی و سخنرانی های آتشین شدم و در همان دوران من حزب الله را به محور سوری- ایرانی در مقابل اسرائیل متهم کردم و بحث گسترش امپراتوری فارس را مطرح ساختم و از آن سو آنها نیز ما را به محور اسرائیلی- امریکایی متهم کردند و دوران بسیار بدی پیش آمد و قصد ندارم آن دوران را دوباره به خاطر آورم.

به عنوان یک چهره سیاسی مطرح و تاثیرگذار در لبنان می خواهم نظر شما را در خصوص سرنوشت چهار دیپلمات ایرانی ربوده شده در لبنان بدانم.

در این باره دو نظریه وجود دارد؛ یکی اینکه آنها هنگام عبور از منطقه غربی بیروت و نزدیک موزه به سمت شمال ربوده و کشته شده اند یا اینکه آنها در اسرائیل هستند و من نمی دانم کدام یک از این دو نظریه درست است. هیچ کس تاکنون در لبنان نتوانسته جواب واضح و روشنی در این باره ارائه دهد.

از نظر شما متهم اصلی این پرونده کیست؟

به هر حال در آن زمان بیروت در محاصره نیروهای اسرائیلی بود و این اسرائیل بود که به خاک لبنان نفوذ کرده بود. آیا اسرائیل آنها را ربوده یا آنها را کشته است؟ من واقعاً نمی توانم به این سوال پاسخ دهم.

به عنوان یک شهروند ایرانی می خواهم بدانم دولت لبنان و شخصیت های سیاسی تاثیرگذار در لبنان به این پرونده اهمیت می دهند یا از نظر آنها این یک پرونده بایگانی شده و فراموش شده است؟

نه این پرونده هرگز فراموش نشده و فراموش نخواهد شد. اما در آن دوران که این اتفاق افتاد و این افراد ربوده شدند، کشور به شدت تقسیم بندی شده بود. در همان زمان چندین هزار تن از مردم لبنان از مسلمان و مسیحی نیز ربوده شدند و اعتقاد بر این است که اکثریت آنها کشته شده اند. در کنار این نباید کشتار وحشیانه صبرا و شتیلا توسط نیروهای اسرائیلی در لبنان را فراموش کرد.

بخشی از جریان دروزی ها در لبنان توسط شما هدایت می شوند و تحت پرچم حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان فعالیت می کنند. از سوی دیگر حزب دموکراتیک لبنان وجود دارد که آن هم متعلق به دروزی هاست و هدایت آن را «طلال ارسلان» برعهده دارد. در جریان درگیری های داخلی در لبنان شاهد آن بودیم که میان شما اختلاف به وجود آمده بود و هرکدام به یکی از جریان های 14 مارس و 8 مارس پیوستید. روابط شما امروز به چه شکلی است؟

امروز از روابط بسیار خوبی برخوردار هستیم و روابط میان ما ادامه دارد. این نتیجه همان سیاست انفتاح و درهای باز است که از سوی من در خصوص گروه مخالفان دولت مثل حزب الله، سیدحسن نصرالله و امیر طلال ارسلان انجام شد. روابط ما در حال حاضر عالی است. اما لازم است در اینجا اشاره کنم که حزب سوسیالیست ترقی خواه صرفاً یک حزب دروزی نبوده و نیست بلکه این حزب یک حزب ملی بزرگ است.

رابطه طایفه دروزی با دیگر طایفه های مسلمان و مسیحی در لبنان چگونه است؟

ما در لبنان از همه طایفه های مسلمان و با ریشه های عربی هستیم. هنگامی که به ریشه تمام لبنانی ها نگاه می کنیم، متوجه می شویم همه آنها از جزیره عربی، عراق و دیگر مناطق آمده اند. ما ریشه های مشترکی داریم.

 

 


نظر شما :