یک فیلمنامه هستهای
تصور کنید که امریکا تغییر عقیده داد و اعلام کرد که مانع از هستهای شدن ایران نخواهند شد. تصور کنید که امریکا به دوستان و همپیمانان خود نیز اعلام کرد که حق تبانی علیه ایران و حمله نظامی به این کشور را ندارند. البته در درجه اول منظور آنها هم اسرائیل است. در چنین شرایطی چه اتفاقی میافتد؟
حداقل از دهه 1990، دغدغه اصلی و بسیار عمومی امریکا هستهای ماندن کره شمالی و تبدیل ایران به یک کشور هستهای است. در امریکا تندروها معتقدند که از آنجا که این دو کشور روند خود را ادامه خواند داد، بنابراین چه زود و چه دیر باید به طور جدی با آنها مقابله کرد که حتی گزینه نظامی نیز در آن جای دارد.
مخالفان آنها معتقدند که باید دیدگاهی دیپلماتیکتر در مقابل این دو کشور اتخاذ کرد. آنها بر روی این مسئله تاکید میکنند که باید قدرتهای اصلی دیگر نیز در این راه امریکا را همراهی کنند. در واقع این به معنای همکاری روسیه و چین با امریکا است. آنها معتقدند که اگر این گزینه کارکرد لازم و کافی را نداشته باشد، گزینه نظامی غیر قابل اجتناب است.
گروه موافق مذاکره 20 سال است که توانستهاند تندروها را از گزینه نظامی دور نگه دارند. این تلاش آنها حتی در زمان ریاست جمهوری جورج بوش هم کارآمد بود. این روند آنها حتی توانست سایر کشورها را نیز با آنها همسو کند، تنها استثنای این قاعده اسرائیل است. اکنون بعد از 20 سال چه میتوانیم به این تندروها بگوییم؟ تصور کنید که امریکا تغییر عقیده داد و اعلام کرد که مانع از هستهای شدن ایران نخواهند شد. تصور کنید که امریکا به دوستان و همپیمانان خود نیز اعلام کرد که حق تبانی علیه ایران و حمله نظامی به این کشور را ندارند. البته در درجه اول منظور آنها هم اسرائیل است. در چنین شرایطی چه اتفاقی میافتد؟ برای پاسخ به چنین سوالی باید عکسالعملهای کسانی را که به مقابله با ایران و کره شمالی اصرار دارند را پیشبینی کنیم. در چنین شرایطی سناریوهای زیادی روبهروی ما قرار میگیرد.
1- ایران و کره شمالی تهدیدی برای کشورهای همسایه خود به حساب میآیند و حتی این احتمال وجود دارد که از سلاحهای خود علیه همسایههای خود استفاده کنند.
2- این دو کشور ممکن است تکنولوژی خود را به سایر کشورها بفروشند. بدتر از این ممکن است که این تکنولوژی را نه به کشورها که به گروههایی مانند القاعده بفروشند.
3- اگر این کشورها به عنوان کشورهای دارای سلاح هستهای شناخته شوند، این احتمال وجود دارد که سایر کشورها نیز بخواهند که از آنها پیروی کنند.
4- هرچه تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای افزایش پیدا کند، احتمال وقوع حوادث ناگوار در این زمینه نیز بیشتر میشود. 5- هر چه تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای افزایش پیدا کند، احتمال جهانی عاری از تسلیحات هستهای نیز کاهش پیدا میکند. با نگاهی دقیق به مسائل بالا به این نتیجه میرسیم که اینها چندان هم از اهمیت برخوردار نیستند. حدود 15 سال است که کره شمالی کره جنوبی را تهدید میکند.
آیا داشتن یک یا دو سلاح هستهای تفاوت چندانی در این روند خواهد داشت؟ تنها کشورهایی که ایران تهدیدی برای آنها بود عراق و اسرائیل است. چرا ایران باید به اسرائیل حمله کند؟ در حالی که احتمال دارد که دراین حمله میلیونها فلسطینی کشته شوند و اسرائیل نیز در اقدامی تلافیجویانه میلیونها ایرانی را به کام مرگ بکشاند؟ بنابراین با توجه به گذشته این دوکشور میتوانیم درک کنیم که سناریوی اول نگران کننده نیست. سناریوی دوم و فروش تکنولوژی به گروههای تروریستی.
این اقدام را پیش از کره و ایران کشورهای دیگر انجام دادهاند، جای نگرانی نیست. سناریوی سوم: آیا امریکا واقعا خیال دارد که به عنوان تنها کشور دارای سلاح هستهای باقی بماند؟ در تاریخ شاهد بودیم که نتوانست جلوی، روسیه، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان ایستادگی کند. چرا انتظار داریم که راه حل بهتری در مقابل ژاپن، کره جنوبی، تایوان، عراق، مصر، ترکیه، افریقای جنوبی، سوئد، ایتالیا، اسپانیا، برزیل، آرژانتین و یا کانادا ارائه دهد؟ سناریوی چهارم: آیا احتمال تصادفات زیاد است. بله احتمال وقوع چنین حادثهای در امریکا نیز وجود دارد.
سناریوی پنجم: تا کنون نیز برای چنین پروسیهای کار زیادی انجام نشده است. پس نیازی به نگرانی نیست. همانطور که گفتم اینها تنها تصورات است که امریکا بیاید و شانههایش را بالا بی اندازد وبگوید که این 5 سناریو وجود دارد و کاری نمیتوان کرد. اما چرا همه نگران برنامههای هستهای هستند؟ چراکه هستهای شدن در واقع تعادل ژئوپلیتیکی را برهم میزند. به همین دلیل است که همه سلاح هستهای میخواهند. به همین دلیل است که هیچ کس نمیخواهد که دیگری سلاح هستهای داشته باشد. آنهایی که سلاح دارند میتوانند آنهایی را که سلاح ندارند از بین ببرند.
مخالفان آنها معتقدند که باید دیدگاهی دیپلماتیکتر در مقابل این دو کشور اتخاذ کرد. آنها بر روی این مسئله تاکید میکنند که باید قدرتهای اصلی دیگر نیز در این راه امریکا را همراهی کنند. در واقع این به معنای همکاری روسیه و چین با امریکا است. آنها معتقدند که اگر این گزینه کارکرد لازم و کافی را نداشته باشد، گزینه نظامی غیر قابل اجتناب است.
گروه موافق مذاکره 20 سال است که توانستهاند تندروها را از گزینه نظامی دور نگه دارند. این تلاش آنها حتی در زمان ریاست جمهوری جورج بوش هم کارآمد بود. این روند آنها حتی توانست سایر کشورها را نیز با آنها همسو کند، تنها استثنای این قاعده اسرائیل است. اکنون بعد از 20 سال چه میتوانیم به این تندروها بگوییم؟ تصور کنید که امریکا تغییر عقیده داد و اعلام کرد که مانع از هستهای شدن ایران نخواهند شد. تصور کنید که امریکا به دوستان و همپیمانان خود نیز اعلام کرد که حق تبانی علیه ایران و حمله نظامی به این کشور را ندارند. البته در درجه اول منظور آنها هم اسرائیل است. در چنین شرایطی چه اتفاقی میافتد؟ برای پاسخ به چنین سوالی باید عکسالعملهای کسانی را که به مقابله با ایران و کره شمالی اصرار دارند را پیشبینی کنیم. در چنین شرایطی سناریوهای زیادی روبهروی ما قرار میگیرد.
1- ایران و کره شمالی تهدیدی برای کشورهای همسایه خود به حساب میآیند و حتی این احتمال وجود دارد که از سلاحهای خود علیه همسایههای خود استفاده کنند.
2- این دو کشور ممکن است تکنولوژی خود را به سایر کشورها بفروشند. بدتر از این ممکن است که این تکنولوژی را نه به کشورها که به گروههایی مانند القاعده بفروشند.
3- اگر این کشورها به عنوان کشورهای دارای سلاح هستهای شناخته شوند، این احتمال وجود دارد که سایر کشورها نیز بخواهند که از آنها پیروی کنند.
4- هرچه تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای افزایش پیدا کند، احتمال وقوع حوادث ناگوار در این زمینه نیز بیشتر میشود. 5- هر چه تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای افزایش پیدا کند، احتمال جهانی عاری از تسلیحات هستهای نیز کاهش پیدا میکند. با نگاهی دقیق به مسائل بالا به این نتیجه میرسیم که اینها چندان هم از اهمیت برخوردار نیستند. حدود 15 سال است که کره شمالی کره جنوبی را تهدید میکند.
آیا داشتن یک یا دو سلاح هستهای تفاوت چندانی در این روند خواهد داشت؟ تنها کشورهایی که ایران تهدیدی برای آنها بود عراق و اسرائیل است. چرا ایران باید به اسرائیل حمله کند؟ در حالی که احتمال دارد که دراین حمله میلیونها فلسطینی کشته شوند و اسرائیل نیز در اقدامی تلافیجویانه میلیونها ایرانی را به کام مرگ بکشاند؟ بنابراین با توجه به گذشته این دوکشور میتوانیم درک کنیم که سناریوی اول نگران کننده نیست. سناریوی دوم و فروش تکنولوژی به گروههای تروریستی.
این اقدام را پیش از کره و ایران کشورهای دیگر انجام دادهاند، جای نگرانی نیست. سناریوی سوم: آیا امریکا واقعا خیال دارد که به عنوان تنها کشور دارای سلاح هستهای باقی بماند؟ در تاریخ شاهد بودیم که نتوانست جلوی، روسیه، فرانسه، چین، اسرائیل، هند و پاکستان ایستادگی کند. چرا انتظار داریم که راه حل بهتری در مقابل ژاپن، کره جنوبی، تایوان، عراق، مصر، ترکیه، افریقای جنوبی، سوئد، ایتالیا، اسپانیا، برزیل، آرژانتین و یا کانادا ارائه دهد؟ سناریوی چهارم: آیا احتمال تصادفات زیاد است. بله احتمال وقوع چنین حادثهای در امریکا نیز وجود دارد.
سناریوی پنجم: تا کنون نیز برای چنین پروسیهای کار زیادی انجام نشده است. پس نیازی به نگرانی نیست. همانطور که گفتم اینها تنها تصورات است که امریکا بیاید و شانههایش را بالا بی اندازد وبگوید که این 5 سناریو وجود دارد و کاری نمیتوان کرد. اما چرا همه نگران برنامههای هستهای هستند؟ چراکه هستهای شدن در واقع تعادل ژئوپلیتیکی را برهم میزند. به همین دلیل است که همه سلاح هستهای میخواهند. به همین دلیل است که هیچ کس نمیخواهد که دیگری سلاح هستهای داشته باشد. آنهایی که سلاح دارند میتوانند آنهایی را که سلاح ندارند از بین ببرند.
نظر شما :