امکان تقلب گسترده در انتخابات افغانستان محال است/ کمیسیون انتخابات، دولتی نیست
دیپلماسی ایرانی- چقدر احتمال وجود دارد که انتخابات به دور دوم کشیده شود؟
با توجه به روندهاى اخير بهويژه پس از مناظره ميان دکتر عبدالله و دکتر احمدزى، فضاى حاکم که پيش از آن به نفع آقاى کرزى بود چرخش کرد و اذهان عمومى پس از شنيدن برنامههاى اين دو کانديدا به اين نتيجه رسيد که مىشود مديريت سياسى کشور را به شخص ديگرى غير از آقاى کرزى نيز سپرد. بهخصوص عدم حضور آقاى کرزى در مناظره، برخى از نهادهاى مدنى و دموکراتيک را به دغدغه واداشت. بدين روى اگر ائتلاف جديدى در روزهاى آتى صورت نگيرد و اوضاع همين گونه باشد، احتمال کشيده شدن انتخابات به دور دوم خیلی زیاد است. دکتر عبدالله این روزها پیشرفت فوق العاده ای داشته و دکتر احمدزى نيز در سطح ملى و بينالمللى رايزنىهاى گستردهاى دارد. به نظر می رسد اين هر دو کانديدا هر روز به آقای کرزی نزدیک تر می شوند و اين يعنى تقسيم آرا و نرسيدن قاطع هيچ کدام از کانديداها به اکثريت لازم.
چند روز پیش از زبان رییس ستاد انتخاباتی عبدالله اعلام شده بود که اگر شکست بخوریم احتمال تنش هایی وجود دارد. این مطلب بعدا تکذیب شد. ماجرایش چه بود؟
ببينيد اين عرف در جهان سوم بيشتر ديده مىشود که کانديداها براى تضعيف رقباى خود، برخى مسايل جزئى را با بزرگنمايى، رسانهاى کنند. افغانستان هم مستثنى از اين قضيه نيست. در اين مورد نيز به نظر مىرسد از موضوع بهرهبردارى سياسى شد و گروه هايى می خواستند با استمساک به اين موضوع تيم دکتر عبدالله را تخریب کنند. عبدالستار مراد چنين موضوعى را بيان کرده بود که "اگر حامد کرزی در دور اول پیروز شود، ما رضایت نداریم." احتمال وقوع تنش و صحبتهاى بعد از آن، تحلیل یک روزنامه نگار بود که با تطابق وضعيت افغانستان با ايران پس از انتخابات و دسترسى مردم افغانستان به سلاح، گفته بود ممکن است تنش هاى مسلحانه بعد از شکست دکتر عبدالله رخ دهد. متاسفانه رسانه های خارجی تحلیل این روزنامه نگار را هم به جای نقل قول رییس ستاد آقای عبدالله نقل کردند.
البته جنس اعتراضات مردم افغانستان به کرزی قطعا از جنس اعتراض مردم ایران به آقای احمدی نژاد نیست.
حتی عکس آن است. در افغانستان بحث امنيت، فقر و فسادهای مالی و اداری و شيوه مديريت کشور مطرح است و در ایران بحث آزادی هاى مدني.
نامزدهای دیگر چقدر به کرزی نزدیک شده اند؟
اشرف غنی احمدزی خیلی امیدوار است که رای بالایی بیاورد. او حتی از پذیرش سمت مدیریت ارشد اجرایی (معادل صدر اعظمی) که از سوی رییس جمهور به او پیشنهاد شد سر باز زد. احمدزی می تواند رای حدود نيمى از پشتون ها را به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر رای عبدالله عبدالله (هم ميان تاجيکها و هم پشتون هاى مجاهد) تقريبا ثابت است و بنابراین شکاف پشتون ها به نفع او خواهد بود. الان حدود نیمی از پشتون ها را احمدزی با خود دارد و نیمی ديگر را حامد کرزی.
آیا آمارها و نظرسنجی هایی انجام شده است؟
آمار و برآورد رسمی نیست. فقط یکی از شبکه های مخابراتى از طریق پیامک اقدام به نظرسنجی می کند. مثلا در يکى از روزهاى هفته پيش از میان 500 نفر که به صورت تصادفى در کابل انتخاب شده بودند این نتیجه به دست آمده است که 297 نفر به عبدالله رای می دهند و 203 نفر به کرزی. البته این آمار هر روز متفاوت از روز دیگر است و چون صرفا اين برآورد در پايتخت انجام شده قابل تعميم به کل کشور نيست.
تضمین های طالبان در مورد برگزاری انتخابات هم تکذیب شده است. تحرکات آنها چگونه است؟ اگر فضا ملتهب شود امکان قدرت یابی آنها وجود ندارد؟
طالبان تهدید کرده است که وضع امنيتى را در آستانه انتخابات به هم خواهد زد تا مردم از انتخابات استقبال نکنند. البته این نوع تهديدات چندان تازه نیست و همیشه در برهههاى مختلف در هشت سال گذشته نيز وجود داشته است. جنبش طالبان براى مذاکره با دولت نيز شروطی دارد که هیچ تناسبی با وضع فعلى افغانستان ندارد. با این حال حتی اگر دولت افغانستان ضعف هایی داشته باشد، نیروهای خارجی اجازه حرکت اضافه را به آنها نمی دهند. آنها جز رفتارهای تخریبی و پراکنده، قدرت چندانی برای برهم زدن شرایط و ايجاد تحولات عميق در ساختار قدرت و مديريت کشور را ندارند.
آیا احتمال تخلف و تقلب در انتخابات وجود دارد؟
درصدی از خطا در همه کشورها وجود دارد. گروه های سیاسی، احزاب، قبایل و حتی کشورهاى خارجی می توانند بعضا درصدی از آرا را به نفع خود تغییر دهند. انحراف در این حد در همه جا وجود دارد. ولی با حضور ناظران جامعه اروپا و امریکا و کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان بعید است که تقلب گسترده صورت بگیرد. تقلبی که به تغییر نتیجه منجر شود محال است. ضمن اینکه هر یک از سه نامزد (احمدزی، عبدالله و کرزی) مورد تایید افغانستان و جامعه بین الملل هستند. تقلب های بزرگ زمانی صورت می گیرد که رقبا خاستگاه های متفاوتی داشته باشند، در حالی که هر سه این نامزدها غير از اقبال ملى تقريبا رابطه خوبی با غرب و نفوذ مناسبى در کشورهاى منطقه دارند.
اگر خاستگاه فکری آنها به هم نزدیک است، چگونه احتمال تشنج پس از شکست وجود دارد؟
الان وضعیت به گونه ای است که طرفداران عبدالله فکر می کنند پیروزی با آنهاست و استقبال های استان ها از اين نامزد رياست جمهورى باعث شده است تا این ذهنیت ایجاد شود. کرزی هم به همین ترتیب از حمایت بالایی نزد سران قبایل برخوردار است و امیدوار به پیروزی است. شاید اگر در دور اول، نتیجه به نفع یکی از اين دو تمام شود این تصور به وجود بیاید که تقلبی صورت گرفته است. واقعیت این است که امکان اینکه کرزی در دور اول بيش از 50 درصد آرا را به خود اختصاص دهد نزدیک به بعید است.
پیش بینی وقوع تشنج های پس از انتخابات تا چه اندازه منبعث از اتفاقات ایران است؟
غالبا حوادث سیاسی و فرهنگی افغانستان و ايران با فاصله زمانی اندک و شباهت بسیاری نسبت به همديگر اتفاق افتاده است. ایران همسایه ماست و تحولات آن به صورت طبيعى روی افغان ها تاثیرگذار است. بعید نیست برخی در این باره الگویی از ایران بگیرند. البته اعتراضات در ایران ظاهرا تا کنون نتیجه ای نداده است. با این حال بعید نیست که عدهای بخواهند در افغانستان هم فضاسازی کنند. ولی به اعتقاد من اگر انتخابات به دور دوم بکشد احتمال عکس العمل های اعتراضی پایین می آید و يا با شدت کمترى همراه خواهد بود.
آیا هواداران عبدالله با القای ذهنیت پیروزی قصد دارند خود را از قبل پیروز بدانند؟
حقیقت این است که اخذ بیش از 50 درصد آرا در دور اول انتخابات رياست جمهورى افغانستان براى همه کانديداها خیلی مشکل است. با توجه به حمایت قبایل و اقوام از نامزدها احتمالا هر نامزد حداکثر 25 تا 35 درصد آرا را خواهد گرفت. هر سه نامزد برتر انتخابات هم تقريبا حامیانی برابر دارند. اما مسئله ای که بیشتر باعث این برابری شده است این است که رای پشتون ها میان احمدزی و کرزی تقسیم خواهد شد. یعنی اگر آن دو ائتلاف نکنند، عبدالله رای بالایی در مرحله اول می آورد. اما در دور دوم راى پشتون ها يکجا خواهد شد.
نامزدهای دیگر چه شرایطی دارند؟
کاندیداهای دیگر (غير از سه نفر برجسته) رای چشمگیری نخواهند داشت. بعضی از آنها تنها برای حضور و مطرح شدن آمده اند و برخی برای امتیازگیری از دولت یا مسائل دیگر. احتمال رای آوردن بقیه بسیار پایین است. آنها تنها خواهند توانست ميزان قدرت پايگاه هاى فکرى و يا اجتماعى خود را تبارز داده و رسميت بخشند.
افغان های مهاجر و مقیم دیگر کشورها چگونه می توانند در انتخابات شرکت کنند؟
متاسفانه بعد از جلسات بین کمیسیون مستقل انتخابات و دولت و ناظران بينالمللى، تصمیم بر این شد که به علت مشکلات مالی افغانستان و نیز نبود امکان نظارت قوی بر صندوق های خارج از کشور، این دوره از انتخابات تنها در داخل افغانستان برگزار شود. بنابراین مهاجرانی که در ایران و پاکستان هستند نمی توانند مشارکت کنند. گويا در خارج از کشور امکان استقرار صندوق به دلایل هزینه ای و نظارتی وجود ندارد. از سوی دیگر مهاجرین هم به خاطر مشکلات بازگشت، نمی توانند به افغانستان بیایند و دوباره برگردند. این بزرگ ترین ضعف دومین انتخابات ریاست جمهوری است که قشر عظیمی از مهاجرین نمی توانند در روند سیاسی کشور سهیم باشند.
فکر نمی کنید انتخابات افغانستان زیر موج خبری حوادث ایران و چین و... قرار گرفته است؟
رسانه های اروپا و امریکا مقالات و گزارشهاى متعددی درباره انتخابات افغانستان نوشته اند و چه بسیار از آنها که علیه کرزی و نقد حکومت داری و وضع امنیتی و نحوه حضور خارجی ها و... نوشته اند. ولی قسمت اعظم پوشش خبری انتخابات توسط رسانه های داخلی انجام می شود که غالبا پخش ماهواره ای هم دارند. در حال حاضر 21 شبکه تلویزیونی در افغانستان فعال است که به دليل پوشش ماهوارهاى در کشورهای خارجی هم مخاطب دارند. شاید اگر بحران مالی جهان، وقایع بعد از روی کار آمدن اوباما و همچنین مسائل ایران نبود، انتخابات ما بیشتر مورد توجه قرار می گرفت. در مجموع شبکه های داخل و روزنامه های افغان خوب کار کرده اند. به ویژه آنکه دور دوم مناظره ها نیز در راه است و فضا آماده تر می شود.
آیا همچنان حرکت یا حمایت محسوسی از جانب ایران در انتخابات افغانستان مشاهده نمی شود؟
ایران بعد از مشکلات مربوط به انتخابات خود که منجر به اعتراض بخش هایی از جامعه شد، فرصتی برای این کار نداشته است. معتقدم که موضع ایران در قبال انتخابات افغانستان کماکان انفعالی است و اگرچه ممکن است نظری به دکتر عبدالله – به خاطر خاستگاه جهادی و پيوندهايش با اقوام فارسى زبان – داشته باشد، ولی این مسئله چندان محسوس نیست. البته رابطه کرزی و احمدی نژاد هم بد نیست و تبریک زودهنگام کرزی به احمدی نژاد بعد از انتخابات دهم، خود می تواند دلیلی باشد بر اینکه او به دنبال کسب حمایت همتای ایرانی اش بوده و احمدی نژاد نیز از وی حمایت کند.
جمعیت بنیادگرا و دارای تفکر طالبانی که به هر حال در افغانستان هستند، چگونه در انتخابات مشارکت می کنند؟ آیا نامزدی هست که با نگرش آنها همسویی داشته و آنها را ترغیب به حضور کند یا خیر؟
جمعيت بنيادگرا سه طيف را در بر مىگيرد. يک گروه ميان طالبان هستند، گروه ديگر در ساختار قدرت فعلى جاى دارند و گروه سوم ميان مردم زندگى مىکنند. گروه اول انتخابات و به طور کل روند فعلى را مشروع نمىدانند. گروه دوم بنيادگرايانى هستند که در معاملات قدرت به آقاى کرزى پيوسته و اکنون در يکى از قواى سهگانه مشغولند. اين گروه منفعت طلب است و ممکن است با تغيير ساختار قدرت تغيير جهت دهند. گروه سوم نيز ضمن نارضايتى از ساختار فعلى بنيادگرايى خويش را صرفا در تفکرات دينى حفظ نموده و در حوزه سياست دخالت چندانى ندارند. اينها اگرچه بالقوه تفکر طالبانى دارند اما به صورت بالفعل وارد قضايا نمىشوند. ملا عبدالسلام راکتى يکى از کانديداهايى است که تفکرات سياسى بنيادگرايانه و پيشينه طالبانى دارد. اما او به لحاظ دينى نمىتواند آراى بنيادگرايان را به خود جلب کند. به صورت کل نمىتوان کانديداى مشخص و قدرتمندى را براى طيف بنيادگراى افغانستان در دوره فعلى تشخيص داد.
آیا کرزی به عنوان رییس جمهور و مسئول برگزاری انتخابات، امتیازاتی در رسانه ها و یا در جریان اجرای انتخابات به خود اختصاص داده است؟ کمیسیون مستقل انتخابات متشکل از چه کسانی است؟
ببينيد اين طبيعى است که تيم حاکم در هر کشورى امکانات بيشترى براى تبليغات و مطرح شدن دارد. اگر در افغانستان هم چنين باشد غير طبيعى نيست. کميسيون مستقل انتخابات نيز وابسته به دولت و يا هيچ نهاد ديگرى نيست. اگر چه رييس آن را رييس جمهور انتخاب مىکند اما اعضاى آن طبق قانون نبايد هيچ وابستگى جناحى داشته باشند. اين کميسيون وظيفه نظارت بر حسن اجراى انتخابات را به عهده دارد و هماهنگ کننده دولت افغانستان و ناظران بينالمللى و تمويل کنندگان انتخابات است. اجراى تمام پروسه انتخابات از ابتدا تا انتها بر دوش اين نهاد مستقل است.
مردم افغانستان به کدام معیارهای نامزدها بیشتر توجه می کنند: نگرش ها و برنامه های نامزدها و یا خاستگاه قومی آنها؟ آیا نامزدی هست که وعده های خیلی متفاوتی داده باشد؟
به نظر من آنچه براى مردم افغانستان اهميت مضاعف دارد يکى بحث تأمين امنيت و ديگرى زدودن فقر اقتصادى است. لذا براى اکثريت مردم برنامه کانديداها در اين دو عرصه بسيار اهميت دارد. اگر چه مىدانيد که جامعه ما در حال گذار است و طبيعتا گرايش هاى قومى تأثير خودش را هرچند کمرنگ به جا خواهد گذاشت. من برنامه هاى کانديداها را که ديدم اکثرا فاقد برنامه خيلى برجسته اى بودند. به نظر من ما در افغانستان مشکل برنامه ريزى نداريم. چرا که طرح توسعه ملى افغانستان در کنفرانس هاى متعددى از جمله توکيو و لندن تصويب شده است. اما مشکل ما در نحوه مديريت اين استراتژى است. يعنى کيفيت مديريت روند توسعه افغانستان مسأله اصلى ماست که اميد است با تحولات جارى مرفوع شود.
نظر شما :