پاکستان، میراث 30 سال نظامی گری
یاد سیامین سالگرد کودتای نظامی ژنرال ضیاء الحق در ژوئیه 1977 ممکن است از ذهن و خاطر مردم پاک شده باشد. اما میراث آن هنوز گریبانگیر پاکستان امروز است.
از یک طرف، کشور پاکستان برای بازسازی نهادهای سیاسی و هویت سیاسی دست و پا میزند از سویی ادعا های مکرر ژنرال پرویز مشرف، حاکم نظامی کنونی، در خلاف آن ره میپوید.
اما مشرف، که هشت سال رأس قدرت قرار دارد، هدایت کشوری بر عهده اوست که به طور فزایندهای رو به آشفتگی است. شاید مشرف مسئول بیماری کنونی پاکستان نباشد، اما برای درمان این بیماری هم کاری نکرده است.
نیروهای امنیتی پاکستان مسجد سرخ اسلامآباد و "جمیعه حفسا"-حوزه علمیه زنان در مجاورت این مسجد- را محاصره کردند و با افراد مسلحی درگیر شدند که نسبت به درگیری بیمیل نبودند. چه این افراد مسلح تسلیم شوند و چه مقهور نیروهای مشرف، میراث نظامیگری در پاکستان به قوت خود باقی خواهد ماند. جهاد یا جنگ مقدس که از دوران ضیاء آغاز شد، همچنان جزئی از میراث ماندگار این کشور است.
حاکم نظامی قبلی به شکل لجامگسیخته، با حمایت ایالات متحده به گروهی از جوانان فرصت داد که در لوای جهاد، نقش مقاومت در برابر حمله اتحاد جماهیر سابق به افغانستان در سال 1979را ایفا کنند. در عوض برای ضیاء این حمایت آمریکا به معنی میلیاردها دلار کمک سخاوتمندانه اقتصادی و نظامی بود. امروز مشرف هم نقش مشابهی به اجرا گذاشته است.
او نیز به عنوان عضوی کلیدی در "جنگ آمریکا علیه ترور" از واشنگتن میلیاردها دلار دریافت میکند. در عوض وعده کرده که پاکستان را از نفوذ اسلامگرایان جهادی خلاص کرده و در جهت پیشبرد ارزشهای لیبرالی و روشنگری بکوشد. اما به نظر میرسد که طعم شیرین قدرت سیاسی به مذاق مشرف خوش آمده است. موضع او به عنوان حاکم نظامی و اداره کننده کشور موجب تداخل منافع شده که تحلیلها نشان میدهد در نهایت با این روند منافع آمریکا را تأمین نمی کند.
میانهروتر
تا زمانی که حکومت در پاکستان در دست نظامیان باقی بماند، توانایی ایجاد اصلاحات برای تبدیل شدن به کشوری معتدل و میانهرو در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.
فعلاً تظاهر مشرف به این که چهرهای ملی و منتخب مردم است و حمایت گروهای سیاسی لیبرال را با خود دارد، مورد تردید جدی قرار گرفته است. شنبه 16 تیر، رهبران مخالف مشرف در پاکستان که در کنفرانسی با حضور همه احزاب در لندن حضور یافتند بار دیگر خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانه در اواخر سال میلادی 2007 شدند.
بعید است که مشرف وقعی به این درخواستها بگذارد، شاید تحت تأثیر این دیدگاه که اپوزیسیون درمیان توده مردم کوچه و بازار جایگاهی ندارد و تهدیدی جدی علیه نظام حاکم به حساب نمیآید. اما شاید در حال حاضر این چنین باشد، اما بیتردید مشرف با چالش سیاسی مهم و فزایندهای روبهروست.
از آن بدتر این است که مشرف به عنوان یک نظامی، فرد مناسبی برای رویارویی با چالشهای موجود نیست. برای هدایت کشور به سمت سرنوشت جدید، دوره گذار برای حکومت وی امری محتوم و حیاتی است. اکنون به نظر می رسد زمان آن رسیده که او مجبور باشد به درخواست مخالفانش گوش فرا دهد و برای ادامه حاکمیت در پاکستان از مقام نظامی خود کنارهگیری کند.
هرچند که این اقدام هم به خودی خود مشکل نظامیگری در پاکستان را حل نخواهد کرد. ژنرال خود باید به این باور برسد که با قدرت نظامی به تنهایی نمیتوان با موفقیت بر چالشهای چندبعدی پاکستان فائق آمد در حالی که این کشور تقلا میکند از میراث گذشته خود رها شود و آیندهای متفاوت را به تصویر بکشد.
او اکنون با این حقیقت مواجه است که برای چیرگی بر این چالش باید خود را با دامنه وسیع و متباینی از صاحبان منافع آشتی دهد حتی با کسانی که ذاتاً و ماهیتاً با حاکمیت او در تضاد هستند. دیگر در عرصه سیاست، جایی برای تکصدایی نیست.
سی سال بعد از چیرگی ضیاء بر پاکستان، هنوز مردم این کشور انتظار روزی را میکشند که از شر این میراث رهایی یابند، میراثی که از 60 سال پیش از زمان پیدایش پاکستان در چالشهای موجود پاکستان از هرچیز دیگری حاضرتر و مؤثرتر است.
نظر شما :