نماز جمعه تهران در معرض تناقضات معنایی
خیلی از واقعیت ها هستند که در صورت تکرار، یا از چشم می افتند و یا معنی دیگری پیدا می کنند. خیلی از اشیاء و اصوات و الحان هم هستند که با گذر زمان شکلی تازه در ذهن پیدا می کنند و دیگر از معانی سابق تهی می شوند.
در مدت دو ماه گذشته از این جنس دگردیسی ها کم نداشته ایم. رنگ سبز تغییر هویت داده و از حد مدلولی تک معنا فراتر رفته و صورتی چند بعدی پیدا کرده است. کلماتی چون خس و خاشاک، چیز و... را از یاد نبرید که چگونه از میان الفاظ سطح پایین وارد ادبیات عمومی جامعه شده و مرجع هایی تازه پیدا کرده اند.
به همین ترتیب وقایعی چون انتخابات، اعتراض خیابانی، کودتای مخملین، انقلاب رنگین و... یا برخی اسامی خیابان ها و اماکن تهران و حتی بطری آب و بوق اتومبیل ها مفاهیم تازه ای دست و پا کرده اند و به بیان دیگر به دال هایی تبدیل شده اند که به یک مدلول عینی و خاص منتسب نمی شوند. اینجاست که شاید بتوان گفت آشناترین نشانه ها دچار سرگشتگی شده اند.
یکی از پدیده های اجتماعی که بعد از انتخابات 22 خرداد به طرز عجیبی دستخوش دگرگونی قرار گرفته و به سان حباب شیشه ای بر روی آتش در حال تغییر شکل است، نماز جمعه هایی است که بناست به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی اقامه شود.
نظام همان نظام جمهوری اسلامی است، هاشمی هنوز رییس مجلس خبرگان و رییس مجمع تشخیص مصلحت است، مکان اقامه نماز همان دانشگاه تهران است و تعداد رکعات و نحوه ادای نماز هم که ثابت و غیرقبال تغییر است. پس سرگشتگی نشانه ای نماز جمعه آقای هاشمی از کجا ریشه می گیرد؟
نکته اینجاست که این روزها دال ها به سراغ مدلول های دیگری می روند و یا برعکس. بعد از برپایی نماز جمعه سراسر حادثه و حرف و حدیث 26 تیرماه، بازهم نوبت به امامت هاشمی رفسنجانی رسید و پایگاه اطلاع رسانی ایشان با درج خبر حضور وی در نماز جمعه بر تمام شایعات و اظهارنظرها مبنی بر احتمال غیبت او از نماز این هفته قلم قرمز کشید. این خبر البته به نشانه احترام به مرجع برگزارکننده حذف شد تا یک نشانه جدید بسازد و وقتی خبر رسید که آیت الله هاشمی خطیب جمعه این هفته نیست، بازهم معنایی تازه سر برآورد.
می شد از قبل امکان تغییر در برنامه این هفته نماز جمعه را حدس زد. چه بسا با گسترش موج خبری و احتمال سوءاستفاده های سیاسی از حضور هاشمی، وی شخصا از حضور انصراف می داد و دلیل آن را حفظ امنیت نمازگزاران و جلوگیری از خشونت های احتمالی عنوان می کرد. اما ظاهرا رفتار غیرقابل پیش بینی او، مسئولان را بر آن داشت تا زودتر از هاشمی تصمیم گیری کنند.
حتی اگر او شخصا و به هر دلیل از رفتن به نماز جمعه 23 مرداد منصرف می شد بازهم نمی توانستیم از اصل تحولی که بناست در نمازهای آینده هاشمی رفسنجانی رخ دهد به راحتی بگذریم. او با آمدن و نیامدنش، از نماز جمعه آشنایی زدایی کرده است.
مقصود از آشنایی زدایی از نماز جمعه، به هم ریختن ذهنیت و تصاویر قبلی از نماز جمعه است. روی همین اصل برخی این طور پیش بینی می کنند که ممکن است به تازگی تصمیماتی علیه هاشمی برای حذف کامل او از تریبون نماز جمعه اتخاذ شود و این تغییر، سرآغاز حذف او از سایر تریبون ها و منصب ها باشد.
باید گفت چنین تصمیمی نه تنها مغایر با آن تغییر ماهیت یا سرگشتگی نشانه ای نیست بلکه تشدید کننده آن است چرا که موجب بروز تغییری عدیده تر و درشت تر از آنچه حضور هاشمی ایجاد می کرد، خواهد شد.
این مسئله نشان دهنده این است که کشکمش های سیاسی در ایران کاهش نیافته و شاید کم کم در حال تغییر چهره است. هفته گذشته و در جریان برگزاری جشن های نیمه شعبان در تهران، چنان اتفاقات پیش بینی نشده ای رخ داد که می تواند به عنوان یک موضوع امنیتی جدید در دستگاه های مربوطه و یک پدیده اجتماعی نزد جامعه شناسان مورد مطالعه قرار گیرد.
جشن های نیمه شعبان که همگی مردم هر ساله به دور از گرایش های قومی و سیاسی در آن حضور می یافتند، امسال به حربه ای در اختیار معترضان تبدیل شد و برخی خیابان ها و محلات تهران را دستخوش ناامنی و فریادهای اعتراض کرد. شب نیمه شعبان (15 مرداد) اگرچه به لحاظ میزان ناامنی و حضور جمعیت معترض قابل برابری با روزهای پیش نبود اما از جهت دگرگون سازی یکی دیگر از نشانه ها و نمادهای مذهبی، جزو اتفاقاتی بود که در صورت تداوم و سرایت به سایر مناسبت ها، به یک اپیدمی خطرناک اجتماعی تبدیل خواهد شد.
همزمان با تغییرات ساختار قدرت، تناقضات عجیبی در نمودهای اجتماعی و فرهنگی ما در رخ نمودن است. همان شبی که تهرانی ها به واسطه جشن نیمه شعبان به اعتراض نمادین در پوشش مذهب دست زدند، در اصفهان این جشن ها با رونق کمتری نسبت به هر سال برگزار شد و این استان مذهبی و سنتی با مشارکت کمتری از سوی مردم در جشن های خیابانی خود روبرو شد.
در این مجال بر آن نیستیم تا نقش انتخابات اخیر را در افت تمایلات مذهبی، افزایش حساسیت های سیاسی و رشد رفتارهای خشونت طلبانه در افراد و احزاب بازکاوی کنیم اما سمت و سوی جریانات به گونه ای است که گویی بسیاری از نمادهای پیشینی در حال تغییر چهره اند و از لحاظ ماهوی و معنایی مورد هجوم معناهای جدید بیرونی قرار گرفته اند.
همان گونه که اخیرا در تشییع جنازه یکی از سینماگران ایرانی، به جای ذکر لا اله الا الله از اذکار الله اکبر و یا حسین استفاده شد، در یکی از جشنواره های سینمایی در همدان هنگام قطع برق فریادهای الله اکبر سر داده شد و یا دیدن هر فرد عابری در خیابان با یک بطری آب و سیگاری در دست، توهم سیاسی و معترض بودن او را ایجاد می کند، به همین میزان نمازهای جمعه هاشمی رفسنجانی نیز واجد مفهومی تازه و کارکردی دیگرگون خواهد بود.
اگر مسئولان نماز جمعه در اندیشه جابجایی هاشمی رفسنجانی بیفتند، این تحلیل را به اذهان می آورند که معنازدایی از این پدیده اجتماعی و دینی جنبه صددرصدی داشته و به این ترتیب ممکن است امواج تخریب گر و معنازدا به سراغ سایر نمادها و نشانه ها نیز بروند.
هاشمی رفسنجانی با حمایت از معترضان انتخابات، بر صور نمادین اصلاح طلبان ایرانی افزود و وزن و اعتبار تازه ای به مخالفان بخشید. بدون درنظر گرفتن آن جمله معروفی که از دهان یکی از اعتراف کنندگان در دادگاه علیه هاشمی مطرح شد، باید بگوییم که این روزها حجم تخریب ها علیه وی کاهش یافته و منتقدان قسم خورده هاشمی بر این نکته وقوف یافته اند که حذف محسوس او از پهنه سیاست ایران ممکن نیست و راندن او خسارات بزرگی به بار می آورد.
غالبا حذف مهره های انقلابی در زمان آغاز انقلاب محتمل و امکان پذیر به نظر می رسد ولی امروز سه دهه از انقلاب اسلامی گذشته و کنار گذاشتن هاشمی به معنی حذف یکی از دو پای انقلاب خواهد بود.
پایان این مناقشات همان اندازه غیر قابل پیش بینی است که نتیجه انتخابات دهم بود. از یکسو به نظر نمی آید که هیچ یک از دو جناح درگیر – اگر آنها را صرفا در دو جبهه قرار دهیم – از مواضع و آمال خود عقب نشینی کند و تسلط قرائت دیگری را بر قرائت خود پذیرا شود و از سوی دیگر ادامه وضع موجود، دامنه معنازدایی ها و کشمکش های درونی و بیرونی جامعه را افزایش می دهد و در مقاطع مختلف مخاطراتی غیر قابل پیش بینی را پدید می آورد.
به هر روی جمعه ای دیگر از راه رسید و بنا شد که هاشمی رفسنجانی نیاید. حضورش برای معترضان یکجور قدم رو به جلو به حساب می آمد و عدم حضورش یکجور دیگر. هر چه باشد رهاورد وضع موجود، دور شدن از خشونت و بازگشت معنای آشنای این مظاهر نیست. این تغییرات از ظاهر رو به معنا گذارده و از چشم انداز متفاوت و تناقض آلودی خبر می دهد.
نظر شما :