اصولگرایی یا مصلحت اندیشی مسئله این است
در فرهنگ اصطلاحات سیاسی از هند بهعنوان "بزرگترین دموکراسی دنیا" نام برده میشود و نقطه مقابل آن را میتوان به چین اختصاص داد، "بزرگترین دیکتاتوری جهان".
سرزمینی که کهنترین تمدن بشری را با بیش از 3500 سال نظام اجتماعی در خود جای داده است. کشوری که آغاز تاریخ رسمی مدنی آن به 1300 سال قبل از میلاد باز میگردد و جمعیتی بالغ بر 1 میلیارد و سیصد میلیون نفر که 5/1% آن را مسلمانان تشکیل میدهند، دارد. این مسلمانان اقلیت در بزرگترین بخش خودمختار و یا به عبارتی بزرگترین استان چین زندگی میکنند . استان "سینکیانگ" که در زبان چینی به آن "شینجیانگ" گفته میشود که در غرب جمهوری خلق چین واقع شده و سابقاً "ترکستان چین" نامیده میشد.
همجواری مناطق مسلماننشین این استان با "منطقه جامو و کشمیرٍ مورد اختلاف هند و پاکستان–افغانستان–پاکستان- تاجیکستان و قرقیزستان" این منطقه را به پاشنه آشیل چین تبدیل کردهاست. منطقهای که علاوه بر داعیه استقلال، اختلافات دینی نیز در آن خودنمایی میکند. ترکیب جمعیت قومی دراین استان را اقوام "هان"، "آیغور" و"قزاقها" تشکیل میدهند ."هان"ها که بزرگترین گروه قومی کره زمین با جمعیتی معادل 19% کل جمعیت جهان را دارا هستند، به تنهایی 50% جمعیت را در سینکیانگ به خود اختصاص داده و بقیه ترکیب جمعیتی در اختیار مسلمانان "آیغور" و"قزاق" است.
هر چند درقانـون اساسی "چین نو" که پس از 1949 شکل گرفته است صراحتاً ذکر شده "اتباع جمهوری خلق چین از آزادی اعتقادات مذهبی برخوردارند وهیچ اداره دولتی، سازمان اجتماعی یا شخصی نباید اتباع را به پذیرفتن دینداری و یا بیدینی وادار کند و علیه اتباع دیندار و بیدین تبعیض قائل شود و..." همچنین در این قانون به حراست دولت از فعالیتهای مذهبی عادی تأکید شده است و نشر قانون "مقررات اداری عبادات مذهبی" در راستای احترام به ادیان توسط دولت اعلام شد که عامل اصلی آن ناشی از فشارهای بینالمللی و داخلی بر دولت چین بود. اما عموماً توجه و تأکید دولت چین در مسائل دینی و مذهبی بر "بودیسم" و"تائویسم" که مذهب اصیل چین نامیده میشود، است و ادیانی نظیر "اسلام و مسیحیت" عموماً مورد بیمهری و بعضاً سختگیری دولتی قرار میگیرند. به خصوص جمعیت مسلمان چین که طبق آمار رسمی دولتی جمعیتی بالغ بر 18 میلیون نفر را با 30 هزار مسجد و 40 هزار روحانی تشکیل میدهند که با مشکلات عدیدهای در فرایض و مراسم دینی همراه است.
همجواری مسلمانان "سینکیانگ" با کشورهای مسلماننشین و وجود پایگاههای گروههای افراطیگرای مسلمان در همسایگی این ایالت سبب شده موج افراطیگرایی اسلامی، دولت چین را دچار واهمه کند تا مگر مسلمانان این منطقه داعیه استقلال را با تفکرات مذهبی پیوند زده و با حمایت کشورهای همجوار ویا حامی حرکتهای اسلامی برای دولت چین دردسری شبیه مشکلات روسیه در چچن را بیافرینند.
مسلمانان این منطقه با حفظ روابط اجتماعی و تجاری خود با کشورهای هند-پاکستان –افغانستان–تاجیکستان و قرقیزستان همواره تحت تاثیر این همجواری قرار گرفتهاند. در این بین مرز کوچک مشترک بین "سینکیانگ" و "افغانستان" هرچند از تنگه باريک "واخان" از ۷۶ کیلومتر (در پارهاى منابع از 73 تا 93 کيلومتر نقل شده) تجاوز نمیکند، اما تمرکز مجاهدین افغان دراین منطقه طی سالیان جهاد علیه دولت مرکزی و روس ها تا سال 1992 سبب نوعی همگرایی و تاثیرپذیری "آیغورها" از مجاهدین شد بطوری که در بین مجاهدین افغان چینیان آیغور تبار مسلمان نیز به چشم میخوردند. این مرز مشترک کوچک تنها منطقهای بشمار میرفت که مسلمانان سینکیانگ روابط خود با دنیای اسلام را حفظ میکردند. این مسأله که با توجه به شرایط خاص دولتهای وقت کابل که بر آماده از کودتاهای نظامی ویا تسفیههای درون حزبی بودند و عدم کنترل بر این مناطق در دهه 80 بهدلایل متعدد از جمله وجود و حضور مجاهدین در منطقه، موج کمونیست ستیزی، صعب العبور و کوهستانی بودن منطقه که در پارهای نقاط دارای ارتفاعی بالغ بر 7000 متر از سطح دریا است، ارتباط تنگاتنگی را بین مسلمانان سینکیانگ و مجاهدین به وجود آورد. هرچند نقش همجواری با پاکستان نیز قابل تعمق است اما تلاقی محل مورد مناقشه پاکستان و هند (جامو وکشمیر) در سینکیانگ و نظامی بودن مرزهای مشترک، استقرار و کنترل ارتش هند و پاکستان این همجواری را کمرنگ کرده است.
سالها است که دولت چین با انتقال جمعیت از سایر مناطق به سینکیانگ سعی بر برهم زدن توازن جمعیتی منطقه را داشته است و تا حدودی نیز پس از حوادث سالهای اولیه دهه نود موفق بوده اما نکته قابل ذکراین است که درگیری بین مسلمانان در این منطقه با نیروهای دولتی چینی تبار صرفاً از یک موضوع تبعیضآمیز آغاز شد اما روش خشونت بار سرکوب سبب تهییج مردم و دامنهدار شدن این جریان شد. کشته شدن دو کارگر مسلمان آیغور تبار آتش پنهان خواستهای مسلمانان این ناحیه و به اصطلاح "نهضت اسلامی ترکستان شرقی" را از زیر خاکستر شیوههای غیر دموکراتیک و دین ستیز دولت چین، مشتعل ساخت.
کشته شدن بالغ بر 180 نفر، آنهم طبق آمار دولتی مطمئناً در دل مسلمانان آیغور نفرتی مظاعف را به همراه خواهد داشت که برای دولت چین مشکلاتی را به همراه میآورد.
برخورد کشورهای مختلف با این کشتار متفاوت بود در این بین ترکیه که مدتی است سعی دارد در نقش زعیم و میانجی بین کشورهای و جامعه مسلمان ظاهر گردد، با صراحت این کشتار را محکوم کرد. در مورد امریکا و غرب نیز باید گفت ترک ناگهانی اجلاس گروه 8 توسط "هو جین تائو" رهبر جمهوری خلق چین به دلیل ناآرامیهای سینکیانگ فرصت مناسبی به امریکا و کشورهای غربی خواهد داد تا از این موضوع تبدیل به اهرم فشار برای همگامی نسبی چین در شورای امنیت وموضوعات بینالمللی بخصوص مسأله اتمی ایران، استفاده کنند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز مصلحت را در این بتره همانند سالهای گذشته در مواجعه با مسأله چچن و روسیه پیشه کرده است. سکوت دولت ایران و حتی تأیید نظرات دولت چین توسط پارهای از سیاستمداران نزدیک به دولت مبنی بر پایین آوردن سطح این درگیریها به مشکلات قومیتی و یا استفاده از واژه مد روز "انقلاب مخملین" از دیگر نظرات نظریه پردازان نزدیک به دولت ایران است.
صرف ِدرست یا نادرست بودن این موضع گیری لازم بهذکر است وجههالمصالحه قرار دادن مردم بیگناه و بیدفاع در آیغور توسط هیچ کشوری در جهان و در دلهای بیدار جهانیان پذیرفتنی نخواهد بود.
نظر شما :