سفر اوباما به ساحل طلا

۲۰ تیر ۱۳۸۸ | ۲۲:۰۱ کد : ۵۱۱۵ اخبار اصلی
با نگاهی به دوران ریاست جمهوری اوباما به این نتیجه می‌رسیم که آفریقا در میان اولویت‌های اصلی باراک اوباما قرار نداشته است. در شرایطی که باراک اوباما وارث بحران اقتصادی است، نمی‌توان مطمئن بود که رهبران آفریقایی تا چه میزان می‌توانند بر روی کمک‌های باراک اوباما حساب کنند.
سفر اوباما به ساحل طلا

باراک اوباما، رئیس‌جمهور امریکا پس از آنکه در اولین اجلاس جی 8 پس از رسیدن به قدرت شرکت کرد، راهی غنا کشور آفریقایی شد. این دومین سفر او به قاره آفریقاست. هنوز صحبت‌های او در قاهره پایتخت مصر بر سر زبانهاست. اما انتخاب غنا به عنوان یک کشور آفریقایی این سوال را به همراه دارد که چرا در میان 52 کشور دیگر، اوباما، غنا را انتخاب کرده است؟ چرا به کنیا که سرزمین اجدادی اوست سفر نکرد؟

غنا کشوری است دور از نگاه جهان، فقیر، در آستانه پیشرفت که صلح و آرامش بزرگترین ثروت مردمان این کشور آفریقایی است.

باراک اوباما غنا را به عنوان یک سمبل انتخاب کرده است، تا با استفاده از این سمبل به رهبران آفریقایی پیامی متفاوت و قدرتمند ارسال کند.

به جرات می‌توان گفت که غنا از دموکرات‌ترین کشورهای آفریقایی است که درک سیاسی مردمانش نیز بالاست. ام کشور غنا از کلمه غاته، تمدنی که در اعصار باستانی در آفریقای غربی وجود داشت، گرفته شده‌است. تا پیش از آغاز استعمار به‌وسیله اروپائیان، این منطقه در اختیار ممالک مستقل سیاه پوستان بود.

با ورود پرتغالی‌ها در قرن پانزدهم و نفوذ استعماری آنان و سایر اروپایی‌ها، این ممالک از هم پاشیده شد و توسط آنها تجارت برده و طلا رونق یافت. غنا در عهد استعمار به ساحل طلا مشهور بود. پس از پرتغالی‌ها، بریتانیایی‌ها شروع به دست اندازی و تأسیس پایگاه‌های تجارتی دیگری درغنا نمودندو بتدریج شهرهائی در اطراف آنها ایجاد شد. درسال۱۸۷۴ میلادی، بریتانیا مستعمره فرمان‌گذار ساحل طلا را تأسیس کرد و پس از ستیزهای طولانی، پادشاهی آشانتی و سرزمین‌های شمالی واقع در شمال آشانتی را نیز تحت الحمایه خود اعلام کرد.پس از جنگ جهانی اول، قسمتی از توگولند آلمان که به قیمومیت بریتانیا داده شده بود، از لحاظ اداری ضمیمه ساحل طلا گردید.

در اواخر دهه پنجم سدهٔ گرایش‌های استقلال‌طلبانه مردم ساحل طلا منجر به چند شورش ملی شد. در سال ۱۹۵۱ بریتانیا قانون اساسی تازه‌ای به این مستعمره اعطا کرد که برطبق آن، نوعی خودمختاری در امور داخلی به این مستعمره داده شد و به‌دنبال آن اولین انتخابات عمومی برگزار گردید. در این انتخابات قوام نکرومه رهبر حزب ملی خلق به نخست وزیری رسید.

در مارس سال ۱۹۵۷ میلادی، ساحل طلا با نام تازه غنا استقلال یافت و از کشورهای همسود بریتانیای کبیر و دارای حکومت فرمانداری کل گردید. قوام نکرومه در مقام نخست وزیری این کشور باقی ماند.

امروز دموکراسی در ساحل طلا تنها واژه آراسته شده‌ای نیست که به پنجره غنا وصل شده باشد، بلکه یکی از ارکان اصلی و مهم زندگی در غنا به شمار می‌رود، اما با وجود دموکراسی مردم این کشور بسیار فقیرند، هرچند آمارهای بهداشت، گسترش شاخص‌های توسعه انسانی در دو دهه اخیر رشد کرده است. در غنا 10 درصد از کودکانی که به دنیا می‌آیند پیش از آنکه به سن 5 سالگی برسند می‌میرند.

در چنین شرایطی حضور باراک اوباما، می‌تواند زمنیه ساز مسائل جدیدی در قعر قاره سیاه شود. این سفر می‌تواند به سایر کشورهای آفریقایی نشان دهد که ارزش‌های آمریکایی زیر قدرت اولین رئیس‌جمهور سیاه امریکا چیست.

بسیاری بر این باورند که این سفر می‌تواند فضای جدیدی را برای آفریقا رقم بزند تا بتوانند مرحله جدیدی را در همکاری‌های خود با آمریکا پشت سر بگذارند. آفریقا انتظار چنین تغییری را دارد، شاید به این دلیل که اوباما را فردی از میان خود می‌دانند. اما آیا این انتظارها به دلیل کنیایی بودن پدر اوباما نتیجه درستی نیز خواهد داشت؟

با نگاهی به دوران ریاست جمهوری اوباما به این نتیجه می‌رسیم که آفریقا در میان اولویت‌های اصلی باراک اوباما قرار نداشته است. در شرایطی که باراک اوباما وارث بحران اقتصادی است، نمی‌توان مطمئن بود که رهبران آفریقایی تا چه میزان می‌توانند بر روی کمک‌های باراک اوباما حساب کنند. مطمئنا باراک اوباما برای تغییر در آفریقا به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب نشده است. بنابراین آفریقایی‌ها نیز نباید انتظار داشته باشند که این مرد آفریقایی- آمریکایی بتواند گرهی از مشکلاتشان را باز کند. هرچند باراک اوباما در غنا با استقبال گسترده‌ای از غنایی‌ها روبه‌رو شد، اما در رسانه‌های این کشور انتقادهای فراوانی علیه سیاست‌های اوباما و سایر کشورهای غربی به چشم می‌خورد.

یکی از روزنامه‌های محلی غنا در رابطه با این سفر نوشته است که چرا لیبی به اجلاس جی 8 دعوت می‌شود اما غنا نه؟ و خود پاسخ می‌دهد که لیبی به خواسته‌های غرب پاسخ مثبت می‌دهد و از آنجا که آنها به دنبال خواسته‌های خود هستند، لیبی در اجلاس جی 8 حضور پیدا می‌کند.

آیا باید رهبران آفریقایی در انتظار باراک اوباما و یا کسی خارج از قاره خود باشند تا بتوانند مشکلات داخلی خود را حل کنند یا اینکه دیگر وقت آن رسیده است تا خود آفریقا فکری کند و به تدریج توسعه زندگی در این قاره را آغاز کند؟


نظر شما :