آیا انتخابات حداکثری به سیاست خارجی حداقلی می انجامد؟
جشن 30 سالگی انقلاب اسلامی ایران در زمان دولت محمود احمدی نژاد برگزار شد. انقلاب اسلامی دیگر آن نهال نورس نیست و نسلی تازه به بار آورده است. درخت انقلاب اسلامی در 30 سالگی اش میوه کرده است. 30 سالگی در قاموس تاریخ به معنی ورود یک نسل تازه است. انقلاب اسلامی ایران این نسل تازه را بدون تاخیر و درست در 30 سالگی به دنیا آورد و به ایران و جهان عرضه کرد.
انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران اولین رویداد سیاسی کشور بعد از ورود به 30 سالگی بوده است. نسل جدید انقلاب در این انتخابات حاضر شد و گفتمان نویی را طلب کرد. محمود احمدی نژاد گفتمانی تازه برای نسل جدید است که طیف هایی از جامعه را دربر می گیرد و بیشتر رو به طبقات پایین جامعه دارد. اما میرحسین موسوی هم با وجودی که برکشیده انقلاب 57 و نسل انقلابی دوران امام خمینی (ره) است، با خود گفتمانی تازه به همراه آورد. او گمشده هایی را در چنته داشت - و دارد - که احیاگر ارکان رکین جمهوری اسلامی بر پایه معنویت و تجدد است.
به هر روی سکه اولین انتخابات نسل مابعد انقلاب به نام احمدی نژاد زده شد و جهان مترصد پایان درگیری ها و اعتراض ها در ایران برای رودررویی یا ارتباط مجدد با این کشور است. اگرچه برخی سران کشورها اعلام کرده اند که همچنان منتظر نتیجه واقعی انتخابات و تحرکات مردم هستند اما باید این واقعیت را پذیرفت که دنیا بیش و پیش از ایرانیان، حضور مجدد محمود احمدی نژاد را در سمت ریاست جمهوری پیش بینی می کرد و چه بسا آن را ارجح و مقبول تر می شمرد.
به واقع بعد از قطع ید دولت های بزرگ جهان از ایران در جریان انقلاب اسلامی و بی ثمر ماندن مساعی این کشورها در زمان جنگ تحمیلی، سرنوشت ایران در مناسبات بین الملل در اختیار خودش بوده و خود در هر مرحله به گسترش یا قطع روابط با شرق و غرب تصمیم گرفته است.
دوره اول دولت احمدی نژاد دوره انزوای بین المللی ایران و تحریم های گسترده بود. دولت در این مقطع با کمک منابع زیرزمینی خود تا اندازه ای موفق به دور کردن ابرهای بحران زا از آسمان خود شد. اما همگان بر این باورند که چهار سال دوم شرایط دشوارتری را پیش روی دولت و مردم ایران قرار می دهد.
در این وضعیت، زیرسوال بردن انتخابات دهم و نامشروع خواندن نتایج آن از سوی روسای دول غربی و مشکوک خواندن دموکراسی نصفه و نیمه ایرانی موجب شده است تا برقراری رابطه با دنیا و حل معضلات بین المللی کشور با سختی های دوچندان مواجه شود.
تصور می رفت پیروزی قاطع احمدی نژاد در این انتخابات بحث رابطه ایران و امریکا را تسریع و بلکه تحقق ببخشد اما در نگاه غرب و مجامع بین المللی به انتخابات اخیر کشور هیچ توجهی به مشارکت 85 درصدی مردم نشده و مردم سالاری نظام را زیرسوال برده اند. گسترش اعتراضات و اغتشاشات مردمی در شهرهای مختلف ایران نیز به این نگاه دامن زده است.
دولت باراک اوباما نسبت به رفتارهای خشونت آمیز و تخلف های احتمالی در انتخابات 22 خرداد ابراز نگرانی کرده و وزارت امور خارجه امریکا اعلام کرده است که این نهاد هنوز در حال ارزیابی است که آیا تخلفی در انتخابات ایران صورت گرفته است یا خیر. ایان کلی سخنگوی این دستگاه نیز تصدیق کرده است که مقامات ایالات متحده نسبت به نتایج انتخابات ایران با دیده تردید می نگرند.
کلی 15 ژوئن به خبرنگاران گفت: تردیدهایی نسبت به نتیجه این انتخابات وجود داشته است. ما شاهد تمایل واقعی مردم ایران برای ابراز نظر خود و مشارکت در فرایند سیاسی هستیم و این حق باید مورد احترام قرار بگیرد.
وی همچنین گفت: به دست آوردن تصویری از آنچه طی این انتخابات رخ داده است، دشوار است چون ایران به ناظران بین المللی اجازه شرکت نداده است و ایالات متحده در ایران دیپلمات ندارد.
دولت اوباما در حال رایزنی با دیگر کشورهای جامعه جهانی به ویژه اتحادیه اروپا در زمینه تحولات داخلی ایران است. بر اساس گزارش ها، مقامات اتحادیه اروپا نیز رسیدگی به جریان آرا را درخواست کرده اند. بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، گوردون براون نخست وزیر انگلیس، وزاری خارجه 27 کشور عضو اتحادیه اروپا، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و... انتخابات اخیر ایران را مورد پرسش قرار داده و نتیجه آن را مبهم دانسته اند. بر همین اساس بود که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به احضار سفرای اروپایی در تهران اقدام کرد و مراتب اعتراض خود را نسبت به موضع گیری منفی دول غربی در قبال این انتخابات ابراز کرد.
باراک اوباما رییس جمهور امریکا در آخرین اظهارنظر خود درباره ایران گفت: مردم ايران در نهايت در باره اقدامات حکومت شان قضاوت خواهند کرد. اگر حکومت ايران خواهان احترام جامعه بين المللى است بايد به جايگاه مردم خود احترام بگذارد و با رضايت آنها حکومت کند، نه تهديد.
اوباما با این حرف صراحتی بیش از پیش را درباره ایران اتخاذ کرده است. غرب در صدد آن است تا از فضای موجود چماقی بر سر ایران بسازد و به بهترین نحو این کشور را زیر فشارهای بین المللی قرار دهد. می توان گفت علاوه بر اعتراض هایی که نهادهای حقوق بشری علیه خشونت های اخیر ایران ابراز کرده و گزارش های متعددی در این باره منتشر خواهند کرد، دست اروپا و امریکا برای واداشتن ایران به امتیازدهی بازتر از قبل خواهد شد.
اتفاقات اخیر و انتقادهای غرب از نحوه برپایی انتخابات در ایران این ابزار را در اختیار غرب می گذارد تا چماقی حی و حاضر برای تشدید فشارها علیه ایران در دست داشته باشند و در پیشبرد خواسته هایشان صراحت و تحکم بیشتری به خرج دهند.
اگرچه دولت ایران سعی کرده است با اعمال محدودیت برای خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی، مانع از ارسال تصاویر و اخبار مربوط به تنش ها شود اما واکنش غربی ها به اتفاقات چند روز گذشته نشان می دهد که آنان در رفتار با دولت آتی ایران از اهرم تازه ای سود خواهند جست.
باید دید آیا دولت دهم برای پیشبرد دیپلماسی و تن ندادن به باخت در مناسبات خارجی، بازهم رو به منابع زیرزمینی اش می کند و یا ترجیح می دهد بازی را در مناطقی چون لبنان و فلسطین و عراق ادامه دهد؟ این دولت حداقلی که در سیاست داخلی خود با چالش های عمده ای روبرو خواهد بود، در سیاست خارجی نیز جنبه حداقلی خواهد داشت. این نقطه ضعف به طور حتم مورد سوء استفاده غرب و همچنین چین و روسیه قرار می گیرد و هزینه های کشور را تا اندازه زیادی افزایش می دهد.
نظر شما :