دولت افراطى اسراييل؛ فرصت يا تهديد؟
بر خلاف آنچه که در تحليل ها و اظهار نظرهاى کارشناسان و آگاهان سياسى در پيش از به قدرت رسيدن دولت افراطى بنيامين نتانياهو و احزاب ائتلاف کننده با حزب وى براى تشکيل اين دولت مورد توجه قرار گرفت، به اين مفهوم که به قدرت رسيدن احزاب افراطى اسراييلى تهديدى براى منطقه و فلسطينيان و برقرارى صلحى عادلانه است، و از آن به عنوان يک نگرانى فراگير ياد شد، شرايط و معادلات و واقعيات کنونى بين المللى و منطقه اى، حکايت از آن دارد که مى توان با کمى تدبير و پختگى سياسى، اين شرايط و به قدرت رسيدن عناصر افراطى در اسراييل و موضع گيرى هاى آنان را تبديل به يک فرصت براى کشورهاى اسلامى و عربى و قاطبه فلسطينيان کرد و اگر کمى دورانديشى وجود داشته باشد نبايد آن را صددرصد يک تهديد دانست.
عزم جهانى براى حل عاقلانه ى مساله فلسطين، فشارهاى بين المللى و آمريکا و اروپا بر رهبران افراطى اسراييل (برغم حمايت هاى استراتژيک واشنگتن از تل آيو که بخشى از دکترين سياسى آمريکاست) براى دست برداشتن از سياست هاى خودخواهانه و آغشته ى به خشونت، اراده رهبران گروههاى مختلف فلسطينى براى تشکيل دولت وحدت ملى و وقوف به ضرورت تحقق وحدت و يکپارچگى و قرار گرفتن رهبران اسراييل در مقابل اراده جهانى و محروميت از همراهى ساير کشورها نيز خود مويد اين تحليل است. لذا بايد از اين فرصت بدست آمده و در تنگنا قرار گرفتن رهبران اسراييلى بهترين بهره را برد.
ديدار اخير نتانياهو از آمريکا و سردى مذاکرات با مقامات امريکايى مواجه شدن نخست وزير اسراييل با يکپارچگى در ميان رهبران آمريکايى و حتى لابى هاى صهيونيست در آمريکا و تصميم مقامات واشنگتن براى خاتمه دادن به بحران خاورميانه و فلسطين و اسراييل، همچنين فشار و برخورد بى تعارف و قاطع دولت هاى اروپايى و در راس آن اتحاديه اروپا و به شکست کشانده شدن تلاش نتانياهو براى انداختن توپ به زمين ايران در سفر به مصر که با واکنش عمر موسى نيز رو به روشد همگى شرايط مساعدى است که کشورهاى ذينفع در مساله فلسطين، به قدرت رسيدن اين دولت افراطى را فرصت بدانند و نه تهديد و از اين فرصت استفاده بهينه کرده و سازمانها و وجدان عمومى و بين المللى را با خود همراه کنند.
نتانياهو پس از نااميدى از مذاکره با رهبران اتحاديه اروپا و به نوعى گرفتن پاسخ صريح از اروپاييان در سفر خود به دو کشور مصر و اردن و سپس به آمريکا و ديدار و مذاکره با رهبران اين کشورها تلاش کرد که با تغيير فضاى سياسى و شرايط موجود و بر هم زدن معادلات، فشارهاى ديپلماتيک و سياسى بر خود را کاهش داده و با به انحراف کشاندن روند گفت وگو به بحث پرونده اى هسته اى ايران و تهديد دانستن جمهورى اسلامى براى منطقه توپ را به زمين تهران بياندازد که به به ظاهر موفقيتى بدست نياورد. لذا بايد مراقب بود که کوچکترين رفتارى اين معادله و فضاى ايجاد شده را به هم نزند.
بديهى و مسلم است که تفکرات و سياست هاى افراطى عناصرى مانند ليبرمن وزير خارجه دولت نتاينياهو، اسراييل را با بحران و تناقض و مشکل رو به رو کرده و اين خود يک فرصت است تا صهيونيست ها را همچنان در انزوا نگاه داشت.
برخوردهاى ليبرمن با مسلمانان و اعراب و کشورهاى ذى نقش در قضاياى فلسطين همه را خشمگين کرده اما بايد اين خشم را فروخفت و به آن يک سازمان منطقى داد و ديپلماسى فعال را جايگزين برخوردهاى مشابه کرد و همراهى جهان را تقويت کرد و اسراييل را هرچه بيشتر در موضع انفعال و انزوا قرار داد.
پيشتر هم در مقاله اى اشاره کردم که بايد تفاهم و روابط مشترک و هم نظرى با کشورهاى اروپايى را در اين زمينه تقويت کرد و ضمن حمايت از تلاش فلسطينى ها و گروه هاى موثر آنان براى ايجاد وحدت ملى، مجموعه شرايط را در اين موقعيت حساس جهانى براى ايجاد تعادل در منطقه و استيفاى حقوق فلسطينيان درکنار هم ديد و فرصت بدست آمده را غنيمت شمرد. هرچند اين هم در عالم ديپلماسى و بهره گيرى از فنون ديپلماسى يک اصل است که نبايد شرايط را دائمى تصور کرد و در اين موضوع خاص نيز نبايد از رفتارهاى دوگانه و احتمال تغيير مواضع دولت هاى غربى که هم اکنون اسراييل را تحت فشار قرار داده اند غفلت ورزيد.
اما به هر صورت بايد توجه داشت که در ديدار اخير نتانياهو و اوباما و گفت و گوهاى انجام گرفته و نظرات رد و بدل شده و فضاى ايجاد شده ى پس آن، فرصت هايى نهفته است که نبايد به سادگى از کنار آن گذاشت. با تحليل هاى واقع گرايانه بايد اين فرصت ها را غنيمت شمرد و کمى هم از تئورى توهم توطئه فاصله گرفت و پذيرفت که جهان و فضاى سياسى حاکم بر دولت فعلى آمريکا نيز به اين نتيجه رسيده که برقرارى صلح عادلانه بدون در نظر گرفتن حقوق فلسطينيان و طرف هاى درگير امکان پذير نيست، و به نظر نگارنده اين يک فرصت است.
مخالفت با در اولويت قرار گرفتن پرونده هسته اى ايران و جايگزينى آن با موضوع پرونده فلسطين و صلح خاورميانه، که پيشنهاد نتانياهو بود و با مخالفت اوباما رو به رو شد، تاکيد بر ضرورت توقف شهرک سازى و اسکان يهوديان درمناطق فلسطينى رام الله، تصريح بر ضرورت خروج اسراييل از مناطق اشغالى بر اساس قطعنامه هاى بين المللى و تشکيل دو دولت مستقل و همچنين مخالفت با تشکيل دولت صرفا يهود اسراييلى بدون توجه به حضور حدود ۵/۱ ميليون ساکنان فلسطينى در سرزمين هاى اشغالى و بيت المقدس، و بى توجهى به پيشنهادهاى غيرعملى رهبران افراطى اسراييل مبنى بر فراهم کردن شرايط مطلوب اقتصادى و امنيتى براى فلسطينيان قبل از تشکيل دولت مستقل، شايد همگى نشان از فراهم شدن فرصت براى يک اتفاق مهم تاريخى است.
نظر شما :