حمایت اعراب از ایران یا سوء برداشت ما
در دومین روز برگزاری اجلاس منطقهای مجمع جهانی اقتصاد در اردن، نشستی تحت عنوان بررسی آینده فرآیند صلح در خاورمیانه در بحر المیت اردن با حضور چهره های مهمی چون عمرو موسی، دبیر کل اتحادیه عرب، عادل عبدالمهدی، معاون رئیس جمهور عراق، برایان بارد، سناتور دمکرات امریکایی، نادر الدهابی، نخست وزیر اردن و الکساندر سلطانف نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور خاورمیانه و معاون وزیر خارجه این کشور به بحث پیرامون مسائل روز خاورمیانه پرداخت.
برخی رسانه های داخلی ایران این نشست را صحنه نمایش حمایت اعراب از ایران و نقش این کشور در منطقه توصیف کردند. این توصیف بر پایه این بخش از سخنان عمر موسی، دبیر کل اتحادیه عرب در مورد ایران است که گفته بود: "آدرس غلط ندهید، اعراب هیچ مشکلی با ایران ندارند. مقاومت چاره ساز است زیرا مماشات با اسرائیل نفعی برای اعراب نداشته است."
در برابر چنین سخنانی که بعضا از گوشه کنار جهان عرب در مورد نقش موثر ایران در خاورمیانه شنیده می شود، برخی به دنبال پاسخ این سوال ها در ذهن خود هستند که آیا اعراب می خواهند از در دوستی با ایران وارد شوند؛ آیا کشورهای عربی در تعریف تهدیداتی که منافعشان را در خطر قرار می دهد دچار سردرگمی هستند؟ یا اینکه اعراب هنوز شناخت درستی از دوست و دشمن خود ندارند و ...
در مقابل این سوالها، واقع بینی و پرهیز از مجادلات ظاهری و روزمره در عرصه سیاست میتواند پاسخی نسبتا بی طرف عرضه کند؛ اعراب هرگز از تهدید نظامی یا تاکتیکهای ایران برای حذف کشورهای عربی از صحنه منطقه سخن نگفته اند. آنها به خوبی می دانند که ایران کشوری با قدرت بازی بالا در خاورمیانه است و جایگاه استراتژیک این کشور در معادلات منطقهای و فرا منطقهای قابل انکار نیست. کشورهای عربی بر این نکته واقفند که ایران سالهای درازی است که در همسایگیشان از مناسبات و روابط خوبی در سطوح و ابعاد مختلف با اعراب برخوردار بوده و در جهان امروز که همکاریها و تعاملات منطقهای مقدمهای موثر برای مناسبات جهانی است، همراهی اعراب و ایران می تواند بسیاری از آمال و اهداف توسعه خاورمیانه را عملی سازد.
حال از چه روست که تحلیلهای فعلی، نگرانی نهادیه شده جهان عرب از نقش ایران را متذکر میشوند و تیرگی روابط ایران و اعراب منطقه بیش از روابط پر ثمر میان آنها، خودنمایی می کند؟
مشکل، پیچیده شدن مسئله تهدید در خاورمیانه است. اسرائیل سالیان سال برای اعراب خطر بوده است، کشوری که به گفته مقامات عرب زیر بار هیچ تعهد الزام آور هستهای نمی رود، توان نظامی بی بدیلی در منطقه دارد، همراه و دوستی همیشگی امریکاست و برای هر نوع بازی به نفع یا علیه همسایگان عرب خود آمادگی کامل دارد.
اما این اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری ایران را برای موجودیت خود خطرناک می داند. در واقع ترس اعراب از اسرائیل است و ترس اسرائیل از ایران، به این ترتیب مفهوم تهدید در شرایط فعلی خاورمیانه مفهومی چندوجهی شده است.
آنچه اعراب در تعبیر خود از تهدید می گویند، خطر اساسی اسرائیل است و آنچه اسرائیل با هدف حفظ موجودیت خود قصد تفهیم به جامعه جهانی و همسایگانش را دارد علاقمندی ایران برای حذف اسرائیل از صحنه خاورمیانه است. تاکید تل آویو به خطرات برنامه هستهای ایران و علاقهای که تهران در به تعویق انداختن حل و فصل نهایی این موضوع دارد نشان می دهد که اسرائیل بدون وقفه این هدف را دنبال می کند که به کلیه کشورهای منطقه و خارج از منطقه بفهماند که خطر اصلی، ایران است.
در این میان اعراب همواره خطر اسرائیل را بیش از ایران معرفی می کنند اما این بدان معنا نیست که از بابت عملکردها و سیاست های ایران نگرانی ندارد. در ذهنیت تصمیم گیران عرب، ایران به دنبال توسعه نفوذ خود در میان کشورهای عربی است؛ نفوذی که هم به لحاظ شیعه بودن ایران و هم از منظر تعصبات عربی این کشورها قابل تحمل و پذیرش نیست.
از نگاه اعراب، اگر ایران در موضوع فلسطین نقش آفرینی می کند، وارد حوزه مسائلی می شود که متعلق به جهان عرب و نیازمند پیگیری و رسیدگی کشورهای عربی است. نفوذ ایران دامنه نفوذ اعراب را محدود می می کند ضمن آن که اختلاف مذهبی ایران با اعراب نیز برای آنها نگران کننده می نماید.
با این تفاسیر به نظر میرسد که در داخل کشور هنوز درک دقیقی از مواضع اعراب نسبت به ایران وجود ندارد. این دقیقا همان مشکلی است که کشورهای عربی از آن رنج میبرند. در واقع کشورهای منطقه نیز درک درست و منطبق با واقعیت از کارکرد و نقش آفرینی ایران در مناسبات خاورمیانه ندارند. می توان گفت که استباطهای غلط، سوء برداشتهای متعدد و ناپدید شدن نقاط تفاهم میان ایران و اعراب، مشکلات عدیدهای را میان دو طرف و در نهایت برای منطقه ایجاد کرده و خواهد کرد.
آنچه باید هر دو سوی ماجرا بدان توجه کنند، اهمیت همکاریهای منطقه ای بدور از ابهام، کارشکنی و پیچیدگی است. اما ایران، این کشور با بکارگیری کارکردهای سودمند تنش زدایی و اعتمادسازی بی تردید همچون مقاطع مختلفی از تاریخ گذشته می تواند به بیشتری بهره مندی از تحولات منطقه و همگراییهای درون منطقهای دست یابد.
در مقابل آنچه امروز بیشتر شاهدیم نه استفاده مطلوب از این کاردکرد ها بلکه برداشتهای دوگانه و اختلاطی از مفاهیمی چون تهدید، فرصت، همگرایی، واگرایی، دوست و دشمن است.
اعراب همواره می توانند دوستان خوبی برای ایران باشند همان طور که ایران برای آنها بی تردید چنین جایگاهی خواهد داشت اما اکنون این مسیر تعامل خدشه پذیر و پیچیده شده است. ذوق زدگی در برابر آنچه در جهان عرب از نقش مثبت و موثر ایران در خاورمیانه یا تهدید نبودنش در منطقه ابراز می شود، نه تنها شایسته شان ایران نیست بلکه ضعف دیپلماسی ایران را در مقطعی که برای تنشها راه حلی ارائه نمی شود؛ مضاعف می سازد.
نظر شما :