از وزیر خارجه خواستم که تبلیغات کند
آنچه می خوانید گزيده اى است از خاطرات آيت الله هاشمى رفسنجانى در مقام جانشينى فرماندهى کل قوا در دوران دفاع مقدس. اين خاطرات مربوط به سال 1364 است که مجموع آنها تحت عنوان "اميد و دلواپسى" توسط دفتر نشر معارف انقلاب در 632 صفحه منتشر شد.
دوشنبه 5 فروردين 1364 ـ 3 رجب 1405
ساعت پنج صبح با صداى شکستن ديوار صوتى تهران توسط هواپيماهاى عراق و شليک ضدهوايى ها بيدار شدم. حدس زدم که موشک ما به بغداد اصابت کرده است. اخوى محمد (رئيس سازمان صداوسيما) تلفنى اطلاع داد که خبرگزارى فرانسه اعلام کرده که انفجار مهيبى بغداد را لرزانده است. او ضمنا اطلاع داد که هواپيماهاى عراقى بمب هاى خود را در بيابان هاى اطراف تهران ريخته و فرار کرده اند. عراق براى اولين بار اعتراف کرد که ايران موشک در اختيار دارد.
پيش از ظهر احمد آقا آمد و گفت که بعضى از رسانه ها گفته اند آمريکا به خاطر گروگانى که در دست مردم لبنان دارد تحت فشار است و مايل است که براى حل مشکل از ايران استمداد کند. اگرچه ما گروگانگيرها را نمى شناسيم اما گفتم که اگر چنين درخواستى شد درباره آن و راهکار ممکن مشورت مى کنيم.
درباره (گرفتن) امکانات از شوروى مذاکره کرديم و از آقاى رفيق دوست خواستيم که اقدام کند. ايشان نيز اطلاع داد که سفير روس از اين مساله خيلى خوشحال شده است.
از وزير خارجه خواستم که درباره تمايل ما به خوددارى از حمله موشکى به شهرها تبليغات کند. فردى اطلاع داد که به اظهار خانم سودابه سديفى عربستان سعودى از طريق آقاى (عليرضا) نوبرى تلاش کرده است که بداند آيا ما به سقوط صدام اکتفا مى کنيم يا بيشتر از آن را مى خواهيم. پس از مشورت به اين نظر رسيديم که به او جواب ندهيم. او همچنين مدعى است که بنى صدر دچار کسالت روانى شده است.
آقاى صياد (شيرازى) را احضار کردم که برنامه اش را توضيح بدهد. قرار شد که فردا بيايد. گزارش ها را آوردند. امروز عراق به چند شهر حمله هوايى کرده ولى موفقيتى نداشته است. به (پايانه نفتى در جزيره) خارک هم حمله کرده است و گويا دو يا سه هواپيمايش ساقط شده است.
نظر شما :