تغییر در امریکا با یک رژیم غذایی ضد کلسترول
سالها قبل: چرخه اقتصادی زندگی به خوبی میچرخد. پسر کوچکتان سربازیاش را خریده است و با کمکهای شما رشته مورد علاقه خود را در دانشگاه آزاد میخواند. دخترتان ازدواج موفقی با پسر شریکتان به ثبت رسانده، همسرتان برای خرید عازم دوبی است و شما نسخه این خوشبختی را به زور برای چند همسایه و دوست قدیمی تجویز کردهاید.
امروز: در آستانه ورشکستگی هستید، پسرتان ترک تحصیل کردهاست، دخترتان تفاهم کافی با پسر شریکتان ندارد، همسرتان بیمار است، پزشک برگه آزمایش شما را نگاهی میاندازد و میگوید کلسترول و قند خونتان بالاست. دستگاه فشار سنج نشان میدهد که شما در آستانه مرگ هستید. همسایهها و دوستان قدیمی نسخه تجویزی را نپسندیدهاند و با شما قطع رابطه کردهاند. تنها نیاز شما "تغییر" است.
اما مسلما تمام تغییرات در عرصه زندگی به زمان و انرژی زیاد نیاز دارد. یک رژیم غذایی یک روزه و یا حتی چند هفتهای نمیتواند وضعیت نابسامان بدن شما را تغییر دهد.
اما زندگی مرد داستان ما شباهتهایی هم با دنیای سیاست دارد و در حال حاضر بیشتر به وضعیت امریکا در جهان امروز میماند. وضعیت اقتصادی امریکا در آستانه ورشکستگی است. امروز در امریکا نگرانیها تنها حول ورشکستگی چند بانک و کارخانه اتومبیل سازی نیست، بلکه نگرانی اصلی از احتمال وقوع جنگ داخلی است که میتواند صدمات جبران ناپذیری را بر دوش جهان بگذارد.
این شرایط به بیکاری بسیاری منجر شده است. یک برنامهریزی درست نیز مسلما به سرعت پاسخگو نخواهد بود. بلکه زمان و انرژی بیشتری برای بازگشت به شرایط نرمالتر نیاز دارد.
شرایط در سیاست خارجی امریکا نیز مانند دوستان و همسایگان مرد داستان ما است. نسخه تجویزی امریکا در افغانستان و عراق عملکرد خوبی نداشته است و موفقیت چندانی را برای آنها به ارمغان نیاورده است. امریکا باید در این شرایط وضعیت را ابتدا در این دو نقطه بحرانی به وضعیت مطلوبی برساند در این راستا مسلما همسایگان و دوستان قدیمی که سالها است تنها بر ریشه دشمنی با آنها افزوده است میتوانند نقش موثری داشته باشند. هم مرد داستان ما و هم امریکا میدانند که خصومتهای چند ساله را یک شبه نمیتوان برطرف کرد.
برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیاز به تغییر است. امریکا با انتخابی متفاوت شرایط لازم برای ایجاد این تغییر را فراهم آورده است. اکنون تیم جدید در کاخ سفید در تلاش است تا رژیم غذایی جدیدی را برای بهبود اوضاع به سیستم سیاسی و اقتصادی تزریق کنند.
این تغییرات در آستانه وقوع است، نمیتوان انتظار داشت که امریکا به سرعت نیروهای خود از عراق را خارج کند، با ایران آشتی کند و سر میز مذاکره مستقیم بنشیند و با حل بخشی از مشکلات، به سمت افغانستان خیر بردارد و طالبان و القاعده را شکست دهد و پس از آن آرام با مشکلات داخلی و وضعیت اقتصادی دست به گریبان شود. تمام این مسائل حتی اگر هم وزن نباشند اما در یک راستا قرار دارند. درست است که باراک اوباما اعلام کرده است که اولویت او در سیاست خارجی افغانستان است اما این مسلم است که بدون همکاری ایران و سایر کشورهای جهان از جمله روسیه نمیتواند از سد افغانستان بگذرد. امریکا در فکر تغییر است. شاید بخشی از این تغییر در پیام نوروزی باراک اوباما نهفته باشد. جایی که او دیگر از رژیم ایران نام نمیبرد و میگوید جمهوری اسلامی ایران.
جایی که او دیگر تنها مردم ایران را برای پیام خود خطاب قرار نمیدهد و با تمام ایرانیها، با دولت و حکومت ایران سخن میگوید. بخش دیگری از این تغییر در چیدمان سفر اوست. او در اولین سفرهای خود در اولین 100 روز کاری به کشوری مسلمان، همسایه ایران و عراق و سوریه سفر میکند. میخواهد روابط خود را با ایران به طور مستقیم آغاز کند. اینها به معنای نیاز به تغییر است. مسلما نمیتوان انتظار داشت که تمام تغییرات به سرعت از جلوی دیدگان ما بگذرد. تاریخ هم اجازه چنین سرعتی را به ما نمیدهد. اما میتوان امیدوار بود که در جهانی که تهدیدهای بزرگی مانند تروریسم هر روز زندگی انسانها را تهدید می کند، تلاش برای تغییر آینده بهتری را برای همه رقم بزند.
مرد داستان ما در اشل کوچکی از آنچه که امریکا آن را تجربه میکند، نیاز به تغییر زندگی خود دارد. او نیز قادر نخواهد بود بدون گذشتن از تمام پلهها به ایدهآلهای خود برسد. ممکن است در این میان چیزهایی را از دست بدهد که غیر قابل جبران باشد. همسرش، پسر و دخترش در شرایط خوبی به سر نمی برند. اما او باید تغییر را از خودش آغاز کند با یک رژیم غذایی ضد کلسترول.
نظر شما :