دغدغه هاى شخصى نخست وزير لبنان
او با خوشحالی و بدون دغدغه، هوای کیلومترها دورتر از اردوگاه مخالفانش را استشمام میکرد. مایلها دورتر از افرادی که حکومت او را حکومت مستبدها توصیف میکردند، زخمهای کهنه را باز میکردند و پرندههای فراموششده را دوباره بالا میآوردند.
مایلها دورتر از فعالیتهای سیاسی که پروندههای مختومه گذشته را دوباره از سر میگرفتند و جنگ "قصر یا قبر" را راه میانداختند. هیچ کس نمیدانست که او آرزو دارد مخالفان حکومت در لبنان، مانند مخالفان دولت بریتانیا باشند. جایی که مجلس عوام، تنها فضای مخالفتها و درگیریهاست و میدانها و خیابانهای ریاض الصلح نیست.
فواد سینیوره از آن دسته مردان مشتاق قدرت نیست. دستهبندی مردم بر اساس گفتهها و نظریاتشان انجام میشود، بر اساس رفتار و سلوک مورد علاقه و بیوگرافیهایی که به روزنامهنگاران کمک میکنند تیترهای جنجالی و آتشین بزنند. اینگونه است که سرنوشت افراد معمولاً رغم میخورد.
او در یک شرایط بسیار خطرناک و پیچیده نخست وزیر شد. ترور رفیق حریری برای کشور غیر قابل تحمل بود و جنگ جولای نیز در حال رخ دادن بود.
بعضی ها می گفتند که واقعیت نشان میدهد کشور نمیتواند روی پای خودش بایستد. تعطیلات و استراحت سینیوره تنها آرامش بین دو طوفان بود. اولین طوفان پس از هیاهوی مربوط به تشکیل دادگاه بینالمللی اتفاق افتاد. دومین طوفان هم زمانی اتفاق میافتد که او به کشور برمیگردد، به دبیرکل سازمان ملل نامه مینویسد و راه حلی الزامآور برای تشکیل دادگاه جهانی را خواستار میشود.
من، فواد سینیوره را در هتل مخصوص اش دیدم. او آخرین کتاب شاعر محمود درویش را میخواند. "فی حدرت الغایب" یا در حضور غیاب!
من با بداندیشی فراوان، گفتم که او در واژه پردازی شکیل، پیچیده و زیبای درویش خود را غرق میکند تا از کمپینها و حرکتهای مخالفت آمیز علیه دولت و نخست وزیر، فرار کند و فراموششان نماید.
متن کامل گفتوگو با فواد سینیوره را در ادامه میخوانید:
آقای نخستوزیر، چه زمان و در کجا متولد شدید؟
سینیوره: من در جولای سال 1943 در سیدون متولد شدم. ما پنج برادر و 3 خواهر بودیم. من آخرین پسر بودم. خانواده ای محافظهکار داشتیم. پدرم عبدالباسط، تاجر و کشاورز بود. در خانه، آموزش ما بر پایه ایمان، عربیسم، سختکوشی، اتکا به نفس و تلاشهای مداوم برای رسیدن به استقلال و خودباوری بنا شده بود.
آیا پدرتان سختگیر و متحجر بود؟
سینیوره: پدر من، بازتاب و نمونه کامل ارزشهای تعهد، سختکوشی و جدیت بود. او در مورد شهرت و اعتبار خود بسیار حساس و سختگیر بود و هیچ تفاوتی بین عمل و عقیده اش وجود نداشت.
مادر من نیز همانند همه مادران، تجسم محبت و صبر بود. این شرایط محیطی عربی با تاکید روی اهمیت آموزش، همبستگی و تعاون همزمان و منطبق بود. در واقع من از اینکه عضو چنین خانواده ای هست
نظر شما :