کدام میانجی، ایران را خوشتر است؟
ماهیت ابرقدرتی و موضع بالادستانه آمریکا حکم می کند - چنانکه تاکنون چنین بوده است – که هر گونه تمایل یا عدم تمایل برای برقراری رابطه با دشمنان و نیز شرط و شروط های لازم برای قدم گذاشتن در این عرصه، به صورت شفاف بیان می شود و در این راه ابزارهای لازم و طرف های مناسبی برای تسریع و تسهیل شرایط معرفی می شود و با محاسبه هزینه و فایده یا به سمت رابطه مذکور پیش می رود و یا با همین محاسبه از آن دور می شود.
ایالات متحده برای حل مشکل خاورمیانه ای خود نیازمند نقش آفرینی ایران و البته کاستن از این نقش آفرینی در برخی مسائل است. اما هیلاری کلینتون همچنان برای انجام سفر خاورمیانه ای و روسی اش جز از آسمان ایران عبور نمی کند.
همچنان نیکلا سارکوزی و متحدان اروپایی برای رفع گره های سیاسی لبنان و سوریه و فلسطین و اسرائیل به مصر و ترکیه و قطر و عربستان نظر دارند و در حالی که ایران را سرنخ ماجراها می دانند، فاصله خود را با آن حفظ کرده و گویی در محاسبه هزینه - فایده شان، ایران جایی ندارد.
اتهاماتی چون حمایت از تروریسم، تهدید هسته ای و زیرپا گذاشتن قواعد بین المللی حقوق بشری و تسلیحاتی که به ایران نسبت داده می شود و هر از گاه از زبان روسای دولت های مختلف به گوش می رسد و وزارت خارجه ایران نیز با یک ادبیات از پیش آماده به آن پاسخ می دهد، سبب شده است تا ایجاد رابطه از هر دو سو منوط به پیش شرط هایی الزام آور و مشروعیت بخش شود.
هم ایران و هم غرب برای نزدیکی بیشتر دلایل و توجیهات پرشماری دارند اما در تحقق بخشیدن به آن با موانعی مواجه اند که وجود یک طرف سوم یا میانجی را ضروری ساخته است. این طرف سوم بنا بر قاعده منفعت محوری، جایی خواهد بود که دو طرف مخاصمه در آن تاثیرگذار بوده و مشمول منافع یا خطرهایی از جانب آن باشند.
در روزهای گذشته زمزمه هایی مبنی بر انجام ملاقات ها و تماس هایی با استفاده از یک طرف سوم با هدف آماده سازی میز مذاکره ایران و آمریکا به گوش رسیده است. از ترکیه خبر رسید که اردوغان گفته است ایران برای مذاکره با غرب اعلام آمادگی کرده و از ترکیه برای میانجی گری درخواست هایی داشته است. اردوغان گفته که در صورت تمایل آمریکا به این درخواست جامه عمل می پوشاند.
فارغ از صحت و سقم این خبر باید دید که اساسا اگر قرار به حضور طرف سومی در ماجرای گفتگوی ایران و آمریکا باشد، آیا ترکیه محلی مناسب برای این امر خواهد بود؟ اگرچه نزدیکی های دو کشور و مناسبات اقتصادی موجود و همچنین ایفای نقش میانجی گرانه ترکیه در قبال سوریه و اسرائیل، واگذاری این وظیفه را برای ترکیه خوشایند و سودآور می سازد اما به نظر می رسد امتیازات ایران در ترکیه و فضای بازیگری آن در پایین ترین سطح نسبت به سایر طرف های احتمالی قرار دارد.
یکی دیگر از طرف های احتمالی افغانستان است که در آن کارت های بازی بیشتری در دست ایران است و میدان عمل وسیع تری را برای پیشبرد اهداف و پیش شرط ها در اختیار ایران می گذارد. روی همین اصل می توان گفت که انتخاب افغانستان برای موضوعیت دادن به مذاکره با غرب عاقلانه تر و سودمندتر از ترکیه خواهد بود.
خبری هم در این باره از همسایه شرقی ایران شنیده شد؛ جایی که اعلام شد نمایندگانی از ایران و آمریکا همدیگر را در افغانستان ملاقات کرده اند. بسته به نزدیکی کنفرانس جی 8 با مشارکت اروپا و آمریکا و همسایگان افغانستان و نیز اعلام نیاز به حضور فعال ایران در جریان بازسازی و امنیت این کشور می توان احتمال هایی را در این باره درنظر گرفت.
سومین زمینه و بهانه احتمالی برای مذاکره ایران و آمریکا کشور عراق است که به نظر کاراتر و سهل تر می نماید؛ چرا که هم ایران و عراق و هم آمریکا مشکلات متعددی در عراق پیش رو داشته و دارند و هر یک می توانند از قبل گفتگوهای سازنده و نفع محور، خواسته های خود را به پیش برده و با مشارکت مستقیم و غیر مستقیم خود به اهداف مدنظر در عراق دست یابند.
بعد از حل و فصل موضوع گروهک منافقین در عراق و برچیده شدن اردوگاه اشرف که با چراغ سبز آمریکا به دست آمد، حالا خبر آزادی دو دیپلمات ایرانی در بند آمریکایی ها نیز تایید شده است تا نشان دهد که سرزمین دجله و فرات از بستر حاصلخیزتری نسبت به ترکیه و حتی افغانستان برخوردار است.
روز گذشته یک سایت خبری عرب زبان نوشت که در جریان سفر جلال طالبانی و هیئت همراهش به ایران، تماسی تلفنی میان معاون اول رییس جمهور عراق از تهران با هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا برقرار شده است. پیش از آن نیز گفته می شد که هدف سفر طالبانی به تهران و دیدار او با مقامات عالی رتبه ایرانی به انجام مذاکرات ایران و آمریکا برمی گردد.
به هر شکل تصمیم گیری های ایالات متحده و شرکای اروپایی اش درباره مشکلات خاورمیانه وارد مرحله ای تازه شده است. تقریبا همه طرف های درگیر در عراق و افغانستان و نیز ناظران و فعالان بین المللی در صلح خاورمیانه به جایگاه سیاسی ایران در فلسطین و تاثیرگذاری آن در افغانستان و عراق واقف اند. آنچه تاکنون مانع حضور مستقیم و دخالت عملی ایران در مذاکرات سازنده و نقش آفرینی در برنامه های غربی خاورمیانه شده است، تمایل غرب به تضعیف قدرت منطقه ای ایران و مشابه خواندن برنامه های ایران با جریانات تروریستی است.
به نظر می رسد در شرایط کنونی ایران و غرب می توانند بنیاد مذاکرات را از کلیات و اصولیات به سطح جزئیات بیاورند و در مواردی که امکان بهره برداری های مشترک وجود دارد وارد گفتگو شوند. به بیان دیگر پرهیز از ورود به مسائل اختلاف انگیز و تمرکز بر منافع مشترکی که دو طرف را اقناع کند، کلید آغاز گفتگوهای فیمابین است.
از شواهد این طور برمی آید که در وضعیتی که امکان ارتباط مستقیم وجود ندارد و می بایست به هزینه های وجود یک طرف سوم یا میانجی تن داد، عراق از بستر مساعدتر و کم هزینه تری برای بهره مندی های متقابل ایران و آمریکا برخوردار است.
نظر شما :