دردسر قدرتمند بودن و مشروعیت قدرت صالح بودن

۰۲ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۸:۲۴ کد : ۳۹۳۸ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
چند روزی است که برخی مقامات سیاسی کشورمان در اظهارنظر پیرامون قدرتمندی ایران از عبارت "قدرت صالح" استفاده می‌کنند...
دردسر قدرتمند بودن و مشروعیت قدرت صالح بودن

زمانی که از قدرت در عرصه سیاسی حرف می زنیم مرادمان مستحکم بودن پایه های نظام سیاسی، تقویت روزافزون جایگاه خود نزد ملت و سپس همسایگان و کشورهای جهان و یا رشد بالای اقتصادی و فناوری و نظامی و پیش افتادن از سایر کشورهاست.

 هر یک از مصادیق قدرت که به آنها اشاره شد، با خود نمودها و نشانه هایی دارد که بعد از ظهور و بروزشان می توان کارنامه قدرتمند بودن را گشود و آن را ورق زد. درواقع سیر تطور قدرت ها تا زمان رسیدن به درجات بالا و اثبات صدق آن توسط ناظران - دیگرانی غیر از خود - چندان عینیت نمی آید ولی مادامی که کسی، گروهی یا کشوری از مرز قدرتمند بودن گذشت و شاخصه های آن را به نمایش گذاشت و دیگران را به اعتراف واداشت، شرایط به یکباره تغییر می کند و نقش ها دگرگون می شود و باصطلاح ورق برمی گردد.

 تاریخ سده اخیر برای مرور و مشاهده انواع قدرت ها و چگونگی به قدرت رسیدن در جهان امروز کافی به نظر می رسد. به همین سده اخیر چه در آسیا و چه در اروپا و آمریکا اگر بنگریم، با مفهوم فروپاشی و به حضیض آمدن قدرت ها هم به روبرو می شویم و علاوه بر شاخصه های قدرت مداری می توانیم نشانه های افول و سقوط را نیز از نظر بگذرانیم.

 در قاموس سیاست که بسیاری آن را خارج از حوزه اخلاق و مایه تخریب ارزش های انسانی و دینی قلمداد می کنند، واژه ای چون قدرت از بار غیر اخلاقی تری برخوردار است. شاید بهتر آن باشد که بگوییم آنچه موجب می شود سیاست از اعتبار اخلاقی و مشروعیت بیفتد و حتی کام سیاستمداران را تلخ و نظریات آنارشیست ها را زنده کند، همین مفهوم قدرت و تلاش برای کسب قدرت است.

 افراد، گروه ها، دولت ها و رژیم های متعددی در طول تاریخ به قدرت رسیده اند و چون اندیشه های بلندتر و جاه طلبانه تر در سر داشته اند به کشورگشایی و سرکوب و کشتار رو آورده اند و با زور و ارعاب حکومت کرده اند و خود را خیرخواه و صاحب نژاد یا ایدئولوژی برتر نام نهاده اند و واژه "قدرت" را با سرکوب آزادی و عدالت و دیگر ارزش های بشری همراه ساخته اند. 

 قدرت واقعی - و نه قدرت وهم گون دن کیشوتی - در نظام بین الملل بر چند شاخه استوار است که هر کشوری بر اساس داشته ها و مساعی خود می کوشد از راهکارهایی برای کسب آن استفاده کند و زیستی آسوده تر و رفاهمند تر و ایمن تر داشته باشد. می توان گفت آسودگی و رفاه و امنیت جزو دغدغه های مشروع قدرت طلبی است. چنین انگیزه هایی است که به قدرت ماهیت و معنایی ارزشمند می دهد و آن را از افتادن به ورطه آلودگی نجات می دهد. اما راه های رسیدن به همین دغدغه ها خود به سان حرکت بر لبه تیغ است. اینکه برای رسیدن به آرامش و رفاه و امنیت از ابزار و وسایل مشروع استفاده کرد و گفتار "هدف وسیله را توجیه می کند" را بر سر در نیاویخت.

 قدرت های امروزی دنیا از جهات نظامی، اقتصادی، علمی، تکنولوژیک و نیز پیوند با اتحادیه ها و سازمان های منطقه ای قابل دسته بندی هستند. البته به این فاکتورها می توان قدرت فرهنگی و ریشه های تمدنی را نیز افزود که به سرمایه و اعتبار ممالک می افزاید. شاید بتوان این گونه هم قضاوت کرد که اتکا بر قدرت فرهنگی و تمدنی سرمایه ای مطمئن تر و پایدارتر و در نتیجه اخلاقی تر است. عموما قدرت مبتنی بر فرهنگ و دانش نه ترس و نگرانی می آورد و نه تهدیدی علیه دیگری دارد. این قدرت های نظامی و حتی اقتصادی هستند که دائم در معرض فنا و سقوط قرار دارند.

 با این وجود حیات سیاسی کشورها در دنیای امروز مستلزم رسیدن به رفاه اقتصادی و امنیت نظامی است و قدرت فرهنگی و معنوی متضمن بقای سیاسی نخواهد بود. وقتی از قدرتمند بودن خود سخن می گوییم و دستاوردها و داشته های دیروز و امروزمان را برابر با دنیا و بلکه فراتر از قدرت های دیگر عنوان می کنیم، به نوعی از میل به جاوادنگی و عرض اندام در نظام بین الملل حرف می زنیم.

 دو روز پیش محمود احمدی نژاد گفت: "امروز دشمنان مى‌گويند شما قدرت منطقه‌اى هستيد اما ترجمه اين سخنان اين است که ايران قدرت جهانى است. امروز هيچ کس نمى‌تواند در منطقه سياست‌ هايش را به خاطر ايران جلو ببرد و هيچ اتفاقى بدون حضور ايران در منطقه نمى‌افتد."

 تاکید بر "قدرت جهانی بودن" پیامدها و دردسرهای خاص خود را دارد. قدرت همان طور که پیشتر آمد دربرگیرنده تعابیری تفسیرپذیر و بدبینانه است؛ فلذا رئیس جمهور با اطلاع از شاخصه های قدرت و اینکه "قدرت جهانی بودن" مستلزم دارا بودن ابزار قدرت در عرصه های اقتصادی و نظامی و تکنولوژیکی است، صفت "صالح بودن" را هم به قدرت اضافه می کند و می افزاید: "ايران قدرت اول صالح و انسانى جهان است."  

 مجتبی هاشمی ثمره مشاور ارشد رئیس جمهور نیز با بیان اینکه ابعاد پیشرفت های ایران پس از انقلاب اسلامی آن گونه که شایسته است، برای ملت های جهان تبیین نشده، گفت: "امروز بی‌تردید ایران یک ابرقدرت صالح در جهان است؛ زیرا دشمنان ما نتوانستند اراده ملت را تحت تاثیر خود قرار دهند و یا آن را تضعیف کنند."

 "صالح بودن" پسوند تازه ای است که در ادبیات سیاست خارجی مقامات کشورمان برای نمایش قدرتمندی و توانمندی های نظام مورد استفاده قرار می گیرد. تاکید بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای و صالح بودن قدرت جمهوری اسلامی در منطقه و جهان، بر تعریف غیر اخلاقی از قدرت و تضاد آن با ارزش های اخلاقی خط بطلان می کشد و نشان می دهد که می توان از عبارت "ابر قدرتی" استفاده کرد و تفسیری نکو و آرام دهنده و انسانی از آن به دست داد.

 این اصطلاح سیاسی جدید طی دو روز در لابلای سخنان دولتمردان ایرانی شنیده شد. ذاکر اصفهانی رييس مرکز بررسى‌هاى استراتژيک رياست‌ جمهورى نیز در یک مراسم تصريح کرد: "چه کسى فکر مى‌کرد امروز ايران به اين قدرت دست پيدا کند؛ البته قدرتى که براى تهديد نيست و امروز رييس‌ جمهور مى‌گويد ما ابرقدرتيم‌ اما نه از نوع آمريکا بلکه ابرقدرتى از نوع معنوى هستيم؛ يعنى براى ما تسليحات نظامى و فناورى هسته‌اى گام ابتدايى براى زندگى سعادتمندانه همراه با صلح است."

 باید دید قدرت معنوی جمهوری اسلامی چگونه می تواند در برابر تهدیدها و موانع کنونی که از سوی ابرقدرت ها بر آن تحمیل می شود مقاومت کرده و خود را از گروه قدرتمندان صالح معنوی به باشگاه قدرت های اقتصادی و علمی و نظامی ارتقا دهد. تکیه بر معنویت و ایدئولوژی و فرهنگ پشتوانه ای برای قدرت ها به شمار می رود ولی خود زاینده قدرت نیست. دیگر اینکه معنویت و فرهنگ چنانچه دولتمردان ایرانی نیز دریافته اند می تواند از سویه های ضد بشری و تهدیدآمیز قدرت بکاهد و لباسی سفید بر آن بپوشاند.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :