دیپلماسی لاریجانی ایران یخها را شکست
لاریجانی در مونیخ ضمن استقبال از مذاکره ایران و آمریکا و مشخص کردن حد و حدود نظام جمهوری اسلامی در مسئله هسته ای، دیپلماسی ایران را از صورت کلی گویانه و غیر شفاف خارج کرده و به برخی مصداق ها و جزئیات برای پیشبرد مناسبات دیپلماتیک اشاره کرده است. زبان تازه ایران نه برآمده از دولت که برخاسته از حاکمیت است.
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم علی لاریجانی از زمان تکیه زدن به کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی بیش از دوران تصدی گری شورای عالی امنیت ملی وارد گود دیپلماسی هسته ای با اروپا و دیپلماسی پنهان با آمریکا شده است.
لاریجانی برکشیده طیف میانه روی جناح اصول گرایان در ایران است که بیش از همسویی با دولت به همسویی با رهبر انقلاب شهره است و نزدیکی و مراوداتش با ایشان سبب می شود تا حضورش را در عرصه دیپلماسی جدی تر و محکم تر از رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر دولتی ها بدانیم.
رئیس مجلس شورای اسلامی که سابقه سال ها فعالیت رسانه ای را به عنوان رئیس دستگاه صداوسیما زیرنظر مقام معظم رهبری داشته است، با شرکت در اجلاس مونیخ و دیدار با مقامات عالی رتبه کشورهای اروپایی مواضع رسمی و غایی جمهوری اسلامی ایران را نمایندگی کرد و بیش از گذشته درباره مواضع کشورمان به گفتگو با طرفین پرداخت و این بار صریح تر و شفاف تر و جزئی تر به خواسته های ایران و نیز نحوه تعامل با جامعه جهانی و به ویژه آمریکا اشاره کرد.
می توان گفت تا پیش از این اجلاس، عمده ترین چالش در مباحثات هسته ای ایران و بزرگ ترین مانع در برابر گفتگوی مستقیم یا غیر مستقیم با آمریکا، به گفتمان دیپلماسی ایران بازمی گشت و شرح کلیات و اصول عالی نظام و استفاده از شگردهای سخن وری فرافکنانه و انداختن توپ به زمین حریفان مشکلی بزرگ بر سر راه تعامل با دنیا به حساب می آمد.
بارها گفته می شد که باز شدن گره های هسته ای و کاسته شدن از شدت تحریم ها ریشه در ادبیات بکار رفته از سوی ایران دارد. حال آنکه بهره گیری از گفتمان گنگ و دایره وار جزئی از شگردهای دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی بوده و نباید آن را به عنوان نقطه ضعفی برای این کشور تلقی کرد.
احتیاط شرط عقل است. ایران قدم آهسته را ترجیح می دهد و مصداق رهروی است که آهسته و پیوسته می رود. گام های آهسته و بی صدای ایران موجب شد تا حل معضل ایرانی خاورمیانه تا دوره باراک اوباما کشیده شود. حال این مرحله به منزله پاگردی است که علاوه بر ایران، دیگرانی نیز حضور دارند و می شود در مدتی کوتاه ارتباطی شایسته و بایسته برقرار کرد.
لاریجانی به مونیخ رفت تا مواضع کلان و لایتغیر جمهوری اسلامی را از خرده بحث های قابل حل جدا کند و گل سرسبد خواسته های ایران را شفاف تر و روشن تر از قبل اعلام کند. حالا غرب می تواند ارتباط معقول تری با زبان ایران برقرار کند و درباره آینده تصمیم گیری کند؛ آینده تصمیمات خود و آینده ایران.
رئیس مجلس شورای اسلامی در زمان حضور خود در آلمان گفتگویی با هفته نامه "اشپیگل" انجام داد و طی آن از کلیدی ترین مسائل دیروز و امروز کشورش سخن گفت. کلید اول روابط ایران - آمریکا بود که در این باره گفت: ما در این باره بدبین نیستیم ولی محتاط هستیم. پشت سر ما یک گذشته تلخ با آمریکا قرار دارد. به خصوص جورج بوش رئیس جمهوری سابق آمریکا در این زمینه خطاهای بسیاری را انجام داد.
از این عبارت می توان استنباط کرد که جایگزینی "احتیاط" به جای "بدبینی" نوعی جلورفت در دیدگاه های این کشور نسبت به آمریکا به شمار می رود و قطعا مقامات آمریکایی نیز به خوبی این جملات را در قیاس با سخنان پیشین حلاجی کرده و سطح تفاوت کلمات را درک کرده اند.
لاریجانی با بیان اینکه "شرایط امروز در دنیا نوع جدیدی از همکاری ها را می طلبد" ادامه داد: همه طرف ها و احزاب باید یک ارزیابی واقع گرایانه بر اساس احترام متقابل را دنبال کنند؛ چرا که رد مطلق طرف مقابل و انکار محض علایق آن کمکی به ما نمی کند.
رد مطلق بینی ها و کنار گذاشتن انکارهای محض، پیام تازه ای با خود دارد. زمانی که جزمیت و مطلق نگری فرو بریزد، نسبیت و انعطاف و مدارا سربر می آورد و به سیاست جان می دهد و تک گویی را کنار زده و دیالوگ را به جایش می نشاند. او سپس در پاسخ به این پرسش که "قدم اول در گفتگو بین ایران و آمریکا چگونه به نظر می رسد" تاکید کرد: این بحث در چارچوب گروه 1+5 ممکن است.
همان طور که در بالا نیز ذکر آن رفت، دوران مصداق ها و جزئیات نگری ها در دیپلماسی هسته ای ایران آغاز شده تا کلی گویی و یکسونگری نزد طرفین رخت بربندد و دیگر شعارهایی آرمانی چون احترام متقابل، عدالت، استعمارستیزی و... به سخنرانی ها و سفرهای داخلی دولتمردان منحصر شود.
لاریجانی البته همچنان از خطوط قرمز ایران پا عقب نگذاشته و نقش حاکمیتی خود را به خوبی ایفا کرده است. او در اجلاس مونیخ نه نماینده یک جناح یا دولت فعلی بلکه مظهر نظام و زبان گویای مقام اول کشور بود که ماموریت داشت تا از پذیرش هر گونه پیش شرط برای مذاکره که بر خلاف پیشرفت های هسته ای ایران باشد خودداری کند و تطمیع نشود و لسان نفر اول مملکت باشد. وی درباره پیش شرط غرب برای مذاکره با ایران مبنی بر اینکه تهران از برنامه های هسته ای خود صرف نظر کند اظهار داشت: چنین چیزهایی را قبلا هم شنیده بودیم. این بدان مفهوم است که نتیجه مذاکرات از همین اول کار مشخص باشد. مذاکره باید به گونه ای باشد که طرفین از نتیجه آن راضی باشند.
او به نقد سیاست چماق و هویج ایالات متحده پرداخت و با اشاره به قول های اوباما درباره گفتگوی مستقیم با تهران، تلویحا خواستار مذاکره میان دو طرف شد و گفت: باراک اوباما به ما گفتگوی بدون پیش شرط را پیشنهاد داده است اما اگر از ما درخواست شود که از برنامه اتمی خود صرف نظر کنیم، آن یک پیش شرط است.
درواقع لاریجانی با گفتن این جمله ها هم از گفتگو استقبال کرده و قول اوباما را یادآور شده و هم حد و حدود نظام جمهوری اسلامی را مشخص کرده است. حالا ایران خواسته هایش را مطرح کرده و پیش شرطش را نیز که برداشته شدن پیش شرط طرف مقابل است، اعلام کرده و گامی رو به جلو و در مسیر دیپلماسی پویا و انعطاف پذیر برداشته است.
یخ دیپلماسی ایران را لاریجانی شکست که نماینده حاکمیت بود و نه کس دیگر. از دیرباز نیز تابوی مذاکره با آمریکا و گفتگوهای هسته ای حول نظر مقام عالی کشور قرار داشت و اکنون می توان مواضع کلان و فرادولتی علی لاریجانی را نیز در این چارچوب بررسی کرد.
نماینده نظام جمهوری اسلامی ایران در مونیخ عنوان کرد که "غرب باید قدرت های منطقه ای جدید را به عنوان واقعیت بپذیرد و اجازه ندارد آنها را تکذیب کرده و یا در این باره استثنا و تفاوت قائل شود. قوانین بین المللی برای همه اعتبار دارند و مهم است که شرایطی را ایجاد کنیم که هر دو طرف برنده باشند."
دیپلماسی ایران که بعد از حدود چهار سال از صورت تهاجمی و یکجانبه به قالب منطقی و قابل انعطافی درآمده، در پاسخ به سوالی درباره آتیه مذاکرات گفته است: برای این منظور باید اقداماتی به عمل آید و قدم های تازه ای برداشته شود. ما تاکنون یک پیشنهاد ملموس و مشخص را دریافت نکرده ایم.
جمله آخر علی لاریجانی توپ را به زمین طرف مقابل انداخته است. او در مونیخ که زمین حریف به حساب می آمد نمایش قابل قبولی از خود ارائه داد و حالا نوبت حریف است که مهره خود را حرکت بدهد.
نظر شما :