خاورميانه، سخت تر از آنچه جورج ميچل فکر مىکرد
هنگامی که جورج میچل، بر سر کار آمد و بلافاصله پس از آن سفر خود به خاورمیانه را آغاز کرد، بسیاری از تحلیلگران با خوش باوری سفر وی را گامی موثر برای حل بحران خاورمیانه قلمداد کردند و این گونه تصور کردند که اوباما با این اقدام همانند سلف خود بیل کلینتون وارد کارزار صلح خاورمیانه شده و راه را برای حل مسالمتآمیز بحران اعراب و اسرائیل هموار می کند.
اما شاید این بار قرار است اتفاق تازهای بیفتد که کار را بیش از پیش برای سکان داران جدید کاخ سفید سخت کند. آن هم قدرت گرفتن چهره افراطی و تندرویی چون بنیامین نتانیاهو و رسیدنیش به پست نخست وزیری اسرائیل است که در آن صورت نه تنها کارها سخت خواهد شد بلکه بسیاری از فرصت هایی که اولمرت و عباس به وجود آورده بودند نیز بر باد خواهد رفت.
بر اساس نظرسنجیها بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود از دیگر رقیبان خود پیشتاز است و دیگر رقبای وی یعنی زیپی لیونی، وزیر امور خارجه و ایهود باراک، وزیر دفاع از وی عقب افتادهاند. ظاهرا جنگ غزه که باراک و لیونی تصور میکردند به کمک آن بتوانند پیروزی خود را در انتخابات پیش روی اسرائیل مسجل کنند، چندان هم به نفعشان تمام نشده و با وجود این که مدعی هستند دستاوردهای بسیاری را در حمله اسرائیل به غزه و نبرد با حماس به دست آوردهاند و توانستهاند این جنبش را به شدت تضعیف کنند. اما ظاهرا این ادعا چندان هم قابل اتکا نیست.
بنا بر آنچه روزنامه یدیعوت آحرونوت نوشته است، پس از این نبرد که چهره اسرائیل در جهان به شدت مخدوش شد، محبوبیت لیونی و باراک به شدت کاهش یافته است. این دو چهره تلاش داشتند با رهبری این جنگ پس از انتخابات سراسری در اسرائیل با یکدیگر ائتلاف کرده و دولت را به طور کامل در اختیار بگیرند. اما عواقب منفی این نبرد به اندازهای برای آنها منفی بوده که اکنون شهروندان اسرائیلی از خود میپرسند، جنگ غزه با این هدف آغاز شد که اسرائیل حماس را در غزه سرنگون کند. اما در نهایت چنین اتفاقی نیفتاد. نگاه دنیا نیز به اندازهای نسبت به ما بد شد که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل در غزه آمد و ما را به شدت محکوم کرد.
این روزنامه در ادامه تحلیل خود میآورد، حال این پرسش به وجود میآید که اگر قرار است چهره اسرائیل این گونه مخدوش شود خوب چرا دولت را به دست کسی نسپاریم که لااقل کار را تمام میکند و به هیچ چیز اعتنا نمیکند. در آن صورت لااقل دستاوردهای مثبتتر به دست خواهیم آورد.
ظاهرا خوش بینی به انتخابات اسرائیل از سوی نتانیاهو به مذاق خود وی نیز خوش آمده چرا که قویا اعلام کرده است، که چندان تمایلی به انجام مذاکره با فلسطینیان ندارد، باید حماس و حزب الله را به هر نحوی که شده از بین برد و حتی فراتر از آن خود را به هیچ عنوان به معاهده اخیری که میان جورج میچل، فرستاده باراک اوباما به منطقه با ایهود اولمرت منعقد شده، پایبند نمیداند.
در توافقنامهای که میان ایهود اولمرت و میچل منعقد شده، اسرائیل موافقت کرده از زمینهای اشغالی عقب نشینی کند، در مقابل مناطق شهرک نشین اسرائیلی از جنوب اسرائیل به فلسطین زمین دهد مشروط بر این که پناهندگان فلسطینی به اسرائیل باز نگردند. همچنین تقسیم بیت المقدس را به رسمیت بشناسد به شرطی که اداره امامن مذهبی در اختیار سازمانهای بین المللی باشد. نتانیاهو رسما به این توافقنامه اعتراض کرده و گفته این را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسد. وی حتی تلویحا از دیدار با مقامهای فلسطینی برای آغاز گفت و گوهای صلح در صورت رسیدن به قدرت مخالفت کرده است. روزنامههای اسرائیلی گزارش دادهاند، وی رایزنیهای گستردهای را با رهبران شاس، دیگر حزب تندروی اسرائیلی آغاز کرده تا در صورت پیروزی در انتخابات با این حزب ائتلاف کند. این به معنای آن است که میانهروها از عرصه سیاسی اسرائیل به کنار میروند و بر خلاف تغییری که دنیا در برابر آمدن اوباما به خود دید، در اسرائیل نوعی دیگر از تغییر به وجود خواهد آمد. یعنی به جای افراد میانه رو و اهل مذاکره افراد تندرو و ستیزهجو به قدرت میرسند. این در حالی است که پیش از این و قبل از آغاز جنگ نتانیاهو دائما میگفت، حاضر است در صورت رسیدن به قدرت با طرفهای فلسطینی مذاکره کند و راه میانه را در برابر آنها اتخاذ کند. اما ظاهرا با نزدیک شدن به زمان انتخابات وی از شعارهای قبلی خود دست شسته است.
نتانیاهو حتی از انحلال کامل فلسطین حمایت کرده و در کمپهای انتخاباتی خود گفته است که در صورت رسیدن به قدرت موضوع الحاق نوار غزه به مصر و کرانه باختری را به اردن قویا بررسی خواهد کرد.
بدبینی به این روند زمانی بیشتر میشود که میبینیم در کارزار فلسطینیان نیز اوضاع چندان به نفع مذاکرات صلح نیست. زمان برگزاری انتخابات برای انتخاب رئیس حکومت خودگردان به تعویق افتاده و این در حالی است که بنا به گزارشها جایگاه مردمی حماس به شدت افزایش یافته و محمود عباس بسیار تضعیف شده است. علاوه بر آن حماس بر تعیین زمان برای انتخابات تاکید دارد و تمایل چندانی هم به تن دادن به دولت ائتلافی با فتح تا قبل از برگزاری انتخابات سراسری ندارد.
کنار هم گذاشتن شواهد موجود در فلسطین و اسرائیل ما را به این سمت سوق میدهد که مذاکرات صلح آن طور هم که بسیاری فکر میکنند به این سادگی ها میسر نیست. آیا تاریخ مجددا تکرار خواهد شد؟ در حالی که با انتخاب جورج میچل، معمار صلح ایرلند شمالی و کسی که تا کنون 7 بار نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده، همگان انتظار پیشرفت در روند صلح در خاورمیانه داشتند، در صورتی که آمدن نتانیاهو تمام امیدها را نقش بر آب خواهد کرد و در مقابل در فلسطین نیز واکنش به آمدن نتانیاهو میتواند شدیدتر از آن چیزی که غربیها پیش بینی میکنند، باشد. آیا تغییر سیاست ایالات متحد که در دوران بیل کلینتون بر سر تعلل نتانیاهو و تندروی در روند مذاکرات با فلسطینیان کار را به رو در رویی یهودیان با دولت امریکا کشاند، این بار هم تکرار خواهد شد؟ همه چیز به چند روز دیگر بستگی دارد. تا انتخابات سراسری در اسرائیل زمان زیادی باقی نمانده. شاید روند امیدها آن طور هم که بد پیش بینی میشود، نباشد.
نظر شما :