انعطافپذیری دیپلماسی ترکیه
مناقشه پیش آمده میان رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل می تواند بسترساز فهم نسبیت سیاست باشد و نشان دهد که ترکیه به عنوان میانجی اسرائیل و سوریه، از دیپلماسی به عنوان ابزاری انعطاف پذیر استفاده می کند.
عرصه سیاست تنها مجالی است که می توان در آن به بهانه دستیابی به هدف، وسیله را توجیه کرد و از انواع دروغ و حقه و خشونت و تهدید استفاده کرد و تنها به خویش اندیشید و جز منافع شخصی به منفعت هیچ کس دیگر نظر نداشت.
بارها گفته و نوشته اند که در سیاست قطعیت حاکم نیست و مناسبات دیپلماتیک نیز به همین ترتیب محمل دوستی ها و دشمنی های کوتاه و بلند مدت و بر اساس منافع طرفین است. سال گذشته زمانی که معمر قذافی با آن روحیات غیر عادی و قدرت مداری و جاه طلبی های معروفش دست کاندولیزا رایس را فشرد و او را لیزی خطاب کرد به یکباره انگار که هیچ اختلافی در میان نبوده و سوءظنی میان دو طرف جاری نبوده باشد، به دوست آمریکا بدل شد و رایس نیز در اظهاراتی پس از آن اعلام کرد که لیبی اکنون به ما نزدیک است و با این تغییر رفتار، انعطاف پذیری سیاست را به منصه ظهور رسانده است.
همان سال یعنی در دوران جنگ طلبی آمریکا و مداخله های پیش دستانه اش در خاورمیانه، به یکباره خبر دیگری مثل بمب از غرب آسیا صدا کرد و این بار نگاه ها معطوف پیونگ یانگ شد. بازهم هم کاندولیزا رایس حامل خبر بود. گویی دوره ستاره شدن سیاهان در جهان سیاست از اوباما آغاز نشد. او اعلام کرد در صورت تمکین کره شمالی نسبت به بازرسی از تاسیسات اتمی اش و نیز قرار گرفتن در مسیر قانونی و مورد نظر جامعه بین الملل، آمریکا می تواند پیونگ یانگ را از فهرست شرارت حذف کند و مشوق هایی در اختیارش بگذارد.
کره شمالی همچنان به مسیر قابل قبول آمریکا نیفتاده و کشورهای همجوار کره شمالی در تلاش اند تا این چرخش سیاسی را در کره شمالی ایجاد کنند و ضمن جستن از تهدیدهای منطقه ای، نانی را نیز در سفره مردم نگون بخت و تهیدست همسایه شان بگذارند. با این حال نشست هایی که در این باره برگزار شده و در دستور کار است، نشان دهنده برداشته شدن گام هایی هر چند اندک ولی رو به جلو است.
از تغییر چهره به سبک قذافی و انعطاف پذیری از نوع کره شمالی که بگذریم، نوبت به همسایه غربی خودمان می رسد که نامش ترکیه و مذهب اش لائیسیته است و اغلب مردمش مسلمان و به لحاظ خلق و خو و فرهنگ، بسیار نزدیک به ما.
آقای اردوغان که حالا بیش از زمان انتخابش به عنوان نخست وزیر، عزیز ایران شده و برایش بیانیه صادر می کنند و تجمع دانشجویی برگزار می کنند و یک به یک نماینده های مجلس لب به تمجید از او گشوده اند و او را حامی مسلمانان و زبان گویای جهان اسلام نامیده اند، از چندی قبل تا امروز و طبیعتا فردا میانجی گری میان اسرائیل و سوریه را در منطقه برعهده گرفته و به شهادت واقعیات ماه های اخیر، قدم های بلندی در این راه برداشته است.
ترکیه حلقه اتصال گمشده خاورمیانه و شاید به نوعی جایگزین ایران در معادلات و برنامه های صلح خاورمیانه است که دو ضلع دور از هم سوریه و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک ساخته و مطابق پیش بینی های غرب، در شرف حل پاره ای مناقشات فیمابین است.
قدرتی که ترکیه در سال های اخیر بواسطه پشتیبانی مردمی و فعالیت های گسترده حزبی به دست آورده، سبب شده است تا به همین میزان از افزایش هژمونی جهانی و منطقه ای نیز برخوردار شود. سیاست و نظام سیاسی در ترکیه متاثر از ساختاری دموکراتیک است که پایه های اقتصادی و دیپلماتیک و حقوقی این کشور را به رشدی فوق العاده رسانده است.
نقش آفرینی ترکیه در دگرگونی های آینده خاورمیانه بی بدیل است. این کشور در صورت حل پاره ای از معضلات داخلی و قوانین مربوط به آزادی های مدنی خود به اتحادیه اروپا ملحق خواهد شد و فاصله خود را از همسایگان افزایش خواهد داد.
نقش میانجی گرانه این کشور در حل و فصل منازعات اعراب و اسرائیل بسیار کلیدی و مورد توجه جهانیان است. مقامات اسرائیلی نیز با وجود خوی یکجانبه گرایانه ای که از خود بروز می دهند، بارها بر اهمیت بازیگری ترکیه در این میان صحه گذاشته و در مقاطع مختلف به تمجید از آن لب گشوده اند.
پاسخ صریح اردوغان به پرز و سپس عذرخواهی رئیس جمهور اسرائیل از وی که با ادبیاتی پایین دستانه و از موضع ضعف همراه بود، حائز اهمیت فراوانی است و نباید آن را تا حد شعارهای ایدئولوژیک و برداشت های عوامانه تقلیل داد. اردوغان در شرایطی به سیاست های اسرائیل و عملکردهای غیر انسانی و غیر منطقی ایشان می تازد که خود در حال حل و فصل و داوری میان اسرائیل و طرف دیگر است. ترکیه در جایگاه داور و میانجی این توانایی را دارد تا هم در مقابل اسرائیل و هم در برابر سوریه پدرانه و بزرگانه رفتار کند و هر گونه انحراف از مسیر صلح و آشتی را متذکر شود.
درواقع آنچه به اردوغان قدرت و جسارت نقد رژیم صهیونیستی را داده است، یکسو افکار عمومی این کشور است که به شدت منتقد رفتار جنایتکارانه اسرائیل در جنگ اخیر غزه بودند و سوی دیگر، نقش آفرینی بین المللی و منطقه ای ترکیه در مذاکرات سوریه و اسرائیل.
این نکته نیز قابل گفتن است که ترکیه بی آنکه از تلاشی دولتی برای سمت و سو بخشیدن به افکار عمومی جامعه اش برخوردار باشد، به یکی از معترضان اصلی جنگ غزه بدل شد و همین جوشش درونی و خودخواسته بود که موجب شد همسران سران کشورهای خاورمیانه در استانبول نشستی نمادین و اعتراضی را برگزار کنند و رجب طیب اردوغان نیز همسو با افکار عمومی جامعه اش دست به انتقاد علیه رویکردهای اسرائیل بزند.
سیالیت دیپلماسی ترکیه به طور حتم ما را با موضع گیری ها و عملکردهای متفاوتی از این کشور در قبال تعامل با اسرائیل مواجه خواهد کرد و بنابراین نمی توان مجادله اخیر میان پرز و اردوغان را شکافی دائمی و عمیق میان دو رژیم دانست و آن را از منظر پایبندی به آرمان های دینی تحلیل کرد. ترکیه امروز نمونه بارز انعطاف پذیری سیاست و دیپلماسی است.
نظر شما :