مودب ترین شهرهای دنیا و خاستگاه ادب شهروندی
نویسنده خبر:
جواد ماهزاده
در گزارشی که «ریدرز دایجست» بر اساس بررسی رفتارهای شهروندی 35 شهر بزرگ جهان منتشر کرده، شهرهای نیویورک، زوریخ و تورنتو بهعنوان مودبترین شهرهای دنیا معرفی شده اند. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که مدلهای حکومتی و سازوکارهای اقتصادی تا چه اندازه در این امر موثر بوده اند.
ریدرز دایجست با پیشینه ای 80 ساله و شمارگانی چند ده میلیونی که در 48 کشور جهان منتشر می شود، انتخاب مودب ترین شهرهای دنیا را بر اساس شاخصه های شهروندی و شهرنشینی انجام داده است.
در این گزارش الفاظ، عبارات و گفتگوهای میان شهروندان در محیط های خرید و فضاهای غیر رسمی، تغییر رفتارها و کمک به همنوع، منسوخ شدن جمله های تعارف آمیز گذشته و جایگزینی عبارات مختصر و مودبانه تر و... از جمله مصادیقی هستند که در ارزیابی ادب شهری مورد توجه قرار گرفته اند.
رابطه رفتارهای شهروندی با توسعه اقتصادی و نظام سیاسی در چنین تحلیلی جایگاه ویژه ای دارد. بالا رفتن سطح رفاه، شهری شدن، پذیرش تکثر نژادی و پاره فرهنگ ها، برابری حقوق، رعایت آزادی های مدنی و فردی، احترام به مخالف و رعایت حقوق متقابل، دوری گزیدن از صفات رذیله ای چون دروغ و بهتان و پرخاش و خشونت و... جز شناخت نسبت توسعه یافتگی شهرها با ساکنین و نیز رفتار دولتمردان (نظام سیاسی) با آنها قابل تصور نیست.
غالبا جوامع بسته و غیر دموکراتیک با ضعف بنیان های اخلاقی و کاهش رفتارهای مسالمت جویانه و احترام آمیز همراه اند. نظام های غیر معتقد به دموکراسی که چرخه حکومت، انتقال قدرت، حاکمیت مردم و آزادی اراده ملت را به طرق گوناگون حذف کرده و نظامی تک محور و تک حزبی را جایگزین کرده اند، قائل به حقوق متقابل دولت و ملت نیستند و تنها دولت را صاحب حق تصور می کنند. در چنین نظام هایی فرد در برابر فرد احساس وظیفه و مسئولیت نمی کند و بیش از هر چیز تنها به خودش پاسخگوست.
در نظام هایی این چنین به دلیل رسمیت نداشتن حقوق مردم و عدم اشتراک آنان در تصمیم گیری های سیاسی و نیز قطع ید آنان از مالکیت خصوصی و فعالیت آزاد اقتصادی، دولت متولی کلیه امور است و هر فرد نیز جزئی از بدنه دولت یا توده ملت به حساب می آید. به بیان دیگر، فردگرایی زمانی حاصل می شود که فرد ناظر بر رفتار و عملکرد دولت باشد و از طریق مجراهای تعیین شده نظیر رسانه ها، در اختیار داشتن سرمایه، حضور در بازار و... نسبت به رفتارهای منفی دولت واکنش نشان دهد. در جوامع بسته بروز این قبیل واکنش ها ناممکن است و افراد برای نمایش ناخرسندی های خود جز به مجراهایی که دولت بر سر راه آنان قرار می دهد، دسترسی ندارند و از این رو بیشتر خشونت ها و ناامنی ها و اعتراضات آنارشیستی در این کشورها مشاهده می شود.
از دست رفتن آزادی های مدنی و محدودیت هایی که بعضا جوامع توسعه یافته ای چون فرانسه برای شهروندان شان قائل می شوند، خود عامل دیگری برای بروز بدرفتاری و عکس العمل های نابهنجار است. در اینجا آنچه مورد خشم واقع می شود، آگاهی معترضین از عملکرد دولت خودشان است و بنابراین این دست اتفاقات را در جوامع به اصطلاح باز و دموکراتیک نیز می توان مورد دسته بندی قرار داد.
میل به مشارکت در فعالیت های گروهی، تمایل به ورود به اصناف و انجمن ها و شکل گیری تجمعات و تشکل های قانونی و کارآمد در جوامعی میسر است که زمینه برای شنیده شدن صدای شهروندان و تاثیرگذاری آنها بر تصمیم گیری ها و معادلات کلان کشور وجود داشته باشد. دولت هایی که خود به تشکیل صنوف و احزاب و تشکل ها دست می زنند عموما سعی دارند منفذهای ورود مخالفان و یا شکل گیری گروه های منتقد را ببندند و اصولا انحصار قدرت را در عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به دست بگیرند.
زمانی که جامعه توانایی تشکیل صنف و انجمن و گروه های پیگیر و موثر را نداشته باشد، هم از تولید و مشارکت باز می ماند و هم به صورت توده ای نامنظم و بدشکل و غیرقابل پیش بینی درمی آید. نظم، قانون مدارا، تبادل آرا، بحث و تبادل نظر، سازندگی، رقابت و تولید (از تولید فکر تا تولید اقتصادی) تنها در نظام های معتقد به آزادی های مدنی و فضای رقابتی قابل تحقق است.
سازندگی و آبادانی و توسعه مادی و معنوی شهرها نیز جز درک این مفهوم میسر نبوده است. اگرچه بخش عمده ای از ادب شهروندی و یا در مرتبه ای بالاتر، نظم و قانون مداری اجتماعی به سطح رفاه جامعه و گذر آن از مراحل پست به مراحل متوسط و بالا بازمی گردد اما قائل بودن به دموکراسی، تفکیک قوا، مشارکت مردم و ایجاد حس مسئولیت و مشارکت در آنان بیش از هر عامل دیگری در شکل گیری ادب شهروندی و اخلاق و نزاکت اجتماعی تاثیرگذار است.
در گزارشی که در همین باره منتشر شده، آمده است: در نیویورک زنان باردار معمولا برای جمع کردن کاغذهای دیگران از روی زمین خم نمیشوند. اما خانمی به نام لیز که به سختی دو فنجان قهوه را در دست دارد، دسته کلید و کیف پولش نیز در سینی قهوه هاست، با این حال خم میشود و سعی میکند کاغذهایی را که روی سنگفرش خیابان ریخته، جمع کند. وقتی از او دلیل کمک کردنش را میپرسند، میگوید: «به این دلیل که من آنجا حضور داشتم» این پاسخ از نظر او بدیهی است چون آن را یک وظیفه عادی برمی شمارد اما در جاهایی که نه تنها کسی برای برداشتن زباله خم نمی شود بلکه مردم زباله روی زمین می ریزند، معمولا این استدلال آورده می شود که "چرا من باید این کار را انجام دهم؟ این کار وظیفه شهرداری و دولت و... است." اینجاست که بحث حقوق دولت و حقوق مردم پیش می آید و اینکه دولت تا چه اندازه صاحب و مالک شمرده می شود و مردم چقدر خود را در امور پیرامون شریک و صاحب نظر و واجد تاثیرگذاری می بینند.
در بخشی دیگر از این گزارش آمده است که 19 نفر از 20 فروشنده ای که در معرض «آزمون فروشندهها» قرار گرفتند، موفق عمل کردند. راجر بنجامین، مدیر رستوران استارباکس منهتن، تصدیق کرده است که این شعبه، چگونگی رعایت ادب و نزاکت را به کارمندانش آموزش میدهد. یکی از خدمه این رستوران نیز گفته است: «باید به مردم احترام گذاشت و راهی را برای رفتار با آنها در پیش گرفت تا برای مراجعههای بعدی به فروشگاه ما راغب باشند.» در اینجا هم آنچه ادب و نزاکت را با خود می آورد انگیزه های اقتصادی و مادی و رقابتی است تا از طریق خوش رفتاری و خوشرویی بتوانند به جذب مشتری و سود بیشتر موفق شوند.
نیویورک پرجمعیتترین شهر ایالت نیویورک و ایالات متحده آمریکاست که یکی از قطبهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جهان به شمار می آید. این شهر را به خاطر اهمیت سیاسی اش و نیز حضور داشتن مقر سازمان ملل متحد به عنوان پایتخت جهان نیز نامیده اند. در میان شهرهای بزرگ جهان، تولید ناخالص داخلی نیویورک در زمره بیشترین ها قرار دارد که می توان به تنهایی آن را با کشورهای بزرگی مثل کانادا یا کره جنوبی مقایسه کرد.
مطابق آمار سال ۲۰۰۷ ، نیویورک با احتساب حومه جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر دارد اما میزان بزهکاری و بیکاری و رفتارهای نابهنجار اجتماعی در آن در پایین سطوح قرار دارد. این شهر از لحاظ توسعه یافتگی نیز یکی از نمادهای جهانی محسوب می شود. قطار شهری نیویورک که در سال ۱۹۰۴ افتتاح شد طولانیترین خط متروی جهان است و بازار بورس آن (وال استریت) نیز بزرگترین بازار بورس جهان شمرده می شود.
اما درباره زوریخ نیز باید گفت که این شهر بزرگترین شهر سوئیس و مرکز کانتون (ایالت) زوریخ است. این شهر مرکز اصلی تجاری، بازرگانی و فرهنگی این کشور است و گاه پایتخت فرهنگی سوئیس نیز خوانده می شود. بر پایه نظر سنجی های متعددی که از سال 2006 تا 2008 انجام شده، زوریخ شهری با بهترین کبفیت زندگی در جهان خوانده شده است.
اما طبق تحقیقات صورت گرفته، شهر بغداد بدترين شهر دنيا به لحاظ کیفیت و امنیت است. این تحقیق را شرکت مرسدس بنز در سال 2007 انجام داده که در آن ملاک هایی چون امنيت شخصى بيشتر، درصد تخلف، سرپيچى کردن از قوانين و جرم و جنايت درنظر گرفته شده است.
همچنین تورنتو مرکز استان انتاریو و بزرگترین شهر کشور کانادا است. این شهر از شهرهای جهانی (یا اصطلاحا جهانشهر) به شمار می آید. تورنتو شهری با موقعیتهای شغلی فراوان است؛ تا جایی که یک ششم شغلهای موجود در کانادا در داخل تورنتو قرار دارد. این شهر به عنوان «ماشین اقتصادی کانادا» نیز شناخته میشود. دیگر اینکه به خاطر تنوع نژادهای مختلف موجود در تورنتو، این شهر به نام پایتخت ملیتهای مختلف نیز نامیده میشود.
تورنتو یکی از امنترین شهرهای آمریکای شمالی به حساب میآید و آمار جرایم به وقوع پیوسته در تورنتو از هر شهر اصلی در ایالات متحده کمتر است. در میان شهرهای کانادا هم تورنتو یکی از شهرهایی است که کمترین آمارهای جرم را دارد.
اکنون و مطابق آنچه در ابتدای این مقال از نظر گذشت، می توان راه ها و دلایل دستیابی به چنین آمارها و عناوینی را جزء به جزء از نظر گذراند و نسبت اخلاق و نزاکت فردی و اجتماعی را با سیستم اقتصادی حاکم، مدل حکومت و رفتار دولتمردان مشاهده کرد.
در این گزارش الفاظ، عبارات و گفتگوهای میان شهروندان در محیط های خرید و فضاهای غیر رسمی، تغییر رفتارها و کمک به همنوع، منسوخ شدن جمله های تعارف آمیز گذشته و جایگزینی عبارات مختصر و مودبانه تر و... از جمله مصادیقی هستند که در ارزیابی ادب شهری مورد توجه قرار گرفته اند.
رابطه رفتارهای شهروندی با توسعه اقتصادی و نظام سیاسی در چنین تحلیلی جایگاه ویژه ای دارد. بالا رفتن سطح رفاه، شهری شدن، پذیرش تکثر نژادی و پاره فرهنگ ها، برابری حقوق، رعایت آزادی های مدنی و فردی، احترام به مخالف و رعایت حقوق متقابل، دوری گزیدن از صفات رذیله ای چون دروغ و بهتان و پرخاش و خشونت و... جز شناخت نسبت توسعه یافتگی شهرها با ساکنین و نیز رفتار دولتمردان (نظام سیاسی) با آنها قابل تصور نیست.
غالبا جوامع بسته و غیر دموکراتیک با ضعف بنیان های اخلاقی و کاهش رفتارهای مسالمت جویانه و احترام آمیز همراه اند. نظام های غیر معتقد به دموکراسی که چرخه حکومت، انتقال قدرت، حاکمیت مردم و آزادی اراده ملت را به طرق گوناگون حذف کرده و نظامی تک محور و تک حزبی را جایگزین کرده اند، قائل به حقوق متقابل دولت و ملت نیستند و تنها دولت را صاحب حق تصور می کنند. در چنین نظام هایی فرد در برابر فرد احساس وظیفه و مسئولیت نمی کند و بیش از هر چیز تنها به خودش پاسخگوست.
در نظام هایی این چنین به دلیل رسمیت نداشتن حقوق مردم و عدم اشتراک آنان در تصمیم گیری های سیاسی و نیز قطع ید آنان از مالکیت خصوصی و فعالیت آزاد اقتصادی، دولت متولی کلیه امور است و هر فرد نیز جزئی از بدنه دولت یا توده ملت به حساب می آید. به بیان دیگر، فردگرایی زمانی حاصل می شود که فرد ناظر بر رفتار و عملکرد دولت باشد و از طریق مجراهای تعیین شده نظیر رسانه ها، در اختیار داشتن سرمایه، حضور در بازار و... نسبت به رفتارهای منفی دولت واکنش نشان دهد. در جوامع بسته بروز این قبیل واکنش ها ناممکن است و افراد برای نمایش ناخرسندی های خود جز به مجراهایی که دولت بر سر راه آنان قرار می دهد، دسترسی ندارند و از این رو بیشتر خشونت ها و ناامنی ها و اعتراضات آنارشیستی در این کشورها مشاهده می شود.
از دست رفتن آزادی های مدنی و محدودیت هایی که بعضا جوامع توسعه یافته ای چون فرانسه برای شهروندان شان قائل می شوند، خود عامل دیگری برای بروز بدرفتاری و عکس العمل های نابهنجار است. در اینجا آنچه مورد خشم واقع می شود، آگاهی معترضین از عملکرد دولت خودشان است و بنابراین این دست اتفاقات را در جوامع به اصطلاح باز و دموکراتیک نیز می توان مورد دسته بندی قرار داد.
میل به مشارکت در فعالیت های گروهی، تمایل به ورود به اصناف و انجمن ها و شکل گیری تجمعات و تشکل های قانونی و کارآمد در جوامعی میسر است که زمینه برای شنیده شدن صدای شهروندان و تاثیرگذاری آنها بر تصمیم گیری ها و معادلات کلان کشور وجود داشته باشد. دولت هایی که خود به تشکیل صنوف و احزاب و تشکل ها دست می زنند عموما سعی دارند منفذهای ورود مخالفان و یا شکل گیری گروه های منتقد را ببندند و اصولا انحصار قدرت را در عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به دست بگیرند.
زمانی که جامعه توانایی تشکیل صنف و انجمن و گروه های پیگیر و موثر را نداشته باشد، هم از تولید و مشارکت باز می ماند و هم به صورت توده ای نامنظم و بدشکل و غیرقابل پیش بینی درمی آید. نظم، قانون مدارا، تبادل آرا، بحث و تبادل نظر، سازندگی، رقابت و تولید (از تولید فکر تا تولید اقتصادی) تنها در نظام های معتقد به آزادی های مدنی و فضای رقابتی قابل تحقق است.
سازندگی و آبادانی و توسعه مادی و معنوی شهرها نیز جز درک این مفهوم میسر نبوده است. اگرچه بخش عمده ای از ادب شهروندی و یا در مرتبه ای بالاتر، نظم و قانون مداری اجتماعی به سطح رفاه جامعه و گذر آن از مراحل پست به مراحل متوسط و بالا بازمی گردد اما قائل بودن به دموکراسی، تفکیک قوا، مشارکت مردم و ایجاد حس مسئولیت و مشارکت در آنان بیش از هر عامل دیگری در شکل گیری ادب شهروندی و اخلاق و نزاکت اجتماعی تاثیرگذار است.
در گزارشی که در همین باره منتشر شده، آمده است: در نیویورک زنان باردار معمولا برای جمع کردن کاغذهای دیگران از روی زمین خم نمیشوند. اما خانمی به نام لیز که به سختی دو فنجان قهوه را در دست دارد، دسته کلید و کیف پولش نیز در سینی قهوه هاست، با این حال خم میشود و سعی میکند کاغذهایی را که روی سنگفرش خیابان ریخته، جمع کند. وقتی از او دلیل کمک کردنش را میپرسند، میگوید: «به این دلیل که من آنجا حضور داشتم» این پاسخ از نظر او بدیهی است چون آن را یک وظیفه عادی برمی شمارد اما در جاهایی که نه تنها کسی برای برداشتن زباله خم نمی شود بلکه مردم زباله روی زمین می ریزند، معمولا این استدلال آورده می شود که "چرا من باید این کار را انجام دهم؟ این کار وظیفه شهرداری و دولت و... است." اینجاست که بحث حقوق دولت و حقوق مردم پیش می آید و اینکه دولت تا چه اندازه صاحب و مالک شمرده می شود و مردم چقدر خود را در امور پیرامون شریک و صاحب نظر و واجد تاثیرگذاری می بینند.
در بخشی دیگر از این گزارش آمده است که 19 نفر از 20 فروشنده ای که در معرض «آزمون فروشندهها» قرار گرفتند، موفق عمل کردند. راجر بنجامین، مدیر رستوران استارباکس منهتن، تصدیق کرده است که این شعبه، چگونگی رعایت ادب و نزاکت را به کارمندانش آموزش میدهد. یکی از خدمه این رستوران نیز گفته است: «باید به مردم احترام گذاشت و راهی را برای رفتار با آنها در پیش گرفت تا برای مراجعههای بعدی به فروشگاه ما راغب باشند.» در اینجا هم آنچه ادب و نزاکت را با خود می آورد انگیزه های اقتصادی و مادی و رقابتی است تا از طریق خوش رفتاری و خوشرویی بتوانند به جذب مشتری و سود بیشتر موفق شوند.
نیویورک پرجمعیتترین شهر ایالت نیویورک و ایالات متحده آمریکاست که یکی از قطبهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جهان به شمار می آید. این شهر را به خاطر اهمیت سیاسی اش و نیز حضور داشتن مقر سازمان ملل متحد به عنوان پایتخت جهان نیز نامیده اند. در میان شهرهای بزرگ جهان، تولید ناخالص داخلی نیویورک در زمره بیشترین ها قرار دارد که می توان به تنهایی آن را با کشورهای بزرگی مثل کانادا یا کره جنوبی مقایسه کرد.
مطابق آمار سال ۲۰۰۷ ، نیویورک با احتساب حومه جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر دارد اما میزان بزهکاری و بیکاری و رفتارهای نابهنجار اجتماعی در آن در پایین سطوح قرار دارد. این شهر از لحاظ توسعه یافتگی نیز یکی از نمادهای جهانی محسوب می شود. قطار شهری نیویورک که در سال ۱۹۰۴ افتتاح شد طولانیترین خط متروی جهان است و بازار بورس آن (وال استریت) نیز بزرگترین بازار بورس جهان شمرده می شود.
اما درباره زوریخ نیز باید گفت که این شهر بزرگترین شهر سوئیس و مرکز کانتون (ایالت) زوریخ است. این شهر مرکز اصلی تجاری، بازرگانی و فرهنگی این کشور است و گاه پایتخت فرهنگی سوئیس نیز خوانده می شود. بر پایه نظر سنجی های متعددی که از سال 2006 تا 2008 انجام شده، زوریخ شهری با بهترین کبفیت زندگی در جهان خوانده شده است.
اما طبق تحقیقات صورت گرفته، شهر بغداد بدترين شهر دنيا به لحاظ کیفیت و امنیت است. این تحقیق را شرکت مرسدس بنز در سال 2007 انجام داده که در آن ملاک هایی چون امنيت شخصى بيشتر، درصد تخلف، سرپيچى کردن از قوانين و جرم و جنايت درنظر گرفته شده است.
همچنین تورنتو مرکز استان انتاریو و بزرگترین شهر کشور کانادا است. این شهر از شهرهای جهانی (یا اصطلاحا جهانشهر) به شمار می آید. تورنتو شهری با موقعیتهای شغلی فراوان است؛ تا جایی که یک ششم شغلهای موجود در کانادا در داخل تورنتو قرار دارد. این شهر به عنوان «ماشین اقتصادی کانادا» نیز شناخته میشود. دیگر اینکه به خاطر تنوع نژادهای مختلف موجود در تورنتو، این شهر به نام پایتخت ملیتهای مختلف نیز نامیده میشود.
تورنتو یکی از امنترین شهرهای آمریکای شمالی به حساب میآید و آمار جرایم به وقوع پیوسته در تورنتو از هر شهر اصلی در ایالات متحده کمتر است. در میان شهرهای کانادا هم تورنتو یکی از شهرهایی است که کمترین آمارهای جرم را دارد.
اکنون و مطابق آنچه در ابتدای این مقال از نظر گذشت، می توان راه ها و دلایل دستیابی به چنین آمارها و عناوینی را جزء به جزء از نظر گذراند و نسبت اخلاق و نزاکت فردی و اجتماعی را با سیستم اقتصادی حاکم، مدل حکومت و رفتار دولتمردان مشاهده کرد.
نظر شما :