تغيير از نوع اوبامايى
سرانجام باراک اوباما رئیس جمهوری منتخب امریکا کابینه خود را تکمیل کرد و پستهای کلیدیای که همه منتظر معرفی سکانداران آن بودند، به طور رسمی معرفی شدند. بد نیست اکنون که دیگر کابینه رئیس جمهوری منتخب امریکا تکمیل شده، نگاهی دوباره به آن بیندازیم.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه، رابرت گیتس وزیر دفاع، رم امانوئل رئیس دفتر رئیس جمهوری، جنت ناپوليتانو وزیر امنیت داخلی، ژنرال جیمز جونز مشاور امنیت ملی کاخ سفید، اریک هولدر وکیل سیاه پوست خبره امور قضایی وزیر دادگستری و سوزان رایس سفیر امریکا در سازمان ملل. همچنین رئیس جمهوری امریکا در حال بررسی انتخاب دانیل کورتسر 59 ساله به عنوان فرستاده خود در خاورمیانه است.
بدین ترتیب کسانی که سالهای نه چندان دور در کابینه بیل کلینتون سمتی داشتند، اکنون دوباره به کابینه دموکراتها این بار به رهبری باراک اوباما بازگشتهاند. هیلاری کلینتون که بانوی اول امریکا به مدت 8 سال در دوران ریاست جمهوری همسرش بیل کلینتون بود، ژنرال جیمز جونز از ژنرالهای فعال در وزارت دفاع امریکا در همان دوره بود، اریک هولدر نیز معاون وزیر دادگستری در دوران بیل کلینتون بود، دانیل کورتسر نیز سفیر امریکا در اسرائیل و پیش از آن سفیر کشورش در مصر بود که یهودی مذهب عبری زبان است. خانم رایس نیز در سال 1993 و در زمان دولت بیل کلینتون از اعضای شورای امنیت ملی امریکا بوده و پس از آن نیز عهدهدار پست معاونت آفریقایی وزارت امور خارجه بوده است.
کورتسر از مدافعان حل مسئله فلسطین و اسرائیل است و چنین میگویند که از مخالفان گسترش شهرکسازی محسوب میشود. سوزان رایس در زمان حضورش در سمت معاونت آفریقایی وزارت امور خارجه حمله ناموفق ایالات متحده به سومالی صورت گرفت که در نهایت به شکست امریکا در این کشور و خروج نیروهای امریکایی از آن منجر شد. مسئلهای که حل نشده باقی ماند تا اکنون به یک گره کور در کانال سوئز و شرق آفریقا تبدیل شود. کشوری که امنیت دریای سرخ، کشورهای همسایهاش چون کنیا و اتیوپی را تهدید میکند، 70 درصد جمعیت آن آواره جنگی هستند و نفوذ اسلامگرایان افراطی القاعده در آن روز به روز در حال افزایش است. اریک هولدر معاون وزیر دادگستری بیل کلینتون که در ماههای آخر حضورش در وزارت دادگستری دوره کلینتون موضوع اختلاس یک پرونده مالی جنجالی به پا کرد که با رفتنش از آن وزارتخانه آن پرونده نیز به مرور مختومه شد. رم امانوئل از طراحان و جنجالسازان موضوع رابطه مونیکا لوینسکی با رئیس جمهوری امریکا بود. کسی که به دلیل کجروی کلینتون از در دوستی با اسرائیل آن پرونده جنجالی را علیه وی به راه انداخت. هیلاری کلینتون نیز که پروندهاش در دوران سناتوریاش مشخص است. از مدافعان سرسخت حمله امریکا به عراق، از منتقدان سر سخت جورج بوش به دلیل تاخیر در کسب پیروزی در عراق، از مدافعان سرسخت گسترش جبهه مبارزه با تروریسم در دیگر کشورهای عربی به ویژه عربستان، از مدافعان سرسخت حقوق اسرائیلیها حتی در جایی که زیادهخواهی میکنند و حق و ناحق را ندیده میگیرند و در نهایت از مخالفان تندروی ایران که شعارهای تبلیغاتیاش را بارها شنیدهایم.
خانم کلینتون و باراک اوباما معتقدند که نیروهای امریکایی باید ظرف 16 ماه عراق را ترک کنند. البته ناگفته نماند که این 16 ماه بعدا به ادبیات باراک اوباما اضافه شد زیرا وی میگفت، همین الآن باید نیروهای امریکایی عراق را ترک کنند. موضوعی که در سفرش به عراق نیز به مقامهای بغداد یادآور شد و نگرانیهایی را به وجود آورد. اکنون اما قانع شده که باید ظرف 16 ماه این نیروها از عراق خارج شوند. هیلاری کلینتون از این رو معتقد به خروج نیروهای امریکایی است چون که میگوید، وظیفه ما در عراق به پایان رسیده و نظام جدید نیز در این کشور حاکم شده است. با گذشت 5 سال از زمان ورود نیروهای امریکایی و کسب امنیت مکفی در عراق اکنون دیگر وقت آن رسیده که عراقیها خود به فکر تامین و تداوم امنیت خود باشند. کلینتون معتقد است که اکنون در عراق پیروز شدهایم و این پیروزی را باید این گونه ثبت کنیم.
اما در این میان اتفاق دیگری نیز افتاده است، رابرت گیتس در سمت خود ابقا شده است. به عبارت بهتر به نظر می آید تغییرات چندانی در ساختار پنتاگون و حضور نیروها در این سازمان به وجود نخواهد آمد و سیاستهایی که از زمان آمدن وی به پست وزارت دفاع دنبال میشده، همچنان ادامه خواهد یافت. در این میان این را هم فراموش نکنیم که بر اساس گزارشها و آنچه روزنامه واشنگتن پست به تاریخ مارس 2008 نوشته بود، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق امریکا همچنان در پنتاگون حضور دارد و در بسیاری از تصمیمهای این مجموعه دخالت میکند. و یعنی این که وی همچنان از عناصر فعال پشت پرده وزارت دفاع امریکا است و با ابقای گیتس همچنان حضورش در پنتاگون ادامه خواهد داشت.
بدین ترتیب و با اعلام این کابینه یک پیغام به گوش جهانیان و ما ایرانیهای خوش خیال رسید. و آن این که سیاستهای اصلی ایالات متحد نه تنها تغییر نکرد بلکه کسانی بر سر کار آمدند که چه بسا از جمهوریخواهان در کسب اهداف نوجمهوریخواهی تندروتر هستند با این تفاوت که این افراد با راه و روش حمهوریخواهان برای رسیدن به اهداف امریکا اختلاف نظر دارند. اختلاف نظری آن چنان عمیق که سر و صدایش حداقل 7 سال بر سر بوش و کابینهاش سنگینی میکرد. یعنی این که آنها به تمام اهداف تعریف شده قبل یعنی خاورمیانه بزرگ، گسترش دموکراسی، قطع وابستگی ایالات متحد به نفت و اقتصاد خاورمیانه، گسترش حقوق بشر در خاورمیانه و غیره و غیره کاملا معتقدند منتها با روش جمهوریخواهان در رسیدن به این خواستهها اختلاف داشتند.
اگر نظری به گذشته بیندازیم، همان طور که سیمون هرش در مقالهای در ژوئن 2006 در روزنامه بوستون گلاب نوشته بود، منتقدان سیاستهای امریکا (یعنی کسانی که اکنون به قدرت رسیدهاند) از این گلایه دارند که چرا کسب پیروزی در کارزار مبارزه با تروریسم در عراق و افغانستان تا کنون به تعویق افتاده است. چرا امریکا از اهدافی که در ابتدا تعریف کرده بود، یعنی گسترش دموکراسی، طرح خاورمیانه بزرگ، گسترش حقوق بشر، تغییر نظامهای استبدادی در خاورمیانه و غیره منحرف شده و خود را مشغول مقولههای دیگر کرده و اهداف اصلی را معطل نگه داشته است.
بدین ترتیب و با تعریف و اعلام کابینه جدید امریکا به رهبری دموکراتها میتوان گفت، نومحافظهکاران جمهوریخواه کابینه جورج بوش جای خود را به دموکراتهای تندرو یا به عبارت دیگر رادیکالهای دموکراتی میدهند که به اصول اصلی معتقد ولی در شیوه عمل دچار اختلاف هستند. آنها در حالی کابینه بوش را ترک میکنند که ردی از خود همچنان به جای گذاشتهاند و قدرت را به رادیکالهایی همانند خود اما از حزب دیگر میسپرند.
با انتخاب این کابینه مشخص شد، تغییری که حدقل ما ایرانیها و اهالی خاورمیانه منتظرش بودیم، آنی نبود که آقای باراک اوباما نویدش را میداد. البته این تغییر صورت گرفت اما به نوعی دیگر. اکنون رفته رفته مفهوم تغییر اوباما را میفهمیم. تغییری که او وعده میداد، چنین تغییری است. تغییری که به هیچ کدام از آن تغییرهایی که ما تصور میکردیم، همخوانی ندارد.
نظر شما :