در آستانه يک سالگى کنفرانس آناپليس

آيا کنفرانس آناپليس شکست خورده است؟

۳۰ آبان ۱۳۸۷ | ۱۳:۴۱ کد : ۳۲۳۸ اخبار اصلی
نویسنده خبر: على موسوى خلخالى
بدون ترديد میهمنان پر آوازه کنفرانس آناپلیس به کاخ سفيد نیامده بودند تا صرفا هوایی بخورند و در باغ آنجا قدم بزنند و گپ و گفتی داشته باشند و در ضیافت‌های کاخ سفید دلی از عزا در آورند.
آيا کنفرانس آناپليس شکست خورده است؟

این روزها در بسیاری از محافل این تفسیر را بسیار می­شنویم که می­گویند، کنفرانس آناپلیس شکست خورده است و ایالات متحده نتوانسته برای صلح خاورمیانه کاری به پیش ببرد. این تفسیر در نهایت به این جا ختم می­شود که سیاست­های ایالات متحد در خاورمیانه شکست خورده و جورج بوش با پرونده­ای نه چندان موفق در مورد خاورمیانه کارش را به پایان رسانده است. این کارشناسان این گونه تفسیر می­کنند که چون بنا بود نتایج کنفرانس آناپلیس تا قبل از آغاز سال 2009 به دستاوردهای مثبتی برسد و نتایج قابل توجهی به دست آورد، بنابر این چون اين نايج به‌دست نيامده پس شکسته خورده است.

 

آیا واقعا کنفرانس آناپلیس کنفرانسی شکست خورده است؟ آیا با پایان یافتن سال 2008 و رسیدن به روزهای پایانی دوران ریاست جمهوری جورج بوش این طرح که بنا بود تا پایان این سال به نتیجه برسد، شکست خورده محسوب می­شود؟

 

در این جا این مبحث را لاجرم به سه قسمت تقسیم می­کنیم تا بهتر بتوانیم فضای کنفرانس را تصور کرده و نتایج آن را بررسی کنیم.

 (1)– به یاد آوریم که کنفرانس آناپلیس در چه فضایی تشکیل شد. تاریخ 27 نوامبر 2007 را که دقیقا یک سال پیش می­شود، به خاطر بیاوریم. آن فضای پر هیجان را تصور کنیم. میهمانان آن جلسه را به یاد بیاوریم. حضور مقام­های ارشد و نمایندگان کشورهای دائمى شوراى امنيت سازمان ملل متحد یعنی ایالات متحده، انگليس، فرانسه، روسيه و چين به همراه بان کى مون، دبير کل سازمان ملل متحد، تونى بلر نماينده ويژه کميته بين‌المللى چهار صلح خاورميانه، عمرو موسى، دبير کل اتحاديه عرب، خاوير سولانا مسئول ارشد سياست خارجه اتحاديه اروپا و پرتغال رئیس وقت اين اتحاديه، بانک جهانى و صندوق بين‌المللى پول به عنوان ناظران کنفرانس آناپليس، آفريقاى جنوبى، الجزاير، آلمان، عربستان سعودى، يونان، هند، بحرين، برزيل، کانادا، مصر، امارات، اندونزى، عراق، ايتاليا، ژاپن، اردن، لبنان، مالزى، مغرب، موريتانى، عمان، پاکستان، لهستان، قطر، سنگال، سودان، اسلونى، تونس، ترکيه، سوريه، يمن و نروژ را به یاد بیاوریم. بی­شک اینان به آناپلیس نیامده بودند تا صرفا هوایی بخورند و در باغ آنجا قدم بزنند و گپ و گفتی داشته باشند و در ضیافت­های کاخ سفید دلی از عزا در آورند.

اهمیت این کنفرانس به اندازه­ای بود که دولت سوریه با وجود فشارهای منطقه­ای و فشارهای داخلی مهمانانش یعنی حماس و جهاد اسلامی و با وجود فشارهای منطقه­ای ایران و دیگر مخالفان کنفرانس اصرار داشت از آن دعوت شود که در اجلاس حضور یابد و حضور هم یافت. در این جا شاید برخی­ها خرده بگیرند که سوریه با این رفتار به نوعی خود را کوچک کرد. اما نه حقیقت این است که منافع به قدری گسترده و مهم هستند که حضور سوریه را در این کنفرانس ایجاب می­کرد حتی اگر آن را به کوچک شدن و تحقیر (که البته نشد و به نفع سوریه نیز تمام شد) متهمش کنند. منافع سوریه به ویژه بر سر جولان به اندازه­ای حیاتی بود که سوریه احساس می­کرد باید در این کنفرانس حضور یابد.

بی­شک اگر بنا بود این کنفرانس بی­نتیجه باشد، مقام­های ارشد دنیا که بسیار بیشتر از همه ما از تحولات پشت پرده سیاست خبر دارند، از بده و بستان­های سیاسی کاملا مطلع‌اند و خود از بازیگران عرصه سیاسی هستند، بهتر می­دانستند که شرکت در این کنفرانس بی­نتیجه است. اهمیت این کنفرانس به اندازه­ای بود که حتی کشورهای موریتانی، سنگال، سودان و اسلونی که کشورهای دست سوم جهان در عرصه دیپلماسی جهانی و تحولات سیاست جهانی محسوب می­شوند نیز در آن شرکت داشتند. همه می­دانستند این کنفرانس در نهایت یک دستاورد مهم دارد. دستاوردی که می­تواند بسیاری از تحولات جهانی را تغییر داده و تعریف تازه­ای درباره سیاست­های آتی خاورمیانه به ارمغان آورد.

(2)- کنفرانس آناپلیس یک دستاورد بسیار مهم در بر داشت. آن هم تعهد دو دولت اسرائیلی و فلسطینی به تشکیل کشور مستقل فلسطینی بر اساس چارچوبی که اعراب و فلسطینیان به دنبال آن هستند. یعنی چه؟ یعنی این که ایهود اولمرت به عنوان نخست­وزیر اسرائیل و نماینده این رژیم متعهد شد در تشکیل کشور مستقل فلسطینی تمام تلاشش را به کار گیرد تا به هر ترتیبی که شده کشور مستقل فلسطینی تشکیل شود. کدام فلسطین؟ همان فلسطینی که محمود عباس به عنوان رئیس حکومت خودگردان فلسطینی در همان کنفرانس بر آن تاکید کرد و گفت، باید فلسطین بر سرزمینی تشکیل شود که علاوه بر اراضی فعلی سرزمین­های اشغال شده را نیز شامل شود و پایتخت آن هم فقط بیت­المقدس باشد. یعنی خواسته تمام فلسطینیان. این دستاورد بسیار مهمی است.  

  در کجای تاریخ اعراب و اختلاف­های فلسطینیان و اسرائیلی­ها سابقه داشته است که اسرائیل برای کاری به نفع اعراب تعهدی بدهد. 60 سال اعراب و اسرائیل مذاکره کردند، جنگیدند و یکدیگر را متهم کردند، اعراب حاضر شدند کوتاه بیایند و تعهد دهند اما اسرائیلی­ها یک بار هم تعهد به هیچ چیز ندادند. آن هم از چه نوع تعهدی آن گونه که محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطینی اعلام کرد، عقب نشینی اسرائیل از سرزمین­های اشغالی و تشکیل فلسطینی به پایتخت بیت المقدس. وانگهی فلسطینیان بیش از 60 سال است بر سر تشکیل کشورشان درگیر با اسرائیل هستند، تا قبل از کنفرانس آناپلیس هیچ کس حتی مطرح نمی­کرد که دولت فلسطینی باید تشکیل شود. حتی اعراب دم از تشکیل کشور مستقل فلسطینی نمی­زدند. اما در کنفرانس آناپلیس متعهد شدند که کشور مستقل فلسطینی باید تشکیل شود و پایتخت آن نیز بیت المقدس باشد. اتفاقی که تبدیل به سند شد و سران کشورهای مطرح جهان آن را امضا کردند و به تشکیل این دولت تعهد دادند. از سازمان ملل گرفته تا صندوق بین­المللی پول و حتی سودان و سنگال و اسلوونی همگی بر تشکیل این دولت متعهد شدند.

بر خلاف آن چه می­گویند، این کنفرانس سه برنده داشت. نخست ایالات متحده امريکا که میزبان این نشست بود، سپس فلسطینیان که در این کنفرانس بر حق حقشان برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی صحه گذارده شد و سوم سوریه که در همین کنفرانس بر سوری بودن بلندی­های جولان تاکید شد و آن نیز سندی امضا شده از سوی سران جهان شد. چه دستاوردی از این مهم­تر؟

(3)- اکنون 20 نوامبر 2008 است و 7 روز دیگر کنفرانس آناپلیس یک ساله می­شود. اوضاع درونی اسرائیل دست خوش تغییر شد و دولت اولمرت سقوط کرد. از این رو مذاکرات صلح به تعویق افتاد. اما آیا اصل موضوع منتفی شده است؟ یقینا خیر. در اسرائیل هر کس که می­خواهد حرفی از شرکت در انتخابات بزند، اوضاع به گونه­ای شده که ناخودآگاه احساس وظیفه می­کند که باید با فلسطینیان مذاکره کند. نگاهی به شعارهای انتخاباتی و وعده­های نامزدهای انتخاباتی نخست­وزیری اسرائیل بیندازید. تزیپی لیونی، رهبر حزب کادیما تعهد داده است به محض این که نخست­وزیر شد مذاکرات خود را با فلسطینیان آغاز کند. ژوزف لیبرمن، چندین بار گفته است که باید به تقسیم بیت­المقدس تن دهیم و از سرزمین­های فلسطینی هر چند که دردناک است، خارج شویم. حتی بنیامین نتانیاهو، رهبر تندروی حزب لیکود نیز اعلام کرده، تعهد می­دهم در صورت رسیدن به قدرت با فلسطینیان مذاکره کنم و برای تشکیل کشور فلسطینی تلاش کنم. ایهود اولمرت بارها خبر از پایان یافتن رویای اسرائیل بزرگ داده است و تاکید کرده باید کشور مستقل فلسطینی تشکیل شود. آیا به یاد می­آورید قبل از کنفرانس آناپلیس چنین گفته‌هایی از اسرائیلی­ها نقل شده باشد؟ اسرائیلی­ها کى خود را متعهد می­دیدند که به فلسطینیان یا به هر کس دیگر در زمینه صلح و مذاکره تعهد دهند؟ اسرائیلی­ها هيچ‌گاه رویای تشکیل اسرائیل بزرگ را بر باد رفته ندیده و به شکستشان در تشکیل آن اعتراف نکردند.

پس کنفرانس آناپلیس این دستاورد را داشت که اسرائیل را متعهد به رساندن فلسطینیان به حقشان کرد. سوری بودن جولان را به رسمیت شناخت. چه چیزی از این بالاتر؟ شاید بتوانیم بگوییم اسرائیلی­ها در این کنفرانس کمتر از هر زمان دیگری در مذاکرات و نشست­ها دستاوردی را برای خود به دست آوردند. شاید هم هیچ تمایل نداشتند در این کنفرانس شرکت کنند. این نگاه را چگونه می­توان توجیه کرد؟ سفرهای مکرر و تقریبا هفتگی یا 10 روز یک بار کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه امریکا به خاورمیانه را به یاد بیاوریم. رایس آن قدر سفر کرد تا اسرائیلی­ها راضی شدند در این کنفرانس شرکت کنند. حتی قبل از این که اسرائیلی­ها بر حضورشان در این کنفرانس تاکید کنند، این فلسطینیان بودند که آمادگی خود را برای شرکت در این کنفرانس ابراز داشتند.

از سوی دیگر بر خلاف آنچه ظواهر نشان می­دهد، احزاب و گروه­های رقیب جنبش فتح نیز گرچه از این کنفرانس ناخرسند بودند چون اسرائیل را در هر حالتی دشمن خود تلقی می­کنند و معتقدند تنها راه مقاومت راه گرفتن حقشان از اسرائیل است اما در عمل دیدیم که علیه حضور حکومت خودگردان در این کنفرانس موضع نگرفتند و حتی با تشکیل کنفرانسی در پاسخ به کنفرانس آناپلیس در دمشق مخالفت کردند و حاضر نشدند چنین کنفرانسی تشکیل شود. در همین حال به گفت و گو به جنبش فتح و محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطینی تمایل نشان دادند و با واسطه دولت مصر مذاکرات خود را برای حل اختلاف­ها آغاز کردند.

از این رو نتایج کنفرانس آناپلیس مشخص است و همگان خود را به آن متعهد می­دانند. اگر تا کنون نشده اصل موضوع منتفی نشده است و اگر هم به تعهدات خود عمل نکنند خلف وعده عمل کرده و تعهدات را زیر پا گذاشته‌اند. تعهدی که تمام مجامع بین­المللی پای آن را امضا کرده و از آن حمایت کرده­اند. ­   

على موسوى خلخالى

نویسنده خبر

مترجم، روزنامه نگار و معاون سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :