ایرانیانی در قلب قفقاز

۰۳ مهر ۱۳۸۶ | ۱۱:۰۲ کد : ۳۰۶ اخبار اصلی
محمد علی شریعتی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تلاش کرده جایگاه واهمیت نژاد و تمدن ایرانی درمنطقه قفقاز را نشان دهد. هدف از این تحقیق شناخت جایگاه واهمیت نژاد وتمدن ایرانی درمنطقه قفقاز است .

 

 هدف از این تحقیق شناخت جایگاه  واهمیت نژاد وتمدن ایرانی درمنطقه قفقاز است . براین اساس به بررسی یکی از نژادهای خالص برجای مانده از اخلاف ایرانی پرداخته تا از این رهگذر به پیوندهای  میان ایرانیان  ومردم قفقاز پی برد . دراین نوشته با بررسی اوستیا ضمن شناخت اجمالی وضعیت جغرافیایی ، فرهنگی ، سیاسی واجتماعی  این منطقه با ریشه های نژادی و مشترکات  ساکنان آن با ایرانیان آشنا شویم .

به همین دلیل بیشترین تاکید دراین تحقیق برخاستگاه  نژادی  و تاریخی  این قوم است . دراین جهت سعی شده از روش کتابخانه ای ، توصیفی و تاریخی به مسئله  پرداخته شود .

 

 همچنین از منابع مخـتلف  داخـلی و خـا رجی اسـتفاده گردد . این مقاله نظری اجمالی است به دور نمای تاریخی بعضی از اقوام ایرانی و آریائی  که در دشتهای گسترده قفقاز می زیسته اند و با نیاکان  ما در تماس بوده اند .

 بدیـهی است هـریک از این اقوام برتمدن یکدیگر تاثیر متقابل داشته اند . شاید بعد از آن مادها و پارس ها از نتایج آن تلاقی ها بهره برده اند. با توجه به گستردگی مطلب ، دراین مقاله به قومی پرداخته شده است که از بازماندگان آن تمدن محسوب می شود و هم اکنون با هویت نژاد  مستقل وسکونت در قفقاز نشان از آن تاریخ  وتمدن باستانی دارد.

 

 نیاکان اوستی ها آریائی بوده ، نژاد  آنها به سکاها، سارمات ها و آلان ها – که نژاد  هند و اروپائی  و متعلق به شعبه شمالی  گروه ایرانی زبان بوده و با اقوام ماد ، پارت و پارس پیوستگی  نزدیکی داشته اند – بر می گردد. زبان آنها شاخه ای ا ز زبان ایرانی است . مقالة زیر قوم اوستی را مطالعه می نماید.

 

منطقه قفقاز با ویژگی های جغرافیایی خود ، سبب پیدایش اقوام گوناگونی شده است، که از زمانهای دور تاکنون ، درکنار هم زیسته و طی حوادث بیشماری، تاریخ منطقه را پدید آورده اند.

 

کاوش های جدی باستان شناسی حکایت از این امر دارد که قدیم ترین  نمونه انسان – هوموارکتوس- قریب به دو میلیون سال قبل در منطقه  قفقاز می زیسته است .

حتی این احتمال داده می شود که انسان اولیه مهاجرت خود را نه از آفریقا ، که از قفقاز آغاز کرده باشد ، درصورت اثبات این نظریه، پیوند ایران و قفقاز مستحکمتر خواهد شد .

چرا که با بررسی های صورت گرفته ، این مسئله اثبات شده که در سرتاسر شمال ایران وهمچنین  از دامنه های زاگرس تا خلیج فارس انسان اولیه سکونت داشته است و آثار بدست آمده در شمال شرقی ایران نشان از قدمت یک میلیون ساله انسان دراین سرزمین دارد.

بنابر فرضیه مذکور انسان اولیه به احتمال  زیاد از قفقاز به ایران مهاجرت کرده است. اثبات این مسئله خود به تنهایی مقاله ای دیگر می طلبد و نیاز به کاوش ها و تحقیقات  باستان شناسی وسیعتری دارد.

 

 

به هرحال، حقیقتی که درمورد قفقاز وجود دارد  قدمت و تنوع نژادی  و قومی آن است. به طوری که ، گفته می شود در 2 هزار سال قبل حدود 70 قبیله  دراین منطقه زندگی می کرده است .

دراین میان تمدن  و فرهنگ ایرانی و آریایی با قدمتی 1700 ساله در این منطقه – که اقوام ایرانی صاحب تمدن چون سکاها ، سارمات ها ، ماساژت ها و الان ها در آن  می زیسته اند- حضوری چشمگیر داشته است.

 

حضور ایرانیان در قفقاز از قرن ششم  قبل از میلاد بوده است . به این صورت که هخامنشیان مناطقی چون گرجستان را زیر سلطه خویش در آورده و از آن زمان تا ظهور اسلام رقابتی  مستمر بین ایران و روم برسر تسلط  برمنطقه وجود داشته است.

 

با ورود اسلام به ایران درسال 642 میلادی ، بسیاری از ساکنان قفقاز  به پیروی از ایرانیان  اسلام آوردند و از سپاهیان مسلمان استقبال کردند .

به طوریکه شهریار- حاکم شیروان – سراقه بن عمر- مأمور فتح منطقه – را به گرمی پذیرفت  و با مسلمانان علیه ترکها خزر متحد شد.

 

درسال 454 قمری ترکها سلجوقی به منطقه لشکرکشی کردند و ملکشاه ، تعداد زیادی از ترکان را درمنطقه داغستان ساکن کرد ، که تا دو قرن حکومت راندند و با حمله  مغولان  بساط آنها برچیده شد .

 پس از حمله مغول، منوچهر شاه ، که منتسب به ایرانیان بود، در داغستان حکومتی تشکیل داد و «شماخی» واقع در «شیروان» را مرکز حکومت  خود قرار داد .

بدنبال آن شاهد حکومت شیروانشاهیان هستیم که سلسله ای ایرانی تبار محسوب می شدند و تا سال 942 قمری در قسمت هایی از قفقاز حکم راندند.

 

با ظهور صفویه شاه طهماسب صفوی با سوء استفاده  از جوانی و نابخردی آخرین شاه شیروانشاهیان ، سربازانش را به شیروان اعزام کرد  و دولت آنها را برانداخت و به این ترتیب ایران بار دیگر به طور مستقیم  برمنطقه حاکم شد .

درقرن شانزدهم میلادی منطقه بین عثمانی و ایران تقسیم شد و از قرن 18 میلادی  روس ها به تدریج منطقه را فتح کردند و سلطه ایرانیان از میان رفت. هدف از ذکر این تاریخ مختصر، روشن کردن این مطلب است که نژاد، تمدن وفرهنگ ایرانی ریشه ای عمیق در قفقاز دارد که شناخت آنها می تواند ما را در نزدیکی  به مردم این منطقه یاری دهد. با توجه به گستردگی موضوع ، دراین مقاله مختصراً به اوستی ها یکی از اقوام ایرانی و آریایی باقی مانده از آن تمدن عظیم  می پردازیم. 

 

وجه تسمیه اوستیا

بادقت درنامهای محلی این قوم که عبارتند از « ایروان» و«دیگورون» ونامهای روسی آنها که عبارتند از آستینی،دیگوری ، ایراونی وایری ، نشانه های قومیت ایرانی را در آنها می توان یافت ، چرا که جزء « ایر» در این اسامی همان است که در لفظ «ایران» نیز بکار رفته است ، چنانکه  گفته می شود نامی که بومیان این سرزمین  برخود نهاده بودند « ایرستان» بوده که این نام در زبان روسی و به تبع آن در زبان های اروپایی به اوستیا  تغییر یافته است.

 

ویژگی های جغرافیایی اوستیا

این منطقه از مناطق بسیار خوش آب و هوای قفقاز محسوب می شود که مورخین از آن تحت  عنوان الان سرزمینی که در مغرب دریای خزر قرار دارد یاد کرده اند ودرمنابع تاریخی از دّرالان به عنوان یکی از خرم ترین شهرها نام برده شده است.

 

صاحب نزهة القلوب ضمن یاد کردن از الان به عنوان اقلیم پنجم درتوصیف آن می گوید: هوایش به غایت خوب است  و بسردی مایل است و حاصلش غلات باشد و علفزارهای  نیکو شکارگاههای خوب فراوان دارد.

 

این منطقه هم اکنون در قلب قفقاز و در دامنه سلسله جبال قفقاز قرار دارد ، مساحت آن 11900 کیلومتر مربع می باشد و کل جمعیت  آن درحدود 000 ، 700 نفر میباشد .

 

همسایگان آن شامل داغستان ، کاباردینوبالکار ، چچن  و اینگوش درجمهوری فدراتیو روسیه وجمهوری گرجستان می باشد. این منطقه هم اکنون به دو جمهوری خود مختار تقسیم شده که عبارتند از:

 

 

1- جمهوری اوستیای شمالی یا آلانیای شمالی  که در جنوب غربی روسیه و بردامنه شمالی رشته کوههای قفقاز قرار دارد و از جنوب با گرجستان هم مرز است.

این جمهوری بصورت خود مختار ، تابع روسیه و مساحت آن 8000 کیلومتر مربع و پایتخت آن شهر «ولادی قفقاز» می باشد . این جمهوری دارای 6 شهر و7 شهرک است و جمعیت آن درسال 1985 بالغ بر 612000 بوده است . 71 درصد اهالی از مردم اوست و بقیه از روس ها ، اینقوشها ، ارامنه و دیگر ملیتها می باشند.

 

منابع اصلی این جمهوری شامل ذخایر سرب و روی است . به علاوه ازنظر کشاورزی شرایط مستعدی را دارا می باشد. غلات ، نیشکر، انواع میوه وسبزی ها و محصولات لبنی از تولیدات اصلی آن محسوب می شوند.

 

صنایع مهم آن شامل استخراج سر ب و روی، معدن ، الوار ، بافندگی ، صنایع غذایی ، صنایع تولید  فلز، ماشین سازی، تراکتور سازی ، صنایع تولید ادوات برقی ، مواد شیمیایی و شیشه سازی است. دانشگاه اوستیای شمالی درحدود 7000 دانشجو دارد که در رشته های مختلفی چون فیزیک ، ریاضیات ، شیمی ، زیست شناسی ، تاریخ ، زبان شناسی ، اقتصاد و حقوق مشغول به تحصیل هستند.

 

2- اوستیای جنوبی : این جمهوری بر روی شیب های جنوبی رشته کوهها قفقاز و در شمال تفلیس – مرکز گرجستان –  قرار دارد و از شمال با جمهوری خودمختار اوستیای شمالی هم مرز است و تحت سلطه گرجستان می باشد . مساحت آن 3900 کیلومتر مربع و پایتخت آن تسخینوالی است .

 این ایالت دارای یک شهر و چهار شهرک است و جمعیت آن درسال 1985 بالغ بر 99 هزار نفر بوده است که 2/66 درصد آن را اوستی ها تشکیل داده اند و بقیه شامل اینگوش ها ، گرجی ها، روس ها ، ارمنی ها و یونانی ها می شوند ودرمجموع 40 ملیت در آن سکونت دارند .

صنایع آن شامل صنعت معدن ، ماشین سازی ، الوار، تولید مصالح ساختمانی ، صنایع غذایی و دیگر صنایع سبک می شود. مهمترین محصولات کشاورزی آن غلات، گندم ، جو ، ذرت  است و دامداری نیز در آن رواج دارد.

 

زبان  ، نژاد و مذهب

مردم اوستیا از نژاد ایرانی  واخلاف آلان ها و سکاهایی هستند که در قرن  وسطی به قفقاز مهاجرت کردند . نژاد اوستی ها آمیزه ای از ریشه های ایرانی یافتثی است. زبانشان به گروه ایرانی از خانواده زبانهای هند واروپایی تعلق دارد و جانشین زبان باستانی قبایل آلانی است .

 


( ۳۵ )

نظر شما :