پُف سیاست خارجی روسیه
نویسنده خبر:
سیدعلى موجانى
یادداشتی از سیدعلی موجانی، پژوهشگر حوزه روابط بین الملل
بی تردید میرزا حسن خان اعتماد السلطنه کاتب و وقایع نویس عصر ناصر الدین شاه قاجار، یکی از معدود رجال سیاسی زیرک و فطین ایران آن روزگار است که به دلیل اشراف خود بر ضمایر و دقایق حوادث روزانه بخش عمده ای از دوران سلطنت پنجاه ساله شاه قجر قضاوت هایش حائز اعتبار و اعتنا است.
او در کتابی که خلسه نام نهاده کوشیده است تا در رویای خود صدراعظم های بزرگ عهد ناصری را در یک محکمه فرضی به پاسخگویی وا دارد. اگرچه در نگاه اول کتاب خلسه جنبه تخیل نویسنده را هویدا می کند اما با عنایت به محدودیت های عرصه گفتار و نوشتار عصر استبداد ناصری، این متن زیرکانه حاوی پیام های جدی برای رجال سیاسی اعصار بعد از خود است.
در مجموعه محاکمات خیالی، نویسنده به گفتگو با میرزا علی اصغر خان امین السلطان صدراعظم دستگاه سلطان صاحبقران پرداخته و از او در مورد ماجرای عدم همراهی روسیه با ایران و ناموفق ماندن سیاست های روس مدارانه عصر صدارت او پرسش می کند.
نویسنده، در پی این سوال خود پاسخی را از قلم خود بر زبان امین السطان می راند که نغز و وافی به معانی متعدد است، از نظر او دولت روسیه و روسها مردمانی اند که « به پُفی مشتعل شده و به تُفی خاموش» می شوند. این بیان مختصر و قضاوت کوتاه بیشتر از آن جهت اهمیت و ارزش پیدا می کند که با گذشت یکصد و اندی از نگارشش، در عالم سیاست بین الملل و خاصه مناسبات ایران و روسیه مصداقی بارز و متواتر پیدا کرده است.
شاید آخرین مورد از اشتعال سیاستِ ایرانی روسیه که تمثیل اعتماد السطنه را دگربار معنا و مصداق می بخشد، موضعگیری اخیر لاوروف وزیر خارجه کنونی آن کشور درباره نشست اعضای دائم و آلمان پیرامون برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود. سیاست و موضعِ رسمی نفی قاطع و مخالفت آشکار قدرت نوظهور روسیه در تشکیل جلسه وزرای خارجه 5+1 به دلیل مشغله کاری ( !!؟) تنها چند ساعتی بیش دوام نداشت، و آن گونه که مولف خلسه پیش بینی کرده بود، قدرت و قوت موضع مشتعل رهبران کنونی کرملین نیز چون اسلاف خود، در پی گفتگوی چند دقیقه ای وزیر خارجه ینگه دنیا ( ایالات متحده امریکا ) به « تُفی » فرونشانده شد.
در این مطلب در صدد تحلیل رُخداد واقع شده و ارزیابی آن عناصری نیستم که در نظام کنونی بین الملل نمود و عینیت دارد تا با اتکا به چنین داده هایی سیاست روسیه را به قضاوت بنشینم، اما آنچه که در نگرش عمومی یک پژوهنده اهل سیاست در ایران از رفتار روسیه ترسیم می شود، این است که ذوق زدگی و محاسبه نابخردانه در قضاوت نسبت به همراهی دیگران با اهداف سیاست خارجی کشورمان می تواند آفتی باشد که سرنوشت نسل کنونی و تاریخ کشور را به تلخی رقم زند.
شکی نیست که روسیه کنونی امروز یکی از کشورهای قابل اعتنا و موثر در نظام بین الملل است، اما پنداشتن اینکه روسیه قطبی مستقل و در تضاد با سیستم جهانی است، باوری نابجا خواهد بود. چرا که ظرفیت این کشور و اهداف آن اجازه نخواهد داد تا تصور کنیم مجددا جنگ سردی با معیارهای نیمه دوم قرن گذشته حادث شده و روسیه، همچون شوروی خواهد کوشید به صف بندی در برابر جریان همسان جهانی متمایل شود.
اگر مطالعه تاریخ جهانی، با نگاهی کاربردی و با دقت بر ظرائف و دقایق رفتار کشورها صورت گرفته و بر مبنای وضعیت کنونی – و نه تاریخی – تحلیل شود، می توان امید داشت که قضاوت ها و تصمیم گیری ها از ضریب پایینی به جهت خطا برخوردار باشد. در این میان شیفتگی و امید واهی به بروز روند تقابلی میان روسیه و غرب، لااقل در موضوع پرونده هسته ای ایران باوری محال است.
فراموش نباید کرد که پوتین نخست وزیر کنونی و رئیس جمهور سابق که خود معمار تحول و شکل گیری « روسیه نوین » است، با همه اقتدار و قاطعیت رفتاری خود طی دو دوره رهبری قدرت روسیه تنها چند روز قبل از « پُف » سیاسی وزیر خارجه دولتش اظهار کرد که روسیه "با ثبات قدم و از روی ندای وجدان" با شرکای خود در مورد ایران همکاری کرده است. بلکه نخست وزیر روسیه در این نوشتار که در سایت شخصی اش انتشار یافته اضافه می کند که دلیل کشورش در این همراهی « نه به دلیل این است که کسی از ما چنین خواسته است و نه به خاطر آنکه می خواهیم در چشم دیگران خوب جلوه کنیم، بلکه ما این کار را می کنیم چون در راستای منافع ملی ماست، زیرا در این مورد، منافع ما با منافع بسیاری از کشورهای اروپایی و منافع آمریکا سازگار است."
اساس دیپلماسی کنونی روسیه، بر فرصت طلبی بنا یافته است و این اگرچه برای منافع ملی آن کشور امر نیکویی است، اما برای همسایگان و شرکای روسیه خطری بالقوه است که مانع شکل گیری مناسبات پایدار یا به تعبیر امروزی استراتژیک میان آنها با روسیه خواهد شد. در چنین فضایی منطق دیپلماسی سبب می شود تا همسایگان روسیه نیز در برابر رویه کرملین از ابزار مشابهی بهره گیرند. ابزاری که در میان مدت لطمات جبران ناپذیری را بر پیکره روسیه نوین ولادیمیر پوتین وارد خواهد ساخت.
ایرانیان، یکی از همسایگان آن کشور در حافظه تاریخی خود خاطرات تلخی را از روسیه دارند، برخلاف باور رایج که سخن از شهرهای قفقاز و انتزاع آنها در پی معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای، یا اشغال آذربایجان و حمایت از فرقه دمکرات به عنوان فصول تلخ روابط با روسیه دارد، به زعم نگارنده، آنچه درباره روسیه برای ایران یکصد سال اخیر دردناک و جبران ناپذیر بود، تحولاتی است که در بطن جامعه روسی بروز یافت و جنبه جهانی پیدا کرد. تحولاتی که سبب شد تجار آذربایجان، گیلان و مازندران پس از انقلاب بلشویکی مصمم شوند تا روبل های بی ارزش عهد تزاری را در سماور روسی خود ریخته و با قند روسی چای دم کشیده از آتش روبل بی ارزش را سرکشند، و یا تغییراتی که منجر شد تا به دلیل فروپاشی نظام شوروی فولاد الگوی صنعتی ایران معاصر، از اسلوب غیر روسی پیروی کند. با این تفسیر دور از انتظار نخواهد بود که تکرار تجربیات تاریخی مجددا حادث شده و به آنجا منتهی شود که صنعت هسته ای نوپای کشور که مصداق آن در بوشهر جنبه نمادین یافته نیز الگویی غیر از « روسیه نوین » را برگزیند.
نظر شما :