هدف: تضعیف روابط ایران و افغانستان
موسسه مطالعاتی PINR (The Power and Interest News Report ) به تحليل اتهام هاى اخير ايالات متحده به ايران درباره ارسال سلاح به ستيزه جويان طالبان پرداخته و نتيجه گرفته که واشيگتن به دنبال تضعيف روابط ايران و افغانستان است.
ایران یکی از حامیان قدیمی شیعیان افغانستان بوده است. سقوط طالبان هم فرصت مهمی را برای تهران فراهم کرد تا نفوذ خود را بر همسایه خود احیا کند. ایران و افغانستان و همچنین پاکستان در یک محدوده جغرافیایی استراتژیک محصور شده اند که در این محدوده مسائل امنیتی، اقتصادی و اجتماعی به شدت در ارتباط داخلی با یکدیگر هستند و سرنوشت ژئوپلیتیک آنها به شدت در ارتباط با یکدیگر قرار دارد. به نظر می رسد که تهران از سال 2001 تاکنون نقش پر رنگ تری را در افغانستان ایفا کرده است و در افزایش این نقش منافع خاصی دارد.
ایران در یک افغانستان باثبات منافعی دارد و این دلايل متعددى دارد. یک افغانستان بی ثبات می تواند ثبات ایران و به ویژه استانهای هم مرز با مناطق غربی افغانستان را تهدید کند. این بی ثباتی همچنین می تواند به موج مهاجرات آتی در ایران منجر شود و تهران آن را یک تهدید کلیدی برای ثبات اجتماعی و وضعیت اقتصادی خود می داند. از سوی دیگر، تهران خواستار یک افغانستان باثبات براى مبارزه با قاچاق مواد مخدر است.
ايران می خواهد تا از تیرگی روابط کنونی بین کابل و اسلام آباد به منظور به دست آوردن اهرم در افغانستان استفاده کند. یک چنین وضعیتی سبب می شود تا کابل به دنبال یک مسیر جایگزین برای صادرات خود در راههای جنوبی باشد. ایران می خواهد تا از این نیازهای استراتژیک افغانستان استفاده کند تا نقش ژئوپلیتیک خود را برای کابل ضروری کند.
تهران همچنین از یک افغانستان بی ثبات سود می برد؛ یک افغانستان بی ثبات می تواند یک ابزار قوی فشار علیه آمریکا باشد. ایران روز به روز از حضور نظامیان آمریکایی در مرزهای شرقی خود با افغانستان نگران می شود. تهران همچنین نگران سناریویی است که در آن آمریکا نیروهای خود را در افغانستان و عراق برای یک مدت طولانی حفظ کند و از اینکه بین دو دولت طرفدار آمریکا محاصره شود، می ترسد.
با توجه به حساسیت ایران به حاکمیت ملی آن که از دیرباز وجود داشته و نشان دادن خود به عنوان یک قدرت بزرگ با هدف نفوذ خود در تمام منطقه خاورمیانه بزرگتر ، موضع تهران جلوگیری از حضور پایدار آمریکا در این صحنه های درگیری خواهد بود.
ایران می خواهد نفوذ خود را در افغانستان از طریق ابزار مختلف افزایش دهد؛ ابزاری از جمله: کمک اقتصادی و حمایت از بازسازی ؛ تقویت سطح تجارت بین دو کشور و رشد سرمایه گذاری ایران ؛ احداث خطوط جاده ای و ریلی ؛ اهرمهای "قدرت نرم" ایران؛ تقویت روابط ایران با گروههای قومی و مذهبی که برای نفوذ ایران مهم هستند.
این چارچوبی است که اتهامات آمریکا علیه ایران را باید در آن جستجو و تحلیل کرد. این احتمال وجود دارد که ابهام ادعاهای آمریکا علیه ایران مبنی بر دخالت آن در این کشور بخشی از استراتژی واشنگتن برای اعمال فشار بر ایران و راهی برای تضعیف روابط آن با کابل از طریق متهم کردن تهران به حمایت از دشمنان "حامد کرزای " رئیس جموری افغانستان باشد.
تهران می خواهد نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد تا اهرم کافی به دست آورد که در صورت ترک نیروهای ناتو( سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) از این کشور، بتواند بر نتایج سیاسی در آنجا تاثیرگذار باشد.
بنابراین چنین هدفی ایران را مجبور می کند تا یک رویکرد منعطف و واقع بینانه در قبال مسئله افغانستان داشته باشد. با وجود آنکه ایران هم پیمان مهم کرزای به شمار می رود، اما اگر وی اختیارات و قدرت خود را از دست بدهد؛ تهران از عوامل دیگری حمایت خواهد کرد تا اهرم خود را در افغانستان حفظ کند.
ایران در یک افغانستان باثبات منافعی دارد که آن هم تضمین ثبات داخلی و منافع اجتماعی آن است و از طرف دیگر در یک افغانستان بی ثبات هم منافعی دارد که آن هم تاثیر بر منافع آمریکا در خاورمیانه بزرگتر است. هدف نهایی ايران افزایش نفوذ خود در افغانستان است و در صورت حضور مداوم آمریکا در نزدیکی مرزهای خود، می تواند از نفوذ خود برای ایجاد دردسر برای آمریکا استفاده کند.
اگر آمریکا بخواهد به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند، مداخله ایران در افغانستان می تواند به شکل یک سپر و مانع عمل کند و یا اینکه می تواند به ایران کمک کند تا مانع بازگشت طالبان به قدرت شود. از دید ایران، فرایندی که سبب می شود تا تهران نقش قوی تری را در افغانستان ایفا کند، باید غیرقابل بازگشت باشد و باید مانع از آن شود که تهران در تصمیمات آینده کابل کنار گذاشته شود.
نظر شما :