ایران محور پیام القاعده در آستانه ۱۱ سپتامبر
معادلات القاعده به سمت ایران تغییر یافته است؟
ایمن الظواهری مرد شماره دو القاعده در آستانه هفتمین سالگرد واقعه 11 سپتامبر نوار صوتی منتشر کرده که این بار بر خلاف هر سال نه امریکا، نه اسرائیل، نه روسیه و نه اروپا بلکه ایران را هدف قرار داده و آن را به شدیدترین حالت ممکن مورد حمله قرار داده است.
ایمن الظواهری در این نوار صوتی - تصویری که شبکه الجزیره به نسخهای از این دست یافته و در شبکه ماهوارهای خود پخش کرده است، گفته که وسعت جبهه جنگ القاعده که اسامه بن لادن رهبری آن را عهده دارد، بسیار وسیع است و ضمن آن که تمام عرصههای عربی و اسلامی را شامل میشود، پیمان ایرانی – صلیبی را هدف قرار داده است.
در این نوار صوتی – تصویری ایمن الظواهری ایران را به همکاری با صلبیون برای هدف قرار دادن امت اسلامی متهم کرده است.
ظواهری سخنان خود را با یادآوری 11 سپتامبر آغاز کرد و گفت: «امت اسلامی پس از 11 سپتامبر مورد حمله نظامی، فکری و رسانهای صلیبیون قرار گرفته که ابزار آن دولتمردان عرب، مسلمانان و دستگاههای تبلیغاتی آنها و زمینهساز آن ایران بوده است.»
وی سپس ضمن ایراد اتهامهای صریح و تندی علیه مقامهای ارشد جمهوری اسلامی ایران مدعی شد، این پیمان ایرانی صلیبی بود که حمله امریکا به افغانستان و عراق را آسان کرد.
ظواهری سپس سخنان خود را متوجه افغانستان و عراق میکند و با تهدید خطاب به دولت افغانستان میگوید: «شما با کشتن ابویزید المصری ]مرد شماره سه القاعده[ خطای بزرگی مرتکب شدید و به زودی با تنگتر شدن حلقه محاصره و آشکار شدن ضعفهایتان به سختی تاوان را پس خواهید داد.»
او درباره عراق نیز گفت: «وضعیت جهاد در عراق اکنون چندان خوشایند نیست و کاری که صحوه در عراق مرتکب شده خیانت بزرگی است که به زودی متلاشی میشود.»
چندی پیش نیز یک گروهک تروریستی دیگر وابسته به القاعده که در مرز پاکستان- افغانستان فعال است نوار صوتی منتشر کرد که در آن نیز به ایران و حزب الله حملات تندی شده بود.
تغییر معادله
انتشار این نوار و اظهارات تند ایمن الظواهری، که به اعتقاد بسیاری او رهبری جریان، تنظيم برنامه ها و تصميمگيرى نهايى را بر عهده دارد، به خوبی نشان از تغییر معادلات القاعده به ویژه در منطقه دارد. البته نمیتوان گفت، القاعده دیگر تهدیدی برای ایالات متحده امریکا و غرب محسوب نمیشود و غربیها میتوانند با خیال آسوده سر بر بالین بگذارند. خیر، القاعده دشمن قسم خورده غرب است که شاید در برخی مواقع برای رسیدن به مصالحی دست به معامله با آن بزند اما دشمنی اش را هیچ گاه مخفی نمیکند.
اما ظاهرا معادله تازهای را برای خود تعریف کرده است. ایران هدف تازهای است که ظاهرا نقشههای تازهای نیز برای آن دارد. میتوان حدس زد که القاعده به چه دلیل ایران را در زمره دشمنان خود به شمار آورده و آن را وارد سیبل خود کرده است.
دلیل نخست اينکه، ایران در همسایگی القاعده قرار دارد. القاعده در افغانستان، پاکستان و عراق بیتوته کرده و هر سه آنها با ایران هممرز هستند. از سوی دیگر القاعده مدتها است که پیروزی چشمگیر عملی بر روی زمین به دست نیاورده است. نفوذ عناصر آن در اروپا و امریکا به شدت کاهش یافته به گونهای که از انجام هر گونه عملیاتی عاجز شده است. در روسیه و منطقه قفقاز نیز مشت آهنین مسکو آن چنین خشن و قدرتمند است که دیگر به کوچکترین جنبنده نزدیک به القاعده اجازه نفس کشیدن نمیدهد. در عراق نیز به شدت ضربه خورده و حملات تروریستی آن بسیار کاهش یافته است. مضافا بر آن متحد استراتژیک خود در آن کشور یعنی حزب بعث را از دست داده و تمام اینها سبب شده که شکستهای سنگینی متوجه آن شود. در افغانستان نیز حملات ناتو و مبارزههای مسلحانه آنها با القاعده به قدری شدید شده است که تلفات القاعده بسیار بالا رفته که با مرگ ابویزید المصری اوج آسیبپذیری آن به خوبی نشان داده شد.
بنابر این القاعده به دنبال یک راه خروج برای کسب پیروزی میگردد. نزدیکترین جا ایران است. ایرانی که از لحاظ ایدئولوژیک و عقیده تضاد شدیدی با آن دارد. غرب هر چقدر مدعی شود که ایران با القاعده همکاری میکند، باز نمیتوان تصور کرد روزی ایران و القاعده با یکدیگر از در دوستی در آیند. زیرا ایران کشورى شیعی است که تفکرات وهابی در آن هیچ جایگاهی ندارد و القاعده که در حقیقت وهابی تندرو است در هر حالتی آن را دشمن شماره یک خود میداند. از همین رو است که القاعده ایران و غرب را در کنار هم میگذارد و آن را در یک سنگ دشمن اصلی خود معرفی میکند.
دلیل دیگر که به نوعی با دلیل نخست هم مرتبط است، وجود گروهک تروریستی جندالله در ایران است که به گفته رسانههای ایران به القاعده ملحق شده است. این گروهک تا کنون چندین عملیات تروریستی در ایران انجام داده که ماجرای تاسوکی و ربودن کادر نیروی انتظای نمونهای از آنها است. جندالله به تازگی تهدید کرده که قصد دارد دامنه فعالیتهای خود را تا تهران گسترش دهد. حال صدور نوار صوتی ظواهری در آستانه سالگرد 11سپتامبر این نکته را به ذهن میآورد که القاعده احتمالا نقشههایی برای انجام فعالیتهای تروریستی در تهران دارد.
دیگر این که فعالیتهای منطقهای ایران تماما بر خلاف مواضع القاعده بوده است. ایران میزبان حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان بود و از آن به گرمی استقبال کرد و در عراق نیز بیمحابا از دولت شیعه نوری مالکی حمایت میکند. در همین حال بر لزوم مبارزه بر تروریسم از نوع القاعدهاش تاکید دارد و در همین راستا در آخرین اقدام بلافاصله پس از انتخاب آصف علی زرداری به سمت ریاست جمهوری پاکستان به وی تبریک گفت. آصف علی زرداری فردی است که زخم عمیقی را به تازگی از القاعده متحمل شده و قسم خورده است با آنان به طور قاطع مبارزه کند. یادداشتی که وی در روزنامه الاتحاد در روز 5 سپتامبر یک روز قبل از انتخابش به سمت ریاست جمهوری پاکستان نوشت و در سایت دیپلماسی ایرانی نیز منتشر شد، دلیلی بر این ادعا است.
تهدید القاعده به کام ایران
در این میان میتوان گفت، ایران در صورتی که بازی خود را به خوبی انجام دهد، میتواند نهایت بهره را از اظهارات ایمن الظواهری ببرد. تمام رسانههای جهان حملات ظواهری به ایران را تیتر نخست صفحات خود کردند. این قبل از آن که تهدیدی برای ایران باشد که هست، منافع بسیاری را برای ایران میتواند به دنبال داشته باشد.
ایران اکنون با خیال آسوده میتواند، تهدیدهای غرب را که دائما آن را به همکاری با تروریسم متهم میکند از خود بزداید و با اشاره به اظهارات ظواهری به دنیا بگوید که خود نیز در تیررس تهدیدهای القاعده قرار دارد و حتی تهدیدی که متوجه آن است از دنیای غرب بالاتر است زیرا با قلمرو القاعده در افغانستان، پاکستان و عراق مجاورت مرزی دارد.
از سوی دیگر این موضوع میتواند ایران و غرب را به یکدیگر نزدیک کند. زیرا اکنون ایران و غرب دو دشمن مشترک در منطقه دارند که تمامیت ارضی و امنیت ملی آنها را به طور یکسان تهدید میکند. این موضوع میتواند دیدگاهها و نظریات ایران و غرب را به یکدیگر نزدیک کند. در این میان این نزدیکی دیدگاهها ممکن است ثمرات مثبتی را برای ایران به همراه آورد که از جمله آن همراه شدن غرب با بسیاری از خواستههای ایران است.
در همین حال ایران میتواند با عزمی جزمتر به فکر تقویت جایگاه امنیت ملی خود باشد. زیرا در صورتی که با همین بهانه بتواند غرب را با خود همراه سازد، آن گاه پشتوانه قویتری در مقیاس جهانی برای تقویت امنیت ملی خود به همراه خواهد داشت.
در این میان حرکت مرموزی نیز به چشم میخورد. کشورهای عربی همزمان با اظهارات ایمن الظواهری حملات تازهای را علیه ایران انجام دادهاند. عربستان سعودی علیه ایران موضع گرفته و امارات متحده عربی نیز بر سر جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی جنجال تازهای به راه انداخته است. دولت مصر نیز به بهانههای مختلف مواضع تندی را علیه ایران اتخاذ کرده است. همچنین امارات اعلام کرده، از ترس حمله احتمالی به ایران و این که شاید ایران پس از این اتفاق بخواهد انتقام خود از غرب را از امارات بگیرد، خواستار خرید 7 میلیارد دلاری تجهیزات موشکی پیشرفته از امریکا شده است. در همین حال چند روزی است مطبوعات و رسانههای عربی حملات سازمان یافته و تندی را علیه ایران آغاز کردهاند. شبکه العربیه و الجزیره خبرهای دروغی را علیه ایران منتشر میکنند و روزنامه الشرق الاوسط و الحیات نیز نزدیک به یک هفته است که مقالههای تندی را علیه ایران منتشر میکنند. شاید شیوخ عرب و مقامهای مذهبی عربستانی و اماراتی به واسطه اعتقاد شدید به وهابیت و تمایل بسیار به القاعده به دولتهای خود فشار میآورند که علیه ایران موضع بگیرند.
اما با تمام این احوال اکنون فرصت تازهای برای ایران به دست آمده که با استفاده از آن و دستاویز قرار دادن اظهارات ایمن الظواهری آن هم در آستانه 11 سپتامبر نهایت استفاده را بکند و آن روی چهره خود را نیز به جهانیان نشان دهد. چهرهای که نزدیکی منافع به غرب و اشتراک در بسیاری از مصالح لزوم آشکار شدنش را ایجاب میکند.
نظر شما :