عربستانی­ها در مسکو و امریکایی­ها در لیبی

۱۹ شهریور ۱۳۸۷ | ۱۸:۰۳ کد : ۲۶۵۱ اخبار اصلی
یادداشت روزنامه شرق الاوسط به مناسبت سفر امير بندر بن سلطان به روسيه، کاندولیزا رایس به لیبی و آغاز مذاکرات صلح سوریه و اسرائیل.
عربستانی­ها در مسکو و امریکایی­ها در لیبی

دوستی به من گفت، پناه بر خدا دنیا عوض شده است. آنچه می­بینیم بیشتر شبیه سریال است تا منطقی باشد. امیر بندر بن سلطان مشهورترین مقام عربستانی در واشنگتن در یک ماه دو بار با ولادیمیر پوتین دیدار کرده است. کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه امریکا به لیبی سفر می­کند و با معمر قذافی در مراسم افطار شرکت می­کند و هم­زمان سوری­ها مشغول مذاکره با اسرائیل هستند.

 

چند روز پیش یادداشتی درباره این که دنیا حول یک نفر می­چرخد، نوشتم با این مضمون که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی دنیا از حالت دو قطبی خارج شده و یک قطبی شده است. هر کس تلاش کرد درباره مصالح طولانی مدت خود برنامه ریزی کند و از محاسبات قدیمی دور شود. و حقا ملک عبدالله پادشاه عربستان پیشتاز این دیدگاه بود به گونه­ای که بلافاصله پس از رسیدنش به پادشاهی به جای سفر به اروپا و امریکا در غرب به چین و روسیه در شرق رفت.

 

همینطور درباره لیبی، هیچ کس گمان نمی­کرد روزی مانند امروز برسد که مقام­های ارشد طرابلس و واشنگتن در یک خیمه کنار هم بنشینند و با هم قهوه بخورند. این تصور محال بود تا این که مصالح ایجاد کرد که چنین شود.

 

وقتی در حافظه­ام نبش می­کنم، به یاد کتاب صندوق سیاه نوشته غسان شربل که با من در همین روزنامه همکار است، می­افتم که بسیار واضح نوشته بود، دنیا قبل از شبکه القاعده و بن لادن و و کلا تروریسم چگونه به سر می­برد. یعنی زمانی که ودیع حداد، کارلوس، جورج حبش و افراد همانند اینها در دهه هفتاد و هشتاد نقش­آفرینی می­کردند. هواپیماربایی می­شد، سفرا ترور می­شدند، در دفاتر مرکزی اداره­های غربی انفجارهای مهیب رخ می­داد که تاثیراتی کمتر از تاثیرات کارهای القاعده نداشت مثلا وزیران اوپک را می­دزدیدند یا سه هواپیما را هم­زمان در فرودگاه عمان منفجر می­کردند و هکذا.

 

پایگاه­های نظامی در آن دوران بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده تقسیم شده بودند. آنها از گروه­های شبه­نظامی علیه دیگر گروه­ها حمایت می­کردند. دولتی­ها تلاش می­کردند سازمان­های شبه نظامی تشکیل دهند گرچه جرات نداشتند آنها را علیه دولت­های قدرتمند اجیر کنند یا میزبان آنها در خاک خود باشند مثل یمن و سوریه. هواپیماربایان هواپیمای مقامات را می­ربودند همان طور که با نمایندگان نفت اپک کردند که مثلا هواپیمایشان را به الجزایر بردند، اما کشور میزبان از آنها به گرمی استقبال ­کرد و آنها را به هتل­های پنج ستاره ­برد، بهترین حمام­ها را در اختیارشان ­گذاشت و بهترین غذاها را به آنها ­داد بدون این که کسی جرات داشته باشد، دستی به آنها بزند. امروزه دیگر این حمایت­ها قطع شده است. به جای آن که رهبران کشورها را بدزدند یا محاکمه کنند وارد غار تروریست­ها می­شوند بدون این که از دولت میزبان اجازه­ بگیرند.

 

و الآن می­توانیم بگوییم به رغم تمام اینها امروز دنیا وسیعتر و بهتر شده است به گونه­ای که هر طرفی مطابق با مصالح و وسعش هر آنچه بخواهد انجام می­دهد. اگر عربستانی­ها مصالح خود را در مسکو و پکن ببینند و لازم باشد در آنجا توازن برقرار کنند، به آنجاها می­روند. کما این که امریکایی­ها هم دیگر نمی­توانند ادعای برتری داشته باشند و با خصومت­های گذشته معامله کنند یا بگویند آنها کسانی بودند که هواپیماهای ما را منفجر کردند یا شهروندانمان را کشتند. همه تلاش می­کنیم هر چه در گذشته اتفاق افتاده را فراموش کنیم. اما کشورها همانند انسان­های زیاد تغییر نکرده­اند. گمان نمی­کنم عربستان سعودی سیاستش آنقدر قوی و غنی شده باشد که بخواهد خود را به مسکو و پکن کاملا نزدیک کند و نه لیبی سیاست محافظه­کارانه­اش را معتدل کرده است که بخواهد دائما میزبان رایس و دیوید ولش در آن خیمه­های عزیزش باشد.          


نظر شما :