پيمان قره باغ بدون حضور ايران محکوم به شکست است
گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با اسد الله اطهرى کارشناس ترکيه و عضو مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه درباره پيمان قره باغ که از سوى رئيس جمهورى ترکيه در سفرش به ارمنستان مطرح شده است.
عبدالله گل در سفرش به ارمنستان پیشنهاد ایجاد پیمان قرهباغ با حضور کشورهای ترکیه، گرجستان، ارمنستان، آذربایجان و ایالات متحده امریکا را داده است. اما در این بین نامی از ایران به میان نیامده است، نظر شما چیست؟
قبلا پرونده این موضوع در اختیار سازمان امنیت و همکاری اروپا بود. از سویی این پیشنهاد ترکیه خود از سوی ارمنستان با چالشی بزرگی رو به رو است. ارمنیها ترکیه را متهم میکردند که متحد آذربایجان است و منافع آنها را تهدید میکند. بنابر این احتمالا دستگاه سیاستگذاری ارمنستان خود پیشنهاد خواهد کرد که ایران وارد این مدار بشود. از سوی دیگر ترکیه این وزن را در منطقه ندارد که بخواهد محور این پیمان باشد. در همین حال راههای ارتباطی ترکیه با ارمنستان اکنون سال ها است که بسته است. از این رو از این پیشنهاد میتوان دو نکته را برداشت کرد. اول این که ترکیه ثابت میکند سیاست خارجیاش بر مبنای نوعثمانی گرایی نیست. منظور از نوعثمانیگرایی یعنی بازگشت به دوران عثمانیها که همکاریش بیشتر با کشورهای اسلامی و مسلمان متمرکز بود. اما ترکیه میخواهد نشان دهد که با کشورهای غیر اسلامی خاورمیانه در سطح خاورمیانه بزرگتر که شامل آسیا مرکزی و قفقاز هم میشود نیز همکاری میکند. ارمنستان از جمله آنها است. این اتفاق بزرگی است که عبدالله گل رئیس جمهوری ترکیه به ارمنستان سفر کرده است.
نکته دیگر این است که بايد دبد کدام کشورها از وزن و اهمیت در سطح منطقه برخوردار هستند. به نظر من ایران هم از وزنه تمدنی برخوردار است و هم از وزنه سیاسی. علاوه بر آن از تجربه عدم تداخل و غیر ایدئولوژیک در حل اختلافها در سطح منطقه دارا است که نمونه آن را در تاجیکستان دیدیم. یا تلاشهایی که یک بار آغاز کرد برای حل اختلافها میان ارمنستان و آذربایجان در زمان ایاز نیاز مطلبف که آن موقع به هر حال جور دیگری اتفاق افتاد.
به همین دلیل میتوان گفت که تجربه ایران خیلی مثبتتر از تجربه کشورهای دیگر باشد. مثلا نسبت به گرجستان که خود غرق در مشکلات است. یا ترکیه که متهم به حمایت یک جانبه از آذربایجان در برابر ارمنستان است. اگر در این میان روسیه هم باشد باز کار سخت تر میشود. مشکلاتی که اکنون میان روسیه و ترکیه بر سر عبور ناوگانهای دریایی ترکیه در دریای سیاه به وجود آمده به گونهای که روسیه اعلام کرده است که کالاهای ترکیه نباید وارد روسیه شوند، خود یک مشکل مهمی است. امریکا هم به خاطر حمایت از گرجستان و حمله گرجستان به اوستیا خود محل اختلافات فراوان است. از این رو با وجود این مشکلات به نظر میرسد که خیلی سنگین باشد که بخواهد تشکیل این اتحادیه تحقق یابد. تمام این کشورهایی که برای عضویت در این پیمان مطرح شدهاند، خود با یکدیگر اختلاف دارند. مگر این که بخواهند اختلافاتشان را با اتحاد با جایی دیگر جبران کنند. یا این که اختلافهایی که اکنون میان روسیه و امریکا جریان دارد. بنابر این یک چیزی است که تنها مطرح شده و امکان تحققش هم بسیار سخت است. به ویژه این که اگر ایران نباشد.
اگر ما در نظر بگیریم که ایران و امریکا به ویژه در منطقه اختلافهایی دارند و در بسیاری از موارد با یکدیگر در تضاد هستند در آن موقع عضوعیت ایران در این پیماننامه سختتر نخواهد شد؟
به نظر میرسد که اتفاقا ایران و امریکا اصلا اختلافی در سطح منطقه خاورمیانه بزرگتر نداشته باشند. در زمینههای مسائل ژئوپولتیک، عراق، افغانستان، کنترل روسیه که ایران میتواند نقش مهمی را بازی بکند ایران و امریکا با یکدیگر اختلاف ندارند. به نظر من تنها محل اختلاف ایران و امریکا بر سر اسرائیل است. من هیچ اعتقاد ندارم که ایران و امریکا در منافع خود در منطقه با یکدیگر اختلاف دارند. منافع ایران و امریکا در منطقه تقریبا یکسان است. کنترل جاه طلبیهای روسیه نکته بسیار مهمی است که متاسفانه در ایران کسی زیاد به آن نمیپردازد. برژینسکی یک بار اعلام کرده بود به ایرانی که قدرتمند باشد که بتواند تلطیف روابط میان قدرتهای بزرگ را انجام دهد، میتواند در راستای منافع امریکا نیز باشد.
آیا ایران به طور کل لازم است برای عضویت در این پیمان اصرار کند؟
به اعتقاد من این پیمان اگر ایران در آن نباشد، محکوم به شکست است. اگر ایران نباشد هیچ مشکلی حل نخواهد شد. زیرا تمام این کشورها همان طور که میدانید در سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز عضو بودند اما نتوانستند مشکل را حل کنند. به هر حال میتواند گام نخستی باشد و یک ایده اولیه محسوب شود. اما به نظر من ایران نشان داده است که هم با ارمنستان و هم با جمهوری آذربایجان که با هر دوی آنها همسایه است، روابطی گران سنگی و بسیار خوبی دارد و میتواند دیدگاههایشان را به یکدیگر نزدیک کرده و همان طور که گفتم تجربه خوبی نیز در حل اختلافها میان اپوزسیون و دولت مثلا در تاجیکستان داشته است. این تجربیات مثبتی است که ایران در منطقه دارد. در همین حال مداخله نکردن و ایدئولوژیکی عمل نکردن ایران در منطقه هم بسیار مهم است.
فکر میکنید که این پیمان از ابتدا تا اجرا چه اندازه فاصله دارد؟
فکر میکنم یک ایده اولیه است.
یعنی نمیتوان زیاد به تحقق آن هم امیدوار بود؟
من نمیخواهم شما روی این زمینه کار کنید. اما همان طور که گفتم کنار گذشتن ایران و اختلافاتی که در حال حاضر وجود دارد یعنی اختلاف میان ترکیه با ارمنستان، اختلاف میان گرجستان با روسیه، اختلاف میان روسیه با امریکا و اختلاف میان ترکیه با روسیه پا بر جا باقی بماند، کار را بسیار سخت میکند. اگر این موضوع درک شود و بدین ترتیب سنجیده شود آن موقع میتوان گفت این پیمان میتواند به مرحله عمل برسد یا خیر.
حال اگر روسیه را حذف کنیم چطور؟ تشکیل چنین پیمانی آسانتر خواهد بود؟
پرونده سبکی نیست. پروندهای نیست که بخواهد به آسانی شکل بگیرد.
نظر شما :