ميزگرد ايران و امريکا در ديپلماسى ايرانى

۲۱ شهریور ۱۳۸۷ | ۱۷:۵۶ کد : ۲۶۴۱ اخبار اصلی
بررسى ابعاد و زواياى طرح تاسيس دفتر حفاظت از منافع امريکا و آينده روابط ايران و امريکا
ميزگرد ايران و امريکا در ديپلماسى ايرانى
طرح تاسيس دفتر حفاظت از منافع امريکا در تهران طى دو ماه گذشته، به موضوعى قابل بحث و بررسى از سوى محافل تصميم گير و تحليل گران دو کشور اير ان و امريکا تبديل شد بود؛ بايد توجه داشت که  وظايف چنين دفترى در حال حاضر توسط سفارت سوئيس در تهران انجام مى شود و هنوز به‌طور رسمى نه طرف پيشنهاد کننده يعنى امريکا و نه طرف ايرانى اين موضوع را در دستور کار قرار نداده اند.
 ديپلماسى ايرانى در ميزگردى به بررسى ابعاد و زواياى اين طرح  و آينده روابط ايران و امريکا پس از برگزارى انتخابات رياست جمهورى 2008 ايالات متحده امريکا، پرداخته است.
 
در اين ميزگرد صادق خرازى، سفير سابق ايران در پاريس، هادى سمتى استاد دانشگاه و تحليل گر مسائل بين المللى، مجيد روانچى سفير سابق ايران در سوئيس و يک کارشناس امور امريکا و روابط بين الملل، به ارائه نظرات خود پرداختند.
 
کارشناس امور امريکا:
بايد توجه داشت که هنوز مذاکره مقدماتى بين تهران و واشنگتن براى اجرايى کردن طرح تاسيسى دفتر حافظ منافع امريکا در ايران، صورت نگرفته است. ضمن انکه اين موضوع از چند بعد قابل بررسى است، اول اينکه ارائه اين پيشنهاد حرکتى جديد نبوده و دولت امريکا پيشتر نيز تمايل داشته در ايران حضور داشته باشد، واشنگتن به‌طور رسمى فرد يا افرادى را در دفتر حافظ منافع خود در ايران ندارد در حالى‌که بين 40 تا 50 نفر ايرانى در دفتر حفاظت از منافع ايران در امريکا فعال هستند و اين نوعى عدم توازن را براى طرف امريکايى يادآورى مى کند. دفتر نمايندگى ايران در نيويورک نيز اين عدم توازن را تشديد مى کند.
 
مسئله دوم اين است که يک زمينه فکرى در امريکا وجود دارد که بر اساس آن، امکان حمله نظامى به ايران وجود ندارد و کم هزينه ترين حضور امريکا در ايران، از طريق روابط سياسى، متضمن يکى تعهد سياسى است که تاسيس دفتر حافظ منافع نيازمند تعهد سياسى نخواهد بود.
 
مسئله سوم اينکه برخى محافل در امريکا قصد دارند واشنگتن را آماده سازش و اهل ديپلماسى نشان دهند، در اين خصوص سيگنال هاى متفاوتى از مکان هاى مختلف ارسال مى کنند، بر اين اساس اين محافل اميدوارند که ايران پاسخ مثبتى به پيشنهاد تاسيسى دفتر حافظ منافع در تهران، ندهد، به اين ترتيب چهره امريکا را ديپلماتيک و ايران را غير متعادل و تندرو جلوه خواهند داد.
 
اين امر در سخنان کاندوليزا رايس وزير امور خارجه امريکا در زمان طرح موضع دفتر حافظ منافع، به‌خوبى مشخص است، وى در اين ارتبط گفته بود" امريکا اجازه نخواهد داد که به‌عنوان عامل شکست مذاکرات شناخته شود."
 
در کنار اين سه تفکر، ديدگاه بدبينانه اى نيز وجود دارد که معتقد است، امريکا در پس حرکت هاى همگرايانه، تقابل را هدف گذارى کرده است.
 
با اين وجود، ذوق زدگى در برابر اين پيشنهاد، به مصلحت نبوده و در هر حال، بايد مذاکره اى جدى براى روشن شدن اهداف امريکا از ارائه اين پيشنهاد، صورت گيرد.
 
مجید روانچى:
در عکس العمل خانم رايس نسبت به طرح اين موضوع، به وضعيت کوبا و تشابه راه اندازى دفتر حافظ منافع ايالات متحده در تهران و هاوانا، اشاره شد، اين در حالى است که سياست هاى خصمانه امريکا نسبت به کوبا با وجود راه اندازى اين دفتر، همچنان ادامه دارد. بر اين اساس ذوق زدگى در پاسخ به اين پيشنهاد از سوى ايران، اصلا به صلاح نيست.
 
 
صادق خرازى:
 نبايد از نقش واسطه ها و دلال ها در روابط تهران و واشنگتن غافل ماند. در دولت هاى قبلى بارها واسطه هايى درصدد نقش آفرينى براى برقرارى روابط بين دو کشور شدند که زيان هاى بسيارى از اين رهگذر به ايران وارد شد، چراکه آنها با خاستگاهى متفاوت وارد عرصه شده بودند.
 
مجموعه دلال هايى که اکنون ميان دو کشور و براى ايجاد رابطه فعال هستند، بيشتر به سود طرف امريکايى اقدام مى کنند. اگر دولت ايران يک سياست مدون و خوب داشته باش، مى توان به رابطه دو کشور اميد داشت اما صرف لابى يا واسطه، قادر به تعويض استراتژى نخواهد بود، لابى ابزارى براى استراتژى است، با لابى نمى توان تحريم ها عليه ايران را برداشت يا سياست هاى خصمانه را تغيير داد.
 
رابطه ايران و امريکا با واسطه ها دچار بى اعتمادى بيشتر مى شود، اگر دو دولت به‌طور مستقيم با يکديگر مذاکره داشتند، شايد تهديات کنونى وجود نداشت.
 
 هادى سمتى:
نقش امريکا در انقلاب هاى مخملى بسيار جدى است، امريکا به‌دنبال تحول در سياست همه کشورها و از جمله ايران است. تحولات مورد نظر، خوشايند خود آنهاست. امريکا فقدان يک ارتباط مستقيم با لايه هاى اجتماعى و فکرى مردم ايران را خلاء يى در سياست هاى خود مى داند.
 
از سوى ديگر اگر ايران به دنبال تاسيس دفتر حافظ منافع در واشنگتن با نيروهاى ايرانى ارسال شده از مرکز باشد، وجود بيش از يک و نيم ميليون ايرانى در امريکا اين موضوع را توجيه مى کند، اما شرايط امريکا در اين مورد برعکس است. بنابراين تاسيسى دفتر حافظ منافع در تهران بايد تحت شرايط خاص ايران باشد. در واقع رابطه ايران و امريکا يک مجموعه است که بايد بر سر کل آن توافق شود.
 
هدف اصلى از طرح چنين پيشنهادى اول تسهيل خدمات کنسولى و دوم افزايش مبادلات فرهنگى و مردمى بين دو کشور است، در داخل امريکا صحبت از آن است که واشنگتن اين پيشنهاد را به طور شفاف ارائه دهد. اگر اين امر اتفاق بيفتد، "ديپلماسى عمومى" هدف اصلى امريکاييان خواهد بود اما به نظر مى رسد هدف آنى امريکاييان از طرح چنين پيشنهادى، سلب کرن قدرت مانور ديپلماتيک از تهران بوده است.
 
در صورت تاسيس دفتر حفاظت منافع در تهران، آيا احتمال حمله نظامى امريکا به ايران منتفى خواهد شد؟
 
 هادى سمتى:
به نظر مى رسد که تاسيس چنين دفترى در تهران، احتمال انتخاب گزينه نظامى عليه ايران را سخت تر مى کند، اما منتفى نخواهد کرد.
 
اگر امريکا با وجود دفتر حفاظت منافع در تهران، باز هم به اين جمع بندى برسد که منافع استراتژيک کشورش حکم مى کند اقدام نظامى عليه ايران انجام دهد؛ چنين کارى را خواهد کرد.
 
کارشناس امور امريکا:
تاسيس دفتر حافظ منافع واشنگتن در تهران، هنوز يک " اگر" است، در صورت تحقق اين " اگر" مى توان انتظار داشت که حضور تعدادى ديپلمات در پايتخت و انعکاس واقعيات داخلى ايران، موجب کاهش سوء تفاهم ها شود.
 
صادق خرازى:
چگونه مى توان انتظار داشت که تاسيس دفتر حافظ منافع در تهران موجب دست يابى دو کشور به فهم مشترک شود، دو کشور داراى ساختار ايدئولوژيک هستند، هر دو داعيه رهبرى جهان را دارند و به سياست خارجى از دريچه نظامى مى نگرند، اين سوال مطرح است که در ساختار دو کشور انگيزه تنظيم روابط وجود دارد، يا خير؟
 
امروز نگاه دو کشور به روابط فى مابين، ايجابى نيست، بلکه امريکا مى خواهد با ابزار ايران بسيارى از مشکلات خاورميانه اى خود را حل کند.
 
 مجيد روانچى:
به طور قطع حضور نمايندگان امريکا در ايران، احتمال حمله نظامى را کاهش مى دهد اما اگر قصد حمله وجود داشته باشد، اين کشور ديپلمات هاى خود را از ايران خارج مى کند.
 
حداکثر و حداقل سطح روابط تهران و واشنگتن را در سال آينده و با روى کار آمدن دولت جديد در امريکا، چگونه مى بينيد، به‌ويژه آنکه روند منطقى بهبود روابط به زمان نياز دارد و کشورهاى داراى اين وضع بطور معمول از سطح روابط غير دولتى به سمت روابط پارلمانى و سپس اقتصادى و سياسى قدم بر مى دارند؟
 
کارشناس امور امريکا:
صرف نظر از اينکه چه دولتى در امريکا روى کار آيد، بعيد است شاهد بهبود روابط يا باز شدن رسمى دفتر حافظ منافع واشنگتن در تهران باشيم. در واقع بعيد است که سقف روابط در سال آينده، برقرارى روابط باشد اما کف روابط مى تواند جنگ باشد.
 
 هادى سمتى:
بسيار غير ممکن است که سال آنيده شاهد روابط ديپلماتيک و بازگشايى دفاتر کنسولى و ديپلماتيک در دو کشور باشيم. شواهد رسانه اى اين امکان را نشان نمى دهد. حرکت امريکا، تاکتيکى و براى نيل به اهداف بلند مدت استراتژيک است، ضمن آنکه فراهم سازى شرايط رابطه، نيازمند زمان است.
 
دولت بوش علاقه اى به رابطه با ايران ندارد، شايد روى کار آمدن اوباما موجب تغيير لحن امريکا نسبت به ايران را تا سال آينده ممکن کند اما بازگشايى دفتر حافظ منافع در تهران، غير ممکن است.
 
اوباما ممکن است به‌دليل شعارهايى که مى دهد، تغيير لحن را مد نظر داشته باشد اما تحولى ماهيتى در سياست هاى امريکا نسبت به ايران، ايجاد نخواهد کرد.
 
ضمن آنکه بايد توجه داشت که لحن کلى اوباما تنها مربوط به ايران نيست، به‌طور کلى سياست خارجى اوباما با بوش و مک کين تفاوت دارد.
 
صادق خرازى:
شخصيت در امريکا صاحب تصميم نيست، بلکه سيستم نتيجه کار را مشخص مى کند.
 
 مجيد روانچى:
تغيير در لحن امريکا نيز تا زمانى که مسئله هسته اى ايران برقرار باشد، ايجاد نخواهد شد. دولت اوباما در صورت ادامه شرايط فعلى نمى تواند تحولى در ارتباط با ايران ايجاد کند، در صورت تغيير شرايط فعلى، حتى مى توان شاهد تغيير لحن مک کين نير نسبت به ايران بود.
 
صادق خرازى: 
سياست خاورميانه اى امريکا از طريق ارتباط با يهود سياسى، اجرايى مى شود. در واقع بخشى از سياست هاى امريکا در قبال خاورميانه، مربوط به اورشليم است. اسرائيلى ها همواره تمايل دارند که سياست امريکا در قبال ايران،  " اسرائيل محور" باشد. هنر دولتمردان ايرانى اين است که سياست امريکا در قبال کشور را " امريکا محور" کنند. اما سياست هاى اخير ايران بازهم امريکا و سياست هايش را به‌سوى اسرائيل محورى، چرخانده است.
 
هادى سمتى:
با اين مسئله موافقم که موضوع هسته اى ايران درختى است که کليه مسائله مربوط به روابط تهران- واشنگتن را زير سايه خود دارد، مسئله عراق و موضوع هسته اى ايران، در اين ارتباط، تعيين کننده خواهد بود، سياست اوباما اگر ابتکار عمل در تعامل و ديپلماسى را جستجو کند، ايران در برابر اين سياست دچار مشکل خواهد شد، ايران با سياست هاى مک کين، مشکلات کمترى خواهد داشت چراکه وضعيت روابط و ديدگاهاى مک کين نسبت به ايران، در صورت اعمال اين سياست ها، مشخص است. 

نظر شما :