شاه مسعود؛ نگاه انتقادی به واشنگتن
"اگر بهاندازهى پکول(کلاه)ام در افغانستان جای داشته باشم، از مبارزه با طالبان دست نمیکشم و تا زمانى که جامعهى جهانى مظلومیت مردم افغانستان را درک نماید، به اين مبارزه ادامه خواهم داد". يادداشتی از مرتضی کاظمیان به مناسبت ۹ شهریور، سالروز شهادت احمد شاه مسعود
"اگر بهاندازهى پکول(کلاه)ام در افغانستان جای داشته باشم، از مبارزه با طالبان دست نمیکشم و تا زمانى که جامعهى جهانى مظلومیت مردم افغانستان را درک نماید، به اين مبارزه ادامه خواهم داد".
اين سخنان را احمدشاه مسعود در ديدارش يا رابين رافايل، معاون وزير خارجهى و نمايندهى ايالات متحده در سال 1996(1375شمسى) در درهى استالف بيان کرده بود. شاه مسعود (يا به تعبير يارانش، آمرصاحب) اين سخن مشهور را پس از اظهارات رافايل _که نارضايتى خود را از ادامهى حکومت مجاهدين، بهرهبرى برهانالدين ربانى و احمدشاه مسعود، و نيز خصومت آنها با پاکستان ابراز کرده بود_ بيان داشت. گفته مىشود که آمرصاحب همانروز خطاب به چند تن از همرزمانش، تصريح کرده بود: "کمر خود را براى يک مبارزه و مقاومت ديگر با سلطهگرى و زورگويى آمريکايىها ببنديد".
شاه مسعود دو روز پيش از واقعهى نادر و هولناک 11سپتامبر، نخستين قربانى عمليات انتحارى در تاريخ مبارزات افغانستان شد و ناجوانمردانه ترور شد.
درست پنج ماه پيش از ترورش بود که در اوج اقدامات غيرانسانى و ددمنشىها و نابودگرىهاى طالبان _که حتى دامن مجسمهى 53مترى بودا (ساکيامونى) را در باميان گرفته بود_ و درپى دعوت اتحاديه اروپا، به پاريس سفر کرد. ديدارها و سخنرانىهاى جذاب شاه مسعود با اروپاييان، بار ديگر _و بيش از پيش_ وجوه تمايز نگاه و ديدگاههاى او را با طالبان، برجسته و مطرح ساخت. رويکرد اروپايى شاه مسعود، بهگونهاى قابل پيشبينى، خوشايند واشنگتن نبود؛ از همينروست که ياران و همفکران آمرصاحب، همچنان نسبت خود را با آمريکا، با يک گام فاصله تنظيم مىکنند، و البته شهادت او را دو روز پيش از حمله به برجهاى دوقلو، "معنادار" ارزيابى و تحليل مىکنند. بهوىژه آنکه آنان (همچون شاه مسعود) پس پشت طالبان، افزون بر پاکستان و عربستانسعودى، سايهى موثر آمريکا را احساس مىکردند.
شاهمسعود خود در مصاحبهاى در سال 1377 تاکيد کرد:"برداشت من اين است که گروه طالبان توسط برخى کشورها براى تامين منافع آنها بهوجود آمده است... اين گروه تنها بهعنوان وسيلهى بهقدرت رسيدن عوامل بيگانهپرست، بهکار گرفته شده است" (روزنامهى ايران 18فروردين 1377).
مسعود در مصاحبهاى ديگر تصريح مىکند:"پاکستان و کسانى که در عقب پاکستاناند اگر فکر کنند که توسط طالبها به اهداف خود مىرسند و اين جنگ را به آخر مىرسانند، اشتباه کردهاند و کور خواندهاند؛ شوروى هم در گذشته اين فکر را کرده بود... که ثابت شد آن فکر اشتباه بود... طالبها مجبور به عقبنشينى خواهند شد" (هفتهنامه اميد، چاپ آمريکا، زمستان 1375)
احمدشاه مسعود در تحليلى در سال1377 نوشت:"پاکستان که نمىتوانست به تنهايى مشکلات اقتصادى و سياسى حمايت از طالبان را تحمل نمايد، با ترفند، مداخلات خويش را در افغانستان توجيه نموده بدينترتيب ايالات متحده آمريکا و کشورهاى عربى را اغفال کرده و حمايتشان را از گروه طالبان جلب کرد... از آن گذشته، پاکستان، طالبان را يگانه نيرويى خواند که با دولت ايران دشمنى داشته و آمريکا با تقويت طالبان مىتواند ايران را از جانب شرق مورد تهديد قرار دهد" (هفتهنامه پيام مجاهد، شماره 36، 1377)
مسعود در ادامهى اين تحليل مىنويسد:"آمريکايیها قانع شده بودند که موفقيت طالبان میتواند منافع اقتصادی فراوانی نصيب آنها سازد؛ تمديد خط لولهی نفت و گاز از ترکمنستان از مسير افغانستان به پاکستان و هند، يکى از برنامههای عمده بود که آمريکايیها ار آن مدرک منافع زيادی را درسر میپرورانيدند".
به عقيدهى "آمرصاحب"، اشتباه آمريکا اين بود که در دوران جهاد، اين امتياز را به پاکستان داد تا دستی گشوده در مورد افغانستان داشته باشد؛ مسعود معتقد است:"اين سياست رفتهرفته آمريکا را در قضيهی افغانستان، دنبالهرو پاکستان ساخت؛ طوریکه آنها پذيرفته بودند افغانستان را از ديد پاکستان بنگرند".
جالبتوجه آنکه شاه مسعود بىآنکه مجال يابد شاهد حادثهى 11سپتامبر _و تحولات پس از آن_ باشد، به اشتباه واشنگتن در حمايت از سياستهای پاکستان (بهويژه حمايت از طالبان) اشاره مىکند و ضرورت برخورد با گروه تروريستى طالبان را پيش از آنکه دير شود، يادآوری میکند؛ "بعد از سقوط رژيم دکتر نجيبالله و پيروزی مجاهدين، آمريکا بار ديگر اشتباه کرد؛ و پاکستان بدون کدام مزاحمت بينالمللی، فرصت يافت تا سياستهاى تجاوزکارانهى خود را در افغانستان دنبال نمايد. نتيجهاى که اين سياست پاکستان بهدست داد، افغانستان را به بزرگترين مرکز صدور مواد مخدر، پايگاه تربيت تروريستان و بىاعتنايی به اصول و قوانين بينالمللی در جهان تبديل نمود".
مسعود دورانديشانه و بهگونهاى شگفتانگيز مىنويسد (پيشبينى مىکند):"کشورهای جهان و ملل متحد هرکدام تا زهر طالبان را خود تجربه نکنند، از سرگذشت ديگران عبرت نمیگيرند".
آنکه مىگفت، "من گرويده و معتقد به يک اسلام با اعتدال، با سنجش و راستينام ؛ و تجدد و اساس پديدههاى نوين عصرجديد را با آغوش باز پذيرا هستم" درحالى در روز نهم سپتامبر 2001 (18شهريور1380) جان به جانآفرين تسليم کرد که خود عنوان کرده بود:"مرگ را بر تسليم و زندگی زير سلطهی ديگران، ترجيح میدهم".
شاه مسعود با چنين سخنى _که يادآور کلام حسينابن على است_ زيست؛ او با مرزبندی مشخص با واشنگتن و مسکو _در دورههاى گوناگون مبارزاتش_ تلاش کرد چهرهای عينی از يک "ملیگرای مسلمان و نوانديش دينى مبارز" که بهفکر "انسان" است، ارايه کند؛ سياستمردى که مىکوشيد مناسبات خود را با ديگر کشورها بر مبنای "منافع ملى افغانستان" و نه منافع شخصی و گروهی و تداوم حضور خويش در قدرت، تنظيم کند.
"آمر صاحب" نماند که ببيند افغانستان چگونه براى تامين حداقل منافع خويش، اينک ناچار به پذيرش حضور سنگين نيروهای نظامی ايالات متحده _وديگر کشورهاى خارجي_ در خاک خويش است.
نظر شما :