پرونده کرکوک، بنیادی ترین اختلاف عراقی ها در سال 2008 (۲)
نگاهى به نقش حساس کرکوک در شرايط گذشته، حال و آينده کردستان و عراق. بخش دوم و پايانى
-جایگاه کرکوک در راهبردها و استراتژى کردهای عراق
راهبردها و استراتژى کردهای عراق براساس آرمانهاى آنان در سه سطح قابل دستهبندى است.
1-تثبيت دستاوردهاى دوران 10 ساله خود مختارى 1992 تا 2003 (حاکمیت بر سه استان دهوک و سليمانيه و اربيل )
2-ارتقاء وضعيت خودمختارى به سطح فدراليسم و تثبيت فدراليسم قومى _ نژادى در سند قانون اساسى دائمى عراق(تشکیل حکومت و دولت ایالتی) و الحاق کرکوک و سایر مناطق کردنشین خارج از اقلیم کردستان به منطقه تحت حاکمیت این اقلیم.
3-تشکيل هویت سیاسی مستقل کرد (آرمان غيرقابل دسترسى در شرايط موجود)
براساس اهداف و آرمانهاى فوق، کردهای عراق هم اکنون تشکيل هویت سیاسی مستقل کرد را با توجه به مخالفتهاى منطقهاى و وضعيت داخلى عراق، غيرعملى مىدانند لذا، راهبرد کوتاه مدت و ميان مدت خود را بر تثبيت فدراليسم قرار دادهاند.
لذا مهمترين خواسته کردها در شرايط کنونى، تثبيت مساله فدراليسم قومى _ نژادى در قانون اساسى دائمى عراق و و الحاق کرکوک و سایر مناطق کردنشین خارج از اقلیم کردستان به منطقه تحت حاکمیت این اقلیم است. در واقع با وجود اصرار کردها بر چهار اصل 1_ رژيم فدرال 2_ دموکراتيک 3_ پارلمانى 4_ واحد (عدم تجزيه)، تمرکز ويژه آنها بر مساله فدراليسم است. از نظر کردها فدراليسم بايد از نوع قومى و نژادى باشد. از اين ديدگاه ايالت کردستان عراق به عنوان جزيى از عراق فدرال شامل تمامى مناطق کردنشين عراق از زاخو در مرزهاى مشترک ترکيه، سوريه و عراق تا کرکوک، اربيل، دهوک، سليمانيه و خانقين خواهد بود. مخالفان اين ديدگاه معتقد به نوعى فدراليسم ادارى هستند، يعنى واگذارى برخى اختيارات دولت مرکزى به ايالتهايى که الزاما براساس قوميت يا نژاد تقسيمبندى نشدهاند.
جوهره اصلى روابط کردها و اعراب در عراق، بىاعتمادى عميق و در لايههاى خصوصىتر نفرت ويژه کردها از اعراب است. بسيارى از سياستمداران رده دوم کردها به طور غيرعلنى اعلام مىکنند که اعراب موجودات غير قابل اعتمادى هستند. به نظر مىرسد اين ديدگاه تا حدود زيادى در بين مردم کرد نيز نفوذ يافته و يکى از دلايل پيدايش آن را بايد رفتارهاى حاکمان عرب سنى در 80 سال گذشته دانست. به گونهاى که کردها، اعراب را مساوى با رژيم بعث و صدام تعريف و ارزيابى مىکنند.
اين نگرش تند در بين جوانان که عمده دوران زندگى آنها در دوره خودمختارى کردها (1992 تا 2005) طى شده پررنگتر است و آنها ضرورت تشکيل دولت مشترک فدرال با اعراب را زير سوال مىبرند. البته رهبران کردها نيز با بزرگنمايى اين خواسته نسل جوانتر تلاش مىکنند از آن به عنوان اهرم فشار در برابر اعراب و تحميل خواستههاى خود استفاده و اعلام کنند تحت فشار افکار عمومى کردها قرار دارند و نمىتوانند در برابر مردمى که خواستار حکومت جداى از اعراب هستند، از اصول و تقاضا های خود کوتاه بيابند.
بنابر این خواسته اصلى کردها براى تشکيل دولت فدرال عبارت است از: پذيرش اقلیم فدرال کردستان براساس نقشه منتشر شده در ماه جولاى 2005. اين نقشه علاوه بر در برگيرى سه استان دهوک، اربيل و سليمانيه که از سال 1992 در کنترل کردها بوده، مناطق جديدى را به کردستان اضافه نموده است. مهمترين اين بخشهاعبارتند از: کرکوک و تمامى مناطق قرار گرفته در حاشيه شرقى جبل حمرين که از کرکوک به سوى شمال شرقى بغداد کشيده شده است، يعنى مناطق جديدى از استان تميم به مرکزيت کرکوک، مناطق کردنشين استان ديالى به مرکزيت خانقين، مناطق مندلى، جسان، بدره و زرباطيه در منطقه ما بين بغداد و مرز مهران ايران و نيز مناطقى در حاشيه موصل. اساس و مبناى تحليلى اين خواسته از نظر کردها اين است که اعراب و کردها دو ملت جداگانه هستند و در ابتدا بايد وجود اين دو ملت متفاوت در عراق به رسميت شناخته شود.
نگرش دولت مرکزی عراق به مساله کرکوک
در حکومت جدید عراق با توجه به طیف های مختلف حاضر در دولت مالکی نگرش های متفاوتی به مساله کرکوک وروابط با ترکیه وجود دارد.کردها ی حاضر در دولت مرکزی در مجموع به دلیل اختلافات تاریخی با ترکیه دچار نوعی سو ظن تاریخی به انکارا هستند اگر چه در پی تحریک آنکارا نیستند ولی حاضر نیستند به طور خاص از ادعا های خود درباره کرکوک دست بردارند. ضمن آنکه مخالف دخالت های ترکیه در مساله کرکوک به بهانه حمایت از اقلیت ترکمن این شهر هستند. از سوی دیگر با وجود انکه کردهای عراق خیلی به پ ک ک اجازه فعالیت کامل و آزادانه در شمال عراق نمی دهند ولی نمی خواهند این اهرم فشار در برابر ترکیه را از دست دهند.
موضع اعراب سنی در مناقشه کرکوک
اعراب سنی نیز اگر چه مخالف الحاق کرکوک به اقلیم کردستان هستند اما موضع واحدی در این باره ندارند و حزب اسلامی به رهبری طارق الهاشمی مواضع نزدیکتری به کردها دارد، اگر چه کردها در جریان اخیر تصویب قانون انتخابات به شدت از نقض هم پیمانی با کردها توسط حزب اسلامی و حمایت ان از تصویب این قانون ناراضی و رنجیده هستند. کردها معتقدند که بعثی ها نقش اصلی را در سازماندهی تنش های اخر در درون و بیرون پارلمان در مورد کرکوک دارند و افرادی نظیر مشهدانی رییس مجلس نیز تحت تاثیر بعثی ها عمل می کند.
دیدگاه شیعیان به مساله کرکوک
موضع شیعیان درباره کرکوک نیز متفاوت است. در حالی که جریان مقتدی صدر مخالف فدرالیسم و الحاق کرکوک به اقلیم کردستان است، جریان حزب الدعوه که نوری مالکی نخست وزیر عراق ریاست آن را برعهده دارد ترجیح می دهد که به جای مخالفت علنی با الحاق کرکوک به اقلیم کردستان، از طریق مانع سازی اداری و حکومتی، برگزاری همه پرسی کرکوک را به تاخیر بیندازد و اعضای این حزب در جریان اخیر تصویب قانون انتخابات استانی علیه موضع کردها رای دادند. در مقابل، کردها ضمن فشار برای برکناری ابراهیم جعفری نخست وزیر سابق که رهبر حزب الدعوه نیز بود، اکنون نیز نوری مالکی را متهم به کوتاهی در اجرای همه پرسی می کنند و حزب الدعوه را در مناقشه اخیر بر سر کرکوک مقصر می دانند و این حزب و جریان مالکی را بازی خورده اعراب سنی و حتی بعثی ها می دانند.
با وجود این، مجلس اعلا ی اسلامی به رهبری عبدالعزیز مواضع نزدیکتری به کردها دارد زیرا مجلس اعلا نیز خواهان برقراری فدرالیسم در جنوب و تشکیل اقلیم جنوب با مشارکت 9 استان شیعه نشین جنوبی است. اگر چه کردها معتقدند که اعضای سازمان بدر (شاخه نظامی سابق مجلس اعلا) در جریان تصویب قانون جدید انتخابات، هم پیمانی با کردها را نقض کردند.
در مجموع با توجه به اینکه محوریت اصلی تقسیم قدرت در حکومت عراق پس از سقوط حکومت بعث، ائتلاف و همکاری راهبردی شیعیان مذهبی و کردها بوده است، موضع مجلس اعلا و حزب الدعوه نسبت به کرکوک را باید تابع اشتراک نظر ها و اختلاف نظرهای انان با کردها تبیین کرد.
نقش و جایگاه امریکا در اختلافات ترکیه و کردها بر سر کرکوک
آمريکا به دليل نگرانىهاى خاص ترکيه (به عنوان عضو ناتو و متحد آمريکا) نسبت به تقويت نقش و جايگاه کردها در ساختار سياسى آتى عراق، مايل به نوعى تلفيق بين دیدگاه های کردهای عراق و ترکیه است، لذا آمريکا با سيستم فدرالى عراق مخالفتى ندارد اما مخالف سلطه کامل کردها بر کرکوک است. کردها نیز به دليل بىاعتمادى ناشى از وقايع سال 1975، احساسى دو گانه به امريکايى ها دارند. از يک سو معتقدند که آنها در پى منافع خود هستند و از سوى ديگر در بين مسوولان و نخبگان کرد و مردم عادى، جرج بوش و آمريکايىها به دليل دو اقدام تاريخى براى کردهاى عراق ستايش مىشوند.
1_ حمله 1991 که منجر به تشکيل منطقه خودمختار کردستان شد.
2_ حمله 2003 که به سرنگونى صدام منجر شد.
رهبران درجه اول کردها نظير مسعود و نيچيروان بارزانى و جلال طالبانى نگران هستند که در صورت تبانی امریکا و ترکیه، دستاوردهاى دوران خودمختارى و حرکت به سوى تثبيت فدراليسم و تقويت هويت سياسى _ حقوقى کردها آسيب ببيند.
موضع کشورهای عربی نسبت به مساله کرکوک
از انجا که کشورهای عربی از افزایش نقش و جایگاه کردها در عراق پس از صدام ناراضی هستند درصدد هستند تا ضمن جلوگیری از برگزاری همه پرسی تعیین وضعیت کرکوک، احزاب کوچکتر کردستان عراق را علیه حاکمیت کنونی اقلیم کردستان سازماندهی کنند. در واقع کشورهای عرب سنی مساله کرکوک را در چارچوب و هدف کلی خود در عراق نگاه می کنند:
1- جلوگيرى از تضعيف هويت عربى و سنى عراق به نفع هويت کردى و شيعى آن
2-جلوگيرى از تجزيه عراق و تضعيف تماميت ارضى آن و تشکيل دولت مستقل کرد.
جایگاه کرکوک در اهداف و منافع ملی ایران
تحلیل منافع و مواضع ایران نسبت مناقشه کرکوک، تابع متغییر های ذیل است:
الف- نگاه ساختاری جمهوری اسلامی ایران به جایگاه شمال عراق در امنیت ملی ایران
ب- راهبرد و استراتژی جمهوری اسلامی ایران در قبال ترکیه به عنوان همسایه ای با ویژگی های خاص(عضو ناتو،دارای روابط اقتصادی گسترده با ایران و...)
3-چشم انداز چالش های کلان ایران و امریکا، آینده رقابت های ایران و امریکا در عراق و جایگاه پژاک در منازعات ایران و امریکا
4-روابط ایران و کردهای عراق و نسبت ان به تعاملات ایران و ترکیه ،ترکیه- امریکا و ایران – امریکا
5-روابط ایران و کردهای عراق و نسبت آن به ثبات و ماندگاری دولت ائتلافی عراق به عنوان دولت مورد حمایت ایران
در این میان یکی از مهمترین موضوعات ، نوع تعامل ایران و ترکیه درباره عراق و کرکوک است .
وجوه اشتراک ایران و ترکیه در قبال تحولات شمال عراق:
1- نگرش منفی ایران و ترکیه به اقدامات و راهبردهای امریکا در عراق
2-اعتقاد مشترک ایران و ترکیه به حمایت امریکا از گروه های پ ک ک و پژاک( تلاش امریکا برای سوق دادن ظرفیت های پ ک ک و پژاک به سوی تهدید کردن ایران و نا امن کردن مناطق شمال غرب ایران)
3- عدم حمایت ایران و ترکیه از تجزیه عراق
وجوه تفاوت منافع ایران و ترکیه و سوریه در قبال تحولات شمال عراق:
1-حمایت ایران از شیعیان مذهبی عراق در مقابل همراهی ترکیه با اعراب سنی
2-حمایت ایران از ائتلاف کردها با شیعیان مذهبی برای ماندگاری دولت مالکی در مقابل تمایل ترکیه برای سقوط دولت
3-دیدگاه منفی سنتی ترکیه به کردهای عراق در مقابل روابط دوستانه ایران و کردهای عراق در سه دهه اخیر
با وجود این نوع تعاملات بین ایران و ترکیه ، ایران دارای روابط تاریخی و دوستانه با کردهای عراق نیز هست .
کردهاى عراق به طور تاريخى روابط تنگاتنگى با ايران داشته و دارند. در دهه 1970 کردهاى عراق در جنگ خود با دولت عراق از حمايتهاى غير علنى اما مهم ارتش ايران برخوردار بودند. اگر چه کردهاى عراق به عهدنامه 1975 الجزاير ديدگاه مثبتى ندارند اما از سال 1975 به اين سو روابط آنها با ايران در اکثر مواقع مثبت بوده است. ايران بعد از شکست قيام کردهاى عراق در سال 1975 هزاران آواره کرد عراقى را در خاک خود ذيرفت.
درفوريه سال 1979 (اوايل اسفند 1357) 12 روز پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران هنگامى که ملا مصطفى بارزانى رهبر کردهاى عراق در امريکا درگذشت به دليل مخالفت دولت صدام با انتقال جنازه وى به عراق، ايران پذيرفت که وى در نزديکى اروميه دفن شود.
دولت ايران همچنين کمى بعد اجازه داد تا رهبرى موقت حزب دمکراتيک کردستان عراق (قياده موقت) در آذر بايجان غربى مستقر شود. ايران همچنين پس از شروع جنگ تحميلى ضمن توسعه روابط با اين حزب وفرزندان بارزانى به عنوان رهبران جديد حزب، ارتباطات گسترده اى با جلال طالبانى رهبر اتحاديه ميهنى به عنوان دومين حزب بزرگ در مناطق کردنشين شمال عراق برقرار کرد. در دوران جنگ تحميلى اين روابط در چارچوب عمليات مشترک عليه ارتش عراق مستحکم و تثبيت گرديد. پس از جنگ کويت و تشکيل دولت خودمختار کرد ها در سه استان دهوک، اربيل وسليمانيه روابط فيمابين حفظ شد.
اقدام خاص ايران در سال 1993 مبنى بر اختصاص دادن سه فروند هلى کوپتر براى انتقال جنازه هاى ملا مصطفى بارزانى و ادريس بارزانى فرزند وى (متوفى در سال 1982 در اردوگاه زيوه اروميه)به شمال عراق و اعزام يک هيات رسمى براى شرکت در مراسم تشييع جنازه باعث پيدايش يک حس احترام و سپاس ماندگار بين کردهاى بارزانى نسبت به ايران شد که هنوز هم آثار ونتايج مثبت آن در بين کردهاى عراق ديده مىشود.
از سوى ديگر پذيرش و ميزبانى صد ها هزار آواره کرد عراقى در دو مقطع بمباران شيميايى حلبچه در 1988(اسفند 1366)وجنگ کويت در 1991 (زمستان1369) نيز فضاى مثبتى بين مردم و مسولان کرد در شمال عراق نسبت به ايران بوجود آورده است. ضمن اينکه در دوره زمانى بين 1992-2003 که کردهاى عراق فقط از طريق ايران و ترکيه قادر به آمد وشد و برقرارى ارتباط با جهان بودند، ايران از طريق معبرهاى متعدد مرزى از جمله معبر هاى حاج عمران با بارزانىها و باشماق مريوان و پرويز خان قصر شيرين با جناح طالبانى امکان ارتباط با جهان خارج براى آنها را فراهم مى ساخت در سال 2003 نيز قبل از شروع حمله امريکا به عراق ،ايران ميزبان جلسات متعددى بين گروه هاى معارضه عراقى از جمله کردها بود.
پس از سقوط حکومت صدام،کردها و سران آنها به عنوان دوستان سنتى جمهورى اسلامى ايران و با سوابق فوق الذکر ضمن حفظ روابط محلى گذشته با ايران در چارچوب حضورشان در دولت و پارلمان ملى عراق نيز تعاملات با ايران را گسترش دادند و جلال طالبانى هم به عنوان رهبر اتحاديه ميهنى و هم به عنوان رييس شوراى حکومتى انتقالى عراق و بارزانى نيز به عنوان رهبر حزب دمکرات به تهران مسافرت کردند.
در واقع در حالی که می توان گفت نگرش ایران و کردهای عراق درباره اینده کرکوک دارای تفاوت هایی است اما دوستی دیرینه بین ایران و احزاب کرد شمال عراق ، نگرش های مثبت دولت های ایرا و عراق به یکدیگر در دوره بعد از صدام و نیز الزامات همسایگی باعث گردیده تا روابط ایران و مسولین کرد در مال عراق و دولت مرکزی همچنان رو به گسترش و توسعه باشد
جمع بندی:
مناقشات قومی – مذهبی در سراسر جهان به سختی قابل حل و فصل هستند . تجربه تنش های چند صد ساله در بالکان ، قره باغ ،جنوب افریقا و... نشان می ده که چنین چالش هایی که منشا نژادی و مذهبی دارند در کوتاه مدت فقط قابل کنترل و مدیریت هستند و نه حل و فصل قطعی .لذاتجربه منازعات و مناقشات تاریخی در کرکوک نیز نشان می دهد که این بحران نیز بزودی قابل حل و فصل نیست و حداکثر احتمال موجود کنترل و مدیریت چالش های طرفین در کوتاه مدت از طریق توافقات سیاسی است .کردها ممکن است در مرحله کنونی قادر به الحاق کرکوک به اقلیم کردستان نباشند اما از این ادعای تاریخی دست برنخواهند داشت و ترکمن ها و اعراب نیز بعید است که به راحتی به الحاق کرکوک به اقلیم کردستان تن دهند . امریکا نیز مایل به ادامه بازی و مانور بین ترکیه و کردها و بهره گیری از این نقش بالانسری و توازن دهنده و بهره گیری از ان در خدمت اهداف و منافع خود در عراق و منطقه است.
*مراد ویسی(کارشناس امور همسایگان )
نظر شما :