دوستی چنین آمریکای لاتینم آرزوست!
نخستین سفر رسمی مورالس سرخ پوست به کشورمان در حالی انجام شده است که لایحه موافقت نامه جامع همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بولیوی در نوبت بررسی در مجلس شورای اسلامی قرار دارد. هر دو جمهوری به استکبارستیزی و مقابله با شیطان بزرگ فخر می فروشند و اتفاقا هر دو رئیس جمهور همزمان در یک سال با پیروزی در انتخابات کشورشان بر مسند نشسته اند.
وقتی اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی مورد استقبال وزیر صنایع ایران قرار می گیرد می توان فهمید که سفر او به ایران حامل پیام ها و دستاوردهایی اقتصادی از نوع آمریکای لاتینی خواهد بود.
در شرایط حاضر اقتصاد آمریکای لاتینی – به معنای عام کلمه – چیزی هم سنخ اقتصاد ایرانی است؛ فقط بر ما پوشیده است که طرح تحول اقتصادی در این کشور اجرا شده یا خیر و آیا سیاست های سوسیالیستی مورالس می تواند در کوتاه مدت از فقر و محرومیت مردم این کشور بکاهد؟
بولیوی را یکی از فقیرترین کشورهای آمریکایی جنوبی می دانند. هر چند این کشور نظیر ایران از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است و گاهی آن را به "الاغی نشسته روی معدن طلا" تعبیر کرده اند اما این مسئله و نیز عمل گرایی دولت سوسیالیستی مورالس تغییر چندانی ایجاد نکرده است. می گویند بولیوی دومین کشور بزرگ صادر کننده گاز طبیعی در آمریکای جنوبی پس از ونزوئلا است.
نخستین سفر رسمی مورالس سرخ پوست به کشورمان در حالی انجام شده است که لایحه موافقت نامه جامع همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بولیوی در نوبت بررسی در مجلس شورای اسلامی قرار دارد. هر دو جمهوری به استکبارستیزی و مقابله با شیطان بزرگ فخر می فروشند و اتفاقا هر دو رئیس جمهور همزمان در یک سال با پیروزی در انتخابات کشورشان بر مسند نشسته اند.
لاپاز و تهران در سپتامبر 2007 و با سفر محمود احمدی نژاد به بولیوی برای امضای توافق در حوزه انرژی، روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند. اصولا دو کشور سرزمین هایی انرژی محور محسوب می شوند که سیاست ها و ایدئولوژی هایشان از آن تغذیه می شود. نفت و گاز گوهری در اختیار دو کشور است که امتیازات، مخاطرات و کاستی های زیادی برایشان در پی آورده است. در اقلیم هایی که همه چیز به یک چیز ختم شود زمینه ها و بسترهای متشابهی پدید می آید؛ یکی اینکه هر دو دوستانی نظیر ونزوئلا و کوبا و لیبی خواهند داشت و دیگر اینکه دشمنان و بدخواهانشان نیز یکی خواهد بود حتی اگر ایران این سوی دنیا و سایر متحدان آن سوی جهان و چسبیده به شیطان بزرگ باشند.
احمدی نژاد از مورالس به عنوان "دوست عزیز" یاد می کند و شاید مورالس هم رئیس جمهور ایران را رفیق کمتر خطاب نکند. مورالس البته گاه طعنه ای هم به ادبیات خودمحورانه آمریکا می زند و به شوخی خود را عضوی از "محور شرارت" معرفی می کند؛ همان گونه که احمدی نژاد نیز در برابر خبرنگاران آمریکایی و یا در واکنش به پاره ای گزافه گویی های غرب، اعتماد به نفسی دو چندان می یابد و صبورانه لبخند می زند و با مزاح حریفش را خلع سلاح می کند. شوخ طبعی احمدی نژاد و صورت بشاش مورالس هم گویای روحیات مشابهی است.
رفتار و خصوصیات فردی مورالس نیز از جهاتی او را به احمدی نژاد شبیه می کند. وی با دیگر روسای جمهور آمریکای لاتینی تفاوت هایی دارد و همیشه اصرار دارد که تفاوت هایش دیده شده و به فرهنگ تبدیل شود. به عنوان مثال در ژانویه ۲۰۰۶، حقوق خود را تا ۵۷ ٪ کاهش داد و به ۱۸۷۵ دلار در ماه رساند. همچنین وی در فصل های گرم سال در ملاقات های رسمی از پیراهن سفید بدون کراوات استفاده میکند و در فصل گرم ژاکتی به تن می کند از جنس پشم آلپاکا که در سراسر بولیوی فروخته میشود و نشانه لباس غیر رسمی مردم است.
هر دو رئیس جمهور پایبند خوی انقلابی و ارزش های برآمده از ایدئولوژی های بومی خویش اند و از همین رو شدت عمل بدخواهان مشترکشان، تقویت کننده دوستی شان است. می توان گفت حلقه ای چون ایران، بولیوی و ونزوئلا بیش از آنکه بر پایه منافع اقتصادی و داخلی شکل گرفته باشد مبنایی خارجی دارد. و این رسم دیپلماسی در کشورهای ایدئولوژی محور است که گاه حاضرند از منافع مادی و بدیهی شان برای دستیابی به هدفی مشترک – در برابر دشمن مشترک – به راحتی عبور کنند و با هم آغوش شدن و ملبس شدن به پوشش بومی یکدیگر، جلوی دوربین های تلویزیونی شادمانی کنند و با دوست خواندن همدیگر، مشتی محکم روانه دهان دشمن کنند.
در میانه این هلهله، چه خوش اگر مورالس بعد از دیدار با معمر قذافی رهبر لیبی به تهران آمده باشد و چه خوش تر اگر توافقات و مذاکرات همگی بر سر انرژی - همان اسلحه ایمنی آور صاحبان انرژی - باشد و باز چه خوش تر اگر بی بی سی نوشته باشد: "ایران به دنبال به دست گرفتن کنترل ژئوپولتیک آمریکای لاتین با کمک هوگو چاوز است".
نظر شما :