پيشنهاد راه حل سوم براى بحران عراق
بحث و مجادله عمومى بر سر بحران عراق،حول دو محور اصلى مى گردند: ماندن و يا عقب نشينى در عراق. که هيچکدام از اين دو راه حل به اندازه کافى جذاب به نظر نمى رسد.
اگر ما (آمريکايى ها) در عراق بمانيم آتش خشونت و مقاومت در عراق را شعله ورتر مى کنيم. ما در عراق نه در بين شيعه ها و نه در بين سنى ها پايگاهى نداريم و هيچکدام از اين دو فرقه حضور ما را در عراق نمى خواهند. همچنين حضور ما در عراق روزانه جان چند تن از سربازانمان را مى گيرد.
اما اگر همين امروز عراق را ترک کنيم، اين خطر وجود دارد که وضعيت عراق بحرانى تر شود و عراق به پايگاهى براى تروريست تبديل شده و جنگهاى داخلى در آن شدت بيشترى بگيرد.
اکثر آمريکايى هايى که با اين دو راه حل رو به رو هستند به درستى نمى دانند که در عراق چه برنامه اى را بايد پياده کنند و احساس مى کنند که در يک تله گير افتاده اند.
هرچند که در اين مرحله راه حل سومى نيز وجود دارد که پيشنهاد آن پيش از اين نيز مطرح شده است اما هرگز به طور جدى به آن نپرداخته اند و در مورد آن به طور دقيق بحث نشده است.
راه حل سوم، دعوت از يک گروه سوم براى کمک به بحران عراق است. اين گروه متشکل از احزاب در گير در عراق است که با دعوت از گروههاى مختلف از جمله گروه هاى عراقى،همسايگان عراق و يک گروه بزرگ بين المللى از آنان مى خواهد تا فرايند برقرارى صلح در عراق را به طور جدى دنبال کنند.
روند برقرارى صلح در عراق مى تواند شکل يک کنفرانس صلح را داشته باشد. يک گردهمايى مداوم با همکارى و نظارت سازمان ملل و با حضور تمام اعضاى دعوت شده. چنين کنفرانسى مى تواند در نقش چترى براى مذاکرات رسمى و غير رسمى باشد که با روشهاى خلاق و يکپارچگى کامل منجر به يک موافقتنامه اصولى شود.
رياست و سازماندهى چنين کنفرانسى مى تواند برعهده يک ديپلمات بين المللى مانند لخدر براهيمى، سفير سازمان ملل باشد که در حال حاضر نيز با پى گيرى حضور گروه سوم در پايان دادن به درگيريهاى افغانستان و لبنان را در دستور کار خود دارد.
البته رسيدن به يک تفاهم کلى چندان هم آسان نيست. اما آنچه رسيدن به تفاهمنامه را ممکن مى کند اين است که خواسته هاى کوتاه مدت گروه هاى عراقى به شدت دگرگون شده است و احزاب اصلى در عراق شاهد وخيم تر شدن اوضاع با ادامه جنگ داخلى در اين کشور هستند و همسايگان عراق نيز از اين درگيريها در امان نيستند.
هر چند که رسيدن به يک تفاهمنامه، دشوار است اما به نظر مى رسد که حضور يک گروه سوم براى حل مسئله عراق تنها گزينه واقع گرايانه براى پايان دادن به بحران عراق است. اين تنها راه حلى است که مى تواند طرفهاى درگير را به مذاکره وادار کند و از گسترش اين بحران در منطقه و شدت گرفتن آن جلوگيرى کند. با وجود چنين تفاهمنامه اى آمريکا مى تواند بدون دامن زدن به بحران فعلى عراق با منشى قابل قبول عراق را ترک کند.
البته ما بايد هزينه هاى حضور گروه ديگرى در عراق را نيز پرداخت کنيم. براى حضور گروه سوم در عراق بايد کارى سخت اما بسيار ساده انجام دهيم که هيچ هزينه مالى و جانى در برنخواهد داشت. چنين اقدامى از طرف ما يک تهور اخلاقى و صداقت را مى طلبد.
درست مثل زمانى که نمى توانيد از دوست و يا همسايه خود براى حل مسئله اى که خودتان به آن دامن زده ايد کمک بخواهيد چرا که پيش از آن به سرزنش ها و نصيحت هايش گوش نداده ايد در مسئله عراق نيز تا زمانيکه خودمان اولين گام موثر يعنى رو به رو شدن با واقيعت، پذيرش اشتباهات، قبول مسووليت و در خواست کمک را برنداريم نمى توانيم از گروه هاى بين المللى براى حل اين مشکل درخواست يارى داشته باشيم.
اما پيش از آنکه از سازمانهاى بين المللى و مردم عراق بخواهيم که در حل بحران عراق به ما کمک کنند بايد اعلام کنيم که قصد حضور نظامى در عراق را نداريم و براى عقب نشينى از اين کشور آمادگى کامل داريم.
همچنين بايد با برگزارى يک کنفرانس صلح با حضور سازمان ملل، بهترين روش براى عقب نشينى نيروهاى آمريکايى در عراق مشخص شود. بايد تمام هزينه هاى قانونى نيروهاى حامى صلح در عراق را پرداخت کنيم و براى بازسازى عراق از هيچ کمک مالى دريغ نکنيم.
بسيارى بر اين باورند که غير ممکن است که از جورج بوش، رئيس جمهور آمريکا بخواهيم تا چنين درخواستى را مطرح کند، اما اين را نيز نبايد فراموش کرد که در سال 2000 آقاى بوش با شعار "سياست خارجى متواضع" به قدرت رسيد.
در مقايسه مزاياى ماندن در عراق و يا عقب نشينى،گزينه سوم مى تواند بهترين راه حل باشد. هر چند که بايد هزينه هاى چنين اقدامى پرداخته شود اما هر چقدر هم که اين هزينه ها زياد باشد کمتر از آن چيزى است که ما امروز با وجود مرگ سربازانمان در عراق مى پردازيم. با ايجاد صلح در عراق ما زمان آن را خواهيم داشت تا جراحات جنگى را درمان کنيم و دنيايى امن تر براى خود و کودکانمان بسازيم.
نظر شما :