چه کسی دولت تشکیل داد؟
امروز میخواهم این پرسش را مطرح کنم که چه کسی دولت جدید لبنان را تشکیل داد؟ سنیوره با همکاری رئیس جمهوری یا نبیه بری و سید حسن نصرالله و میشل عون و سمیر جعجع و ولید جنبلاط و سعد حریری و المطران الیاس عوده و امین الجمیل و میشل المر؟ کی؟
پاسخ، بر اساس پیامی که از کاخ بعبدا و رئیس آن مخابره شده و دولت خودش آن را اعلام کرده، این دولت صد در صد ساخت لبنان و داخلی است. وقعا بسیار خوب است. باید نمره این امتحان را از 10، 10 داد. امتحانی که حتما رئیس جمهوری و یارانش به آن افتخار میکنند.
اما باید بگویم علی رغم این که این دولت ساخت لبنان است و اتفاقا به تازگی از مجلس نیز رای اعتماد کامل گرفت، اما تا کنون برنامهای جز تولید دانه بادام، ساخت تفریحگاه و ارائه خدمات گردشگری چیز دیگری در دستور کار خود ندارد. این باعث میشود که این دولت خیلی زود در برابر انتظارات اساسی مردم قرار بگیرد. شاید این گفته برای سازندگان سوری و لبنانی این دولت تلخ باشد. اما باید بگویم خیلی چیزها وجود دارد که باید تکمیل شوند و باید دولت برای تکمیل این طرحها پافشاری بسیار داشته باشد.
نخست وزیر ما بارها در ابعاد میهنی و محلی گفته است که دولتش چیزی در خود مخفی دارد که با خندههایی که ایشان داشتهاند، فهمیدیم که منظور ایشان از این چیزها همان رابطه لبنان با سوریه است که این اواخر علنی هم شده است. به تازگی جناب میشل سلیمان از دیدار بشار اسد از دمشق برگشتهاند.
آقای نخستوزیر اصرار بسیاری دارد که بگوید پانعربیسم زاده شده و عرب در عرب است و ایمانش را با پانعربیسم تجدید میکند. وی در نهایت از این تعصبش نتیجه میگیرد که باید با کشور دوست و برادر سوریه رابطه داشت. اما چه نوع رابطهای؟ آیا همان طور که سنیوره گفته رابطهای تخریب و فرار؟ یعنی چی؟ این همان چیزی است که آقای نخستوزیر گفته است.)الند با فتحه به نون که آقای نخستوزیر خود به کار برده است.)
اجازه بدید آقای رئیس. اجازه بدهید لغتنامه شما را در رسانهها منتشر کنیم تا ببینید که نه تنها ما بلکه بسیاری از مردم با این ادبیات شما موافق نیستند. اگر خود شما با این نظر موافق نیستید، که انشاءالله این طور است، لطفا بگویید پس منظور شما از بیان این گفته چه بوده است. ند با فتحه به نون به معنای فرار، فرار کردن، اختلاف انداختن و فرار کردن از سر راه است. کسی که در کلامش این واژه را به کار ببرد بدین معنا است که میگوید عیبها و زشتیها را شنیدم و بر آن پافشاری کردم ولی هنگامی که مخالفانم را دیدم به جای اعتراف و تلاش برای اصلاح پا به فرار گذاشتم.
اما اگر به جای فتحه در واژه الند کسره به حرف نون بدهیم به معنای برابری و مساوات است. به گمان من بیشتر لبنانیها با آن معنای نخست مخالفند. نه مقاومت و نه کسانی که به دنبال برقراری رابطه صحیح میان سوریه و لبنان هستند با شیوه نخست موافقند و نه آنهایی که برای اجرای درست قانون اساسی در کشور تلاش میکنند به دنبال واژه نخستی هستند که آقای نخستوزیر از زبانشان راندند.
گمان نمیکنم در جامعه کنونی لبنان که غرق در شکست، ورشکستگی، فقر، بدهی، کشمکشهای سیاسی، قهر، دوندگی برای لقمهای نان برای زندگی، رها شده و بیاعتنا از سوی دولت است دیگر توانی باشد که کسی بخواهد بیاعتنا به نیازهای ضروریش فرار کند. امروز کشور ما غرق در محنت اقتصادی و اجتماعی است. از این رو دولت وظیفه دارد خود را برای هر نوع انتقالی از وضعیت جاری به وضیعت بهتر حال چه از راه انتخابات پارلمانی و چه استفاده فرصتها از افزایش قیمت نفت که هزاران دلار عاید کشورهای نفتخیز کرده، باشد.
ما همدیگر را با هر چه دم دستمان بود، به کشتن دادیم و شما دائما سوریه را متهم کردید و سرزنش کردید و با کمک زبانتان انگشتان اتهامتان را به سمت سوریه نشانه رفتید و آن را در برابر دنیا قرار دادید تا کسی متوجه نشود که در کشور چه میگذرد. کشور محل درگیریهای طائفههای مختلف شد. مردم هنوز همدیگر را میکشند اما شما دائما سوریه و مقاومت را در پشت پرده این تحولات دانستید. چرا؟ چون میخواستید که کسی از درون دولت و حکومتتان چیزی سر در نیاورد؟
چندی پیش خانمی که استاد دانشگاه دمشق بود را دیدم. به من گفت، هنگامی که میخواستم از سوریه خارج شوم با حسرت به کشورم مینگریستم، ما قلمفرساییهای بسیاری درباره سوریه و حزبالله، قهرمان تابستان 2006 انجام دادهام. من از این که میدیدم کشورم آماج این حملات است، نگران و ناخرسند میشوم.
وی از جمله استادان دانشگاهی است که همانند وی در لبنان بسیار داریم. کسانی که برای میهنشان جانفشانی کردند، در خط مقدم مبارزه با دشمن برای دفاع از وطن ایستادند و حتی حاضر شدند، مال و جان خود را برای میهن ارزانی دهند.
خلاصه این که "الند" در زبان عربی معناهای بسیاری میدهد. معنایی که ما را از سوریه و لبنان جدا میسازد. ما چنین چیزی را نباید بگذاریم در چارچوبهای سیاست دیپلماسیمان گنجانده شود. باید بدانیم چنین ندانیم کاریهایی ما را دچار بحرانی تازه و شاید ناخواستنی کند. آیا به راستی دولت جدید لبنان قصد دارد مشابه چنین روابطی را با فرانسه، ایالات متحده امریکا و آلمان که در سادهترین شکل هم به ما دشمنی میکنند، روا دارد؟
ما گفتیم شما باشید، زیرا دیگر نمیخواهیم چنین باشیم. هر چه دیروز شد و هر کس برد و هر کس باخت، مربوط به دیروز بود. ما باید گذشته را به آینده لبنان و مصالح عربی پیوند دهیم و نگذاریم توطئهها، دشنامها و طرحهای شوم دشمنانمان ما را از هدفمان دور کنند.
راستی آیا ما روابطمان به خودمان هم روابطی مبتنی بر تخریب و گریز است؟ ما باید حتما بر واژههایی که به کار میبریم تمرکز کنیم و نگذاریم حرفی از دهانمان خارج شود که دشمنان از آن سوء استفاده کنند.
در این جا پرسشی برایم به وجود آمده است و آن این که ما چه ابزارهایی برای حکومت کردنمان داریم. مایی که اصرار داریم خود را دموکرات بدانیم چگونه میتوانیم میان دشمنان و خائنان به ملت و دموکراسی و دموکراسی خواهی را به وسیه ابزار مشخصی تمیز دهیم؟ آیا آنچه وزیران ما در گذشته انجام دادند، یعنی برای نشان دادن اعتراض خود کابینه را ترک کردند یا در اعتراض به سیاستهای دولت و به اعتقادشان کارهای خلاف قانون دولت و نخستوزیر استعفای خود را تقدیم نمایندگان مجلس کردند و از هر گونه همکاری سر باز زدند، آیا واقعا استفاده از ابزارهای صحیح دموکراسی بود؟
آن چه در دو سال پیش لبنان شاهد آن بود از زمان توافقنامه طائف تا دویکا و ترویکا و تلاشها و شکستهای سیاسی که باعث شد دنیا در امور داخلی ما دخالت کند و هر تنگنایی را که مایل است بر ما تحمیل سازد تا توافقنامه دوحه، در تاریخ لبنان بینظیر بوده است. نباید فراموش کنیم دولت هر آن ممکن است وارد تنگنای سیاسی جدید شود. نگناهایی که به هیچ وجه ممکن است حتی فکرش را هم نکند. از این رو با تمام تفاهمی که باید در نظر داشت به صراحت و روشنی میپرسم، در چنین حالتهایی چه باید بکنیم که به مصلحت ما باشد؟ چگونه باید بین داخل و خارج رابطه برقرار کنیم؟ آیا وزیران و دولت جدید لبنان در این زمینه فکری کردهاند؟
نظر شما :