اگر مردم از دولت حمایت نکنند، عراق می­میرد

۲۰ مرداد ۱۳۸۷ | ۱۸:۱۳ کد : ۲۴۲۵ اخبار اصلی
نویسنده خبر: سید یاسین الموسوى
يادداشت اختصاصى سيد ياسين الموسوى، امام‌جمعه شهر بغداد برای دیپلماسی ایرانی
اگر مردم از دولت حمایت نکنند، عراق می­میرد
عراق دیگر از مرحله بحرانی جنگ داخلی عبور کرده است. این را باید همه بدانند. کشورمان دیگر جای مداخله کشورهای خارجی نیست. اکنون پس از گذشت پنج سال از زمان سقوط صدام حسین و گذر از مشکلات فراوان و ضربات سهمگین دشمنان عراق به مرز آرامش رسیده­ایم. می­گویم مرز، چون هنوز آرامش کامل در کشورمان حاکم نشده. هنوز کرکوک از بی­برنامگی و ناامنی طایفه­ای رنج می­برد. هنوز القاعده در دیاله نفوذ دارد و موی دماغ ملت شده است و به طور کلی هنوز مردم خیالشان از محو همیشگی القاعده در کشورشان و شورش ناگهانی شبه نظامیان با تحریکات خارجی پایان نیافته است.
 
اما با این حال کشوری داریم که قانونی یکپارچه بر آن حاکم است که تمام ملت عراق به آن رای داده­اند و مشروعیت آن را قبول دارند، دولت قانونی داریم که اکنون به مرحله­ای رسیده که می­تواند به تنهایی امنیت بسیاری از مناطق کشور را تامین کند و قانون را در همه جا حاکم سازد.
 
همین چند روز پیش بود که موفقیت ارتش عراق در بازگرداندن امنیت به مناطقی از دیاله که تحت نفوذ القاعده بود و به حمدالله از وجود آنها پاکسازی شد، باعث شد تا 1500 خانواده که به واسطه وجود القاعده مجبور به ترک و خانه و کاشانه­شان شده بودند به خانه­هایشان بازگردند. دیاله آخرین استانی است که هنوز از وجود القاعده رنج می­برد و اگر این استان نیز از شر آنها پاکسازی شود، می­توان گفت امنیت 90 درصد عراق تامین شده و شر القاعده کنده شده است.
 
بنابراین اکنون که دولت توانسته امنیت را به عنوان مهمترین نیازی که تک­تک مردم به آن نیاز دارند به دست آورد، لازم است که حمایت­های مردمی از دولت عراق افزایش یابد. دولت عراق اکنون بیش از پیش نیازمند حمایت همه جانبه است. دیروز بدین دلیل نیازمند حمایت بود زیرا می­بایست با دشمنان ملت عراق بجنگد و امروز نیازمند حمایت بیشتر است زیرا باید بتواند از سیادت و استقلال عراق به بهترین نحو حمایت کند.
 
از این رو دولت نیازمند دو اصل به عنوان پایه­های اصلی در قدرت گرفتن خود است. اگر می­خواهیم نظم و قانون همه جا حاکم شود، وظیفه داریم این دو اصل را به عنوان نیازهای یک دولت قانونمند فراهم کنیم. این دو ابزار شامل حمایت­های نظری و حمایت­های عملی می­شوند.
 
حمایت نظری
 
حمایت نظری همان حمایت فکری و فرهنگی است. مردم ما باید از طریق فرهنگ و اندیشه به حمایت از دولت بپردازند. بدیهی است اگر بنا باشد فرهنگ و اندیشه القاعده یا گروه­های تندرو یا هر گروه دیگری که به نوعی تشویش و شورش علیه دولت را تشویق و فراهم می­کند، موجود باشد، دولت نمی­تواند کاری از پیش ببرد. اگر مردم قلبا معتقد به قانون نباشند و دولت را قانونی ندانند و بخواهند از ابزارهای غیرقانونی و غیر منطقی علیه دولت عمل کنند، آنگاه چگونه می­توانیم انتظار داشته باشیم که دولت در مسئولیت­هایش موفق عمل کند.
 
مثلا القاعده یا گروه­های شورشی دیگر دائما برای تضعیف دولت مردمی مالکی تشویق به شورش، تخریب اماکن عمومی و کشتار هم­نوعان و هم­میهنمان می­کنند. اگر مردم نیز بخواهند فکر و اندیشه آنها را پیروی کنند و از آنها تبعیت کنند، دولت چگونه می­تواند به فکر بازسازی، گسترش امنیت و حفظ امنیت در کشور باشد.
 
حمایت عملی
 
حمایت علمی بدین معنا است که ظرفیتی به وجود بیاوریم که بتواند به دولت کمک کند تا به مسئولیت­هایش عمل کند. اکنون ظرفیت­های لازم برای این که دولت بتواند به وظایفش عمل کند و به اهدافش برسد، فراهم نیست. کشور از وضعیت­های غیر طبیعی رنج می­برد که بسیار به دور از یک کشور متمدنانه است. البته شان ملت عراق بسیار بیش از اینها است. اما متاسفانه وضعیت و موقعیت فعلی به هیچ وجه مساعد نیست و دولت نمی­تواند به وظایفش عمل کرده و بازسازی اقتصادی و عمرانی را آغاز کند و کشور را از وضعیت اسفبار کنونی خارج سازد.
 
نگاهی به عراق بیاندازیم. هنوز آثار ویرانی دوران صدام حسین به جا مانده است. هنوز طرفداران صدام تلاش دارند با تضعیف دولت، آن را سرنگون کنند و این باعث شده دولت نتواند در محو نابودی­های به ارث
رسیده از دوران رژیم بعث فعال باشد. بودجه کشور به حد قابل قبولی رسیده اما از سویی بدهی­های به جا مانده از نظام بعثی به اندازه­ای کمرشکن است که مانع از انجام بازسازی­های لازم توسط دولت می­شود. در این میان مردم نیز گام­های عملی بر نمی­دارند و در همین حال گروه­های افراطی بر میزان خرابی­های می­افزایند و همچنان نابودی­ها را گسترش می­دهند.
 
این بدان معنا نیست که افرادی که دستی در دولت و نظام جدید عراق دارند، می­خواهند مردم را تخطئه کنند. خیر، بر عکس از مردم تمنا داریم تا به ما کنند که کشورمان را بازسازی کنیم. اگر نمی­توانیم در کاهش بدهی­های دولت کمک کنیم، حداقل می­توانیم از آن حمایت کنیم تا دولت نیز مجدانه بر کاهش بدهی­ها فعالیت کند. اگر می­گوییم کشور نفت دارد و باید از عایدات آن برای کاهش بدهی­ها و افزایش خدمات عمومی و عمران و بازسازی کشور استفاده شود، نگذاریم گروه­های خرابکار به آتش زدن لوله­های نفت مبادرت ورزند. یا شورشیان و افراطی­ها کارمندان شرکت­های نفتی را بربایند تا علاوه بر آبروریزی برای دولت در احداث خطوط نفت نیز خلل ایجاد شود یا هزینه­های اضافه برای بازسازی لوله­های منهدم شده پرداخت شود.
 
ما منکر آن نیستیم که دولت و وزیرانش نه در برابر مجلس بلکه در برابر 25 میلیون انسان مسئولند. این را همه می­دانند. اما فراموش نکنیم اگر کشورهای اروپایی توانستند بعد از جنگ جهانی دوم سالم از این جنگ به در آیند و خود را به جایی برسانند که در خورشان است، دلیلش این بود که همگی خود را مسئول هر چه اتفاق افتاده، دانستند و احساس کردند این خودشان هستند که باید برای بازسازی و جبران مافات تلاش کنند.
 
اکنون نیز ما همه­مان در برابر عراق کشته داده، شکنجه دیده و نابود شده ایم ولی نباید فراموش کنیم که در برابر آن مسئولیم. ما نیز باید برای فرزندان عراق در کنار دولت به فکر بازسازی و حمایت ازعراق باشیم. بنابراین بیاییم با هم از مخلصان و افراد واقعا دلسوز دولت حمایت کنیم تا کشورمان راه آبادی را در پیش گیرد.     
 
سید یاسین الموسوى

نویسنده خبر


نظر شما :