معمای ضرب الاجل
مذاکرات هفته گذشته در ژتو نشان داد که تاکید بر مشترکات دو بسته نمی تواند راهشگای پرونده هسته ای ایران باشد. حتی معلوم شد که دو طرف بدون آن که درک مشترکی از نتیجه مذاکرات داشته باشد از پای میز بلند شده اند. آنها با تفسیرهای خاص خود، مذاکرات ژنو را به یک معما تبدیل کرده اند. این معما به زودی حل می شود ولی دیپلمات های قرن قرن بیست و یکمی باید بیاموزند که عادت معما طرح کردن را کنار بگذارند و شفاف تر سخن بگویند.
به ادبیات هیات های دیپلماتیک ایران و غرب در مذاکرات ژنو نگاه کنید. انگار که اصلا آنها پای یک میز ننشسته اند. انگار که اصلا مذاکره ای صورت نگرفته است. آنها به شکل نومیدانه ای در حال نشان دادن این واقعیت هستند که آخرین دور مذاکرات درباره پرونده هسته ای جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی نداشته است.
غرب می گوید در این مذاکرات، مهلتی دو هفته ای به تهران داده تا به درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم پاسخ آری یا خیر بدهد. ایران منکر دریافت هرگونه ضرب الاجلی شده است و می گوید با کشورهای غربی توافق کرده تا مجموعه ای از مذاکرات طولانی مدت را آغاز کنند.
آیا می توان به مذاکراتی که دو طرف تا این حد درمورد محتوای گفت و گوهای رد و بدل شده اختلاف نظر دارند امیدی داشت؟
اگر غرب واقعا ضرب الاجلی به ایران داده باشد، فرصتی کمتر از یک هفته برای مقام های جمهوری اسلامی باقی است تا به این ضرب الاجل پاسخ دهند اما تاکید تهران بر این که اصلا بحثی از ضرب الاجل در مذاکرات به میان نیامده، مساله را بسیار پیچیده می کند.
اکنون ما با معمایی روبرو هستیم که درک اجزای آن کار دشواری است. دو تفسیر کاملا متفاوت از یک مذاکره واحد ارائه شده است و کسی به درستی نمی داند در مذاکرات واقعا چه گذشته است.
سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد ایران، و خاویر سولانا، نماینده گروه 1+5، پس از مذاکرات ژنو در کنفرانسی خبری اعلام کردند گفت و گوها سازنده بوده است. اما کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه ایالات متحده، یکی دو روز بعد با گلایه از هیات مذاکره کننده ایرانی گفت:" جمهوری اسلامی جواب سر بالا به غرب داده است."
تفسیرهای متضاد مقام های تهران و غرب از مذاکرات ژنو که بسیاری به نتیجه بخش بودن آن برای حل پرونده هسته ای ایران امید بسته بودند، نمایانگر این است که دو طرف می خواهند تصویری پیروزمندانه از خود در مذاکرات ارائه دهند.
در تفسیر غرب، ایران برای پاسخگویی به درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم با ضرب الاجلی کوتاه مدت روبروست. اما در تفسیر ایران، غرب نه تنها اولتیماتومی ارائه نکرده بلکه از خواسته های قبلی خود نیز کوتاه آمده است.
ایران بر مبنای تفسیر خود حضور ویلیام برنز، نماینده ایالات متحده را در مذاکرات ژنو یک پیروزی دیپلماتیک برای خود ارزیابی کرده است. چرا که مقام های آمریکا پیش از این گفته بودند تنها در صورت پذیرش تعلیق غنی سازی از سوی ایران حاضر به گفت و گو با مقام های این کشور خواهند بود.
با این حال مقام های کاخ سفید گفته اند حضور ویلیام برنز در مذاکرات با ایران، نشانه ای از تغیر جهت واشنگتن در قبال تهران به حساب نمی آید و اگر ایران به ضرب الاجل تعیین شده برای پاسخگویی به مساله تعلیق غنی سازی اورانیوم پاسخ صریحی ندهد، نماینده آمریکا دیگر در مذاکرات با ایران حاضر نخواهد شد.
غربی ها همچنین تهدید کرده اند اگر ایران به ضرب الاجل تعیین شده برای پاسخ آری یا خیر به مساله تعلیق غنی سازی اورانیوم پایبندی نشان ندهد، باید در انتظار تحریم هایی سخت تر باشد.
بنابراین به نظر می رسد وجوه اشتراک در ادبیات دیپلمات های ایران و غرب بسیار اندک است. غربی ها پیش از متقاعد شدن تهران به تعلیق غنی سازی اورانیوم حاضر نیستند درباره چیز دیگری مذاکره کنند و ایرانی ها نیز حاضرند درباره همه چیز مذاکره کنند الا درباره مساله تعلیق غنی سازی.
بنابراین باید بسیار خوشبین بود تا بتوان امیدی به اثربخش بودن چنین مذاکراتی داشت. تاکنون که همه امیدها نقش بر آب شده اند. اکنون نه تنها دو طرف بر سر این که در مذاکرات صحبتی از ضرب الاجل شده است یا خیر اتفاق نظر ندارند، بلکه درباره هیچ مساله مهم دیگر نیز با یکدیگر به تفاهم نرسیده اند. برای مثال ایده ایران درباره انجام مذاکرات طولانی مورد استقبال با غرب، قرار نگرفته است و ایده غرب مبنی بر " توقف توسعه چرخه سوخت هسته ای در ازای توقف تحریم ها " نیز مورد استقبال ایران قرار نگرفته است.
تنها محور توافق نشست ژنو ظاهرا این بوده که دو طرف طی دو هفته بعد از مذاکرات تماسی با یکدیگر برقرار کنند اما حتی درباره محور تماس بعدی نیز اختلاف نظر وجود دارد. ایران می گوید در مذاکرات آینده باید بر روی نقاط اشتراک تمرکز شود نه نقاط افتراق.
نقطه افتراق میان ایران و غرب کاملا معلوم است اما کسی به درستی نمی داند که نقاط اشتراک دو طرف دقیقا شامل چه چیزهایی است.
آنچه مقام های ایرانی از تریبون های رسمی به عنوان نقاط اشتراک با غرب عنوان می کنند مسائلی است که به تروریسم، بحران غذایی، محیط زیست و برخی دیگر از بحران های جهانی مربوط می شود.
ایران ماه گذشته برای عملیاتی کردن مذاکره درباره این مسائل با غرب، بسته از پیشنهادهایش را برای حل این بحران ها به اعضای گروه 1+5 ارائه کرد. مقام های ایرانی گفتند اگر غرب پیشنهادهای ایران را با حسن نیت بررسی کند آنها نیز پیشنهاد غرب را درباره تعلیق غنی سازی در ازای دریافت مشوق های اقتصادی و سیاسی با حسن نیت بررسی خواهند کرد.
با این حال مذاکرات هفته گذشته در ژتو نشان داد که تاکید بر مشترکات دو بسته نمی تواند راهشگای پرونده هسته ای ایران باشد. حتی معلوم شد که دو طرف بدون آن که درک مشترکی از نتیجه مذاکرات داشته باشد از پای میز بلند شده اند.
آنها با تفسیرهای خاص خود، مذاکرات ژنو را به یک معما تبدیل کرده اند. این معما به زودی حل می شود ولی دیپلمات های قرن قرن بیست و یکمی باید بیاموزند که عادت معما طرح کردن را کنار بگذارند و شفاف تر سخن بگویند.
نظر شما :