نقش عراق در بحران هستهاى ايران و غرب
امروزه در محافل خبری موضوع حمله نظامی به ایران زیاد مورد بحث قرار میگیرد. همه نیز به این نکته واقفند که اگر خدای ناکرده آمریکا یا اسرائیل حمله نظامی به ایران و تاسیسات هستهای آن انجام دهند، منطقه به معنای واقعی کلمه در آتش خواهد سوخت و کاملا به سوی نابودی سوق داده خواهد شد. در این میان عراق نزدیکترین کشوری است که گلولههای آتشین این نبرد سراسر آن را به آتش خواهد کشید.
بازتاب این حمله تحولات درونی عراق را بیش از تحولات خارجیاش تحت تاثیر قرار خواهد داد. از این رو به دلایل گوناگون نگرانیها از تحولات داخلی عراق در صورت هر گونه تعرضی به ایران، بسیار بیشتر از هر گونه تحول خارجی است. مثلا حضور نیروهای آمریکایی در عراق یا احتمال تغییر متغیرها و معادلات در داخل این کشور که بسیاری بر روی آن هنوز سرمایهگذاری میکنند و در صدد کوچکترین فرصت هستند تا خود را برای ایالات متحده آمریکا و اعراب صاحب صلاحیت نشان دهند تا شاید بتوانند دوباره بر مسند قدرت تکیه بزنند و حتی حاضرند برای رسیدن به این هدف با ایران وارد جنگ شوند، از جمله دلایلی است که نشان میدهد تا چه اندازه حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران میتواند بر تحولات درونی عراق تاثیر بگذارد.
به همین دلیل باید گفت، بر عراقیها واجب است که تا آنجا که امکان دارد کمک کنند تا از فتیله آتش بحران کاسته شود و تلاش کنند، کسانی که درگیر بحران ایران و غرب هستند برای گفت و گو و نشستن پشت میز مذاکره ترغیب شوند. عراق بیشک سهم ویژه و فعالی در دور ساختن این بحران دارد. موقعیت زمانی عراق را در موقعیتی قرار داده که میتواند در این تحولات نقش ویژهای داشته باشد و جایگاه ویژهای در تاریخ برای خود رقم بزند. از این رو برای رسیدن به یک منطقه صلحآمیز و امن لازم است که تمام متفکران و سیاستمداران هر کدام به نوبه خود در پایین آوردن بحران کنونی میان ایران و غرب سهیم شوند. ما طعم جنگ را چشیدهایم، آتش آن بسیار دامان ما را گرفته و آرزوی میلیونها نفر به واسطه همین جنگهای خانمان برانداز نقش بر آب شده است.
به همین سبب اگر خدای ناکرده هر گونه جنگ تازهای در منطقه روی دهد بسیار خانمان برانداز خواهد بود. ملت عراق با تمام پیروزیها و موفقیتهایی که طی سالهای اخیر برای بازگرداندن امنیت به کشور به دست آورده، دیگر تحمل جنگ تازهای ندارد و یقینا هر گونه نبرد تازهای آن را به زانو در خواهد آورد.
اگر خواهان آرامش هستیم مسئله هستهای ایران باید مسالمتآمیز حل و فصل شود. هیچ انسان عاقلی را نمیتوان یافت که منکر عواقب وخیم جنگ و خرابیهای ناشی از آن به ویژه در زمینه امنیت و صلح جهانی باشد.
همچنین باید یادآور شویم که در منطقه گروههای جزماندیش افراطی هستند که تلاش میکنند به هر قیمتی که شده این آتش جنگ را شعلهور کنند. آنها حتی اگر لازم باشد تمام وارادات نفت را صرف این جنگ میکنند، از شکم گرسنگان و محرومان میزنند، بانکهای غربی را قلع و قمع میکنند و جیبهای فروشندگان اسلحه را پر پول میکنند تا این جنگ در بگیرد.
علاوه بر اینها افرادی نیز هستند که تمایل هیستریک به جنگ دارند. اینها کسانی هستند که وقوع جنگ را به ادامه حیاتشان وابسته میدانند و معتقدند برای ادامه زندگی و حیاتشان باید دیگران قربانی شوند. آنها برای این که بحران نظامی آغاز شود و ادامه یابد از هیچ کاری فروگذار نمیکنند. اینها از قضا به کارشان به خوبی واقفند و تلاش میکنند که فضای موجود را بیش از پیش مسموم کنند و به شکل بیسابقهای در بوق و کرنا میکنند تا این درگیری به هر نحوی درگیرد.
مشاهده کنید که چگونه بندر بن سلطان طی روزهای اخیر دائما به روسیه میرود تا با عقد قراردادهای نظامی میلیاردی حمایتهای روسها از ایران را متوقف کند و در مقابل مسکو را به جمع متحدان موافق با جنگ در آورد.
اکنون به جرات میتوان گفت، خاندان آل سعود پا جای پای صدام حسین مخلوع گذاشتهاند و تلاش میکنند به هر نحوی شده آتش جنگ را در منطقه شعلهور کنند. همان طور که پیش از این صدام حسین رئیس جمهوری مخلوع عراق همین سیاست را در پیش میگرفت و میلیونها مسلمان را در سراسر جهان به هر قیمتی شده گرفتار میکرد، صرفا برای این که نظامش پابرجا بماند و درگیریها ادامه داشته باشد.
اکنون عربستانیها تلاش دارند ایران وارد بحران تازهای شود و با وارد شدن به جنگ تضعیف شود تا به دو هدف عمده برسند. نخست این که از قوت گرفتن شیعیان و گروههای اقلیت در داخل کشور خود که بسیار از جامعه ایرانی متاثر هستند و ایران را منشا الهام خود میدانند، جلوگیری کنند و دوم این که با تضعیف نظام ایران رفته رفته زمینههای تغییر آن و چه بسا بازگشت مجدد نظام شاهنشاهی به آن را فراهم کنند تا برای همیشه خیالشان از بابت ایران آسوده شود. نباید فراموش کنیم ایدهآل عربستانیها بازگشت شاه به قدرت در ایران و صدام حسین در عراق است. یعنی همان دو متحدی که هیچ گاه از بابت وجودشان نگرانی نداشتند.
چنین حالتی برای عربستانیها فایده دیگری نیز دارد. از آنجا که در صورت درگیری با ایران ممکن است تهران تضعیف شود، آنها در منطقه بدون رقیب خواهند ماند و با استفاده از دلارهای نفتی که این روزها به واسطه افزایش قیمت نفت روز به روز نیز افزایش مییابند سیطره و کنترل خود را بر کل خاورمیانه و منطقه گسترش خواهند داد.
این در حالی است که مصریها که از سیاستهای ایران خشنود نیستند و دائما با تهران اصطکاک دارند، بسیار نگران بروز جنگ در خاورمیانه هستند و حتی در دیداری که احمد ابوالغیط وزیر امور خارجه مصر با سعود الفیصل داشته، گفته است که ما آیندهای برای جنگ با ایران نمیبینیم. زیرا هر انسان عاقلی اگر امور را در ظرف منطق بیاورد، میداند که باید از جنگ دوری کند و هر گونه جنگی علیه هر کشور اسلامی دیگر کشورهای اسلامی را نیز درگیر خواهد کرد.
پیروزی بزرگ برای دنیای اسلام، منطقه و عراق این است که طرفین درگیر در موضوع هستهای ایران را پای میز مذاکره بنشاند و اگر خود نمیتواند نقشی مستقیم داشته باشد حداقل در مهار بحران نقشی موثر ایفا کند. عراق مجبور است برای رساندن منطقه به صلح به ویژه در زمینه ایران دخالت موثر داشته باشد. عراق باید به هر نحوی شده جبههای تشکیل دهد تا در برابر کسانی که در منطقه به دنبال بحران نظامی هستند، ایستادگی کند. نباید فراموش کرد، بازی زمانی بر اصول و چارچوب خود منظم پیش خواهد رفت که بحران به صورت عادلانه حل و فصل شود و تمام طرفها راضی و منطبق با خواستههای انسانیشان برنده مذاکرات باشند.
بدیهی است پایان صلحآمیز بحران در منطقه آثار مثبت بسیاری چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اجتماعی به دنبال خواهد داشت. علاوه بر آن میتوان امیدوار بود که بسیاری از سازمانهای تروریستی نیز از منطقه رخت بر بندند و عصر تازهای در خاورمیانه به وجود آید. همچنین میتوانیم به پایان یافتن بحران در عراق نیز امیدوار باشیم و حتی به پیشبرد سریعتر و حتی جهشی بازسازی در عراق و افزایش سرمایهگذاریها در کشورمان نیز با امیدواری بنگریم. شک نباید کرد که حل بحران میان ایران و آمریکا حتما به نفع عراق و منطقه تمام خواهد شد و تاریخ نیز برای نقش مثبت ما انتظار میکشد.
نظر شما :