پرونده ملى
سرمقاله روزنامه اعتماد به قلم دکتر بهروز بهزادى
وقتى طبل جنگ در منطقه به صدا درآمد و اسرائيل بى پروا درباره حمله هوايى به مراکز هسته يى ايران سخن گفت و در اين سو ايران نيز با برگزارى يک مانور توان نظامى و موشکى خود را به نمايش گذاشت، براى بسيارى از سياستمداران و کارشناسان نظامى روشن بود که تب تند اختلاف در حال فروکشيدن است و امريکا در آستانه يک تغيير تاکتيک قرار دارد، به ويژه که شايعات جنگ با واژگان ديپلماتيک همراهى مى شد.
پيش بينى تغيير تاکتيک امريکا براى کارشناسان از آن نظر روشن بود که صداهايى از اختلاف درباره رويکرد امريکا در قبال پرونده هسته يى ايران به گوش مى رسيد. مجلس نمايندگان امريکا با ساختار اکثريت دموکرات ها علاقه خود را بر مذاکرات بدون پيش شرط با ايران ابراز مى کرد و اين پيشنهاد در قالب انتقاد، چند بار از زبان باراک اوباما کانديداى دموکرات ها براى رياست جمهورى نيز شنيده شد.
در همين حال از کاخ سفيد نيز صداهايى درباره قدرت گرفتن طرفداران ديپلماسى به گوش مى رسيد تا جايى که طى هفته گذشته اخبار جسته و گريخته حاکى از شکست نظرات ديک چنى و رويکرد به نظرات خانم رايس در کاخ سفيد بود تا اينکه شنيده شد جرج بوش با پيشنهاد رئيس ديپلماسى خود موافقت کرده و يکى از ديپلمات هاى ورزيده امريکا در جلسه مذاکرات جليلى - سولانا در ژنو حضور مى يابد و اين ديپلمات کسى جز ويليام برنز معاون وزارت خارجه امريکا نيست.
جلسه ژنو امروز در حالى برگزار مى شود که قرار است آقاى برنز در هيئت يک مستمع حضور يابد و البته با وجود اين پيام روشن که ايران به هيچ وجه با تعليق غنى سازى موافق نيست.
نشست فردا از دو وجه حائز اهميت بسيارى است؛ اول اينکه امريکا در جلسه يى شرکت مى کند که از پيش مى داند خط قرمز طرف ايرانى غنى سازى اورانيوم است و دوم اينکه طى 30 سال گذشته اين نخستين جلسه يى است که در سطح بالا - يک سو معاون وزير خارجه و سوى ديگر بالاترين سطح شوراى امنيت ملى- بين امريکا و ايران برقرار مى شود.
موافقت ايران نيز با اين نشست مويد اين نظر است که تمسک به ديپلماسى بين ايران و امريکا به جايى رسيده که تابوى گفت وگو و مذاکره شکسته است و طرفين در اين زمينه گام هايى به جلو برداشته اند. گرچه هنوز زود است از آب شدن يخ هاى اختلاف بين دو کشور صحبت شود، ولى مى توان با بررسى پيشينه روابط نظر داد که نشست فردا بزرگ ترين گام در نزديکى ايران و امريکا طى سه دهه گذشته است؛ اتفاقى که در دولت خاتمى چند بار مى توانست جامه عمل بپوشد، ولى به علت ساختار آن دولت از پيش محکوم به شکست بود، ولى اينک ساختار دولت احمدى نژاد - به علت يکدستى- به گونه يى است که شرايط را بسيار آماده مى کند.
گرچه آغاز اين روند در دولت احمدى نژاد ممکن شده است، ولى بايد يادآور شد در ادامه آن منفعت ملى حرف آخر را مى زند و بايد اين حرکت را در سايه يک ائتلاف ملى متشکل از اصولگرايان و اصلاح طلبان که نمايندگان جامعه ايران اند پى گرفت تا کشور ما در سايه يک خواست ملى بتواند امريکا را وادار به پذيرش حقوق از دست رفته ايران طى نيم قرن گذشته کند.
با نگاهى به مسائل پرونده اختلاف ايران و امريکا بايد گفت که اين پرونده، پرونده يى ملى است و شرايط بايد به گونه يى رقم بخورد که ديپلمات هاى ايرانى مذاکره کننده را ملت ايران پشتيبانى کند و طرف امريکايى نيز متوجه آن بشود.
نظر شما :