قسمت آخر

از تجربه تورمى جهان استفاده کنيد

۲۲ تیر ۱۳۸۷ | ۱۹:۵۶ کد : ۲۲۶۹ اخبار اصلی
ميلتون فريدمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد، معتقد است: تلاش برای پایین نگاه داشتن قیمتها با سرکوب قیمتها و ‏دستمزدها، ستون اصلی نظام اقتصادی را ‏از بین می‌برد.
از تجربه تورمى جهان استفاده کنيد
سه قسمت از سخنرانی میلیتون فریدمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد، در مورد تورم در روزهای گذشته منتشر شد. برای مطالعه این سه قسمت می توانید روی عناوین زیر کلیک کنید:
 
و اینک قسمت چهارم و آخر سخنرانی این اقتصاددان مطرح دنیا:
 
بیشترین تجربه‌ ایالات متحده در خصوص تورم سرکوب‌ شده در بازار ارز بود. در بازار ارز تاثیر مخرب رشد تورم بیش از هر ‏جای دیگری است. ما برای سالهای متمادی نرخ پوند در برابر دلار، نرخ فرانک ‏در برابر دلار، قیمت طلا در برابر دلار و ... را ثابت نگاه داشته ایم. و پیامدهای معمول تثبیت قیمتها را شاهد بوده ‏ایم.
 
اقتصاددانان ممکن است خیلی چیزها را ندانند، اما یک چیز را می‌دانند. آنها می دانند چگونه می‌توان ‏کمبود یا مازاد به وجود آورد. فقط به ما بگویید که چه می خواهید. اگر خواهان مازاد ‏]‎ عرضه [‎‏ هستید، قیمتها را ‏بسیار بالا نگه دارید. قیمت گندم را بالا ببرید، آنگاه خواهید دید که انبارهایتان از گندم لبریز خواهند شد. اگر ‏خواسته‌ شما یک کمبود است، قیمتها را پایین آورید. اجاره‌ مسکن استیجاری را در نیویورک کنترل کنید، ‏مطمئن باشید که در آن قیمت با کمبود مسکن مواجه خواهید شد. ‏

ما در ایجاد مازاد نقره، و بعد کمبود نقره بسیار خوب عمل کردیم. در مورد نقره به هر دو راه رفتیم. از قضا ‏داستان نقره خیلی جذاب است. در دهه‌ 1930 یک برنامه خرید نقره داشتیم که اجرای آن یکی از دلایل اصلی ‏کمونیست بودن امروز چین است. به این مساله چندان وارد نخواهم شد جز اینکه اشاره می‌کنم بر اثر برنامه‌ ‏خرید نقره قیمت نقره به ازای هر اونس در طی یک سال از 25 سنت به 75 سنت افزایش یافت و سرانجام به 90 ‏سنت رسید.
 
همان طور که انتظار داریم، این امر به ورود نقره به خزانه ‌ایالات متحده انجامید، همان طور که ‏تثبیت قیمت گندم چنین کرد. ما قیمت نقره را در همان حد نگاه داشتیم در همین اثنا سطح عمومی قیمتها دو برابر ‏شد. به این ترتیب، قیمت خیلی بالای تثبیت‌شده‌ نقره تبدیل به قیمتی خیلی پایین شد، برای جلوگیری از صعود ‏قیمت نقره به بالاتر از 3/1 دلار، مجبور بودیم بخشی از موجودی نقره را بفروشیم.
 
دچار کمبود شدیم، و همچنان ‏که شما می‌دانید، اسکناس‌های فدرال رزرو را جایگزین گواهی‌های نقره و سکه‌های مسی با روکش نقره را ‏جایگزین سکه‌های نقره‌ خالص کردیم. بنابراین ما بلدیم چگونه کمبود و مازاد ایجاد کنیم.‏

این همان چیزی است که در بازار ارز در حال وقوع است. ما نرخ دلار را ثابت نگاه داشته ایم. نتیجه‌ این تثبیت ‏مداخلات پیاپی در کار افراد و جریان تجارت بود. شما با برخی از این مداخلات آزاردهنده آشنایی دارید، ‏همچون کاهش مقدار پول مجاز معاف از مالیاتی که جهانگردان می‌توانند با خود بیاورند. بسیار مهمتر از آن ‏مالیات بر درآمد اوراق قرضه‌خارجی است که موجب یک نرخ ارز تفاضلی شد، یعنی یک نرخ ارز ‏کم‌ بها ‌شده برای معاملات سرمایه‌ای. در این شرایط هم محدودیت واردات نفت وجود دارد و هم محدودیت صادرات مس.
 
تلاش برای پایین نگاه داشتن قیمتها با سرکوب قیمتها و ‏دستمزدها، ستون اصلی نظام اقتصادی، یعنی همان روش مرکزی‌ای که فعالیت اقتصادی ما را سازمان می‌دهد، را ‏از بین می‌برد. اگر بر این اقدام اصرار دارید، باید آن را با چیزی جایگزین کنید. شما به ناگزیر درگیر جیره‌بندی و ‏کنترل‌های غیرمستقیم خواهید شد. ناگزیر خواهید شد تصمیم بگیرید چه کسی چه چیزی را از چه کسی به چه ‏مبلغی بخرد.
 
به این ترتیب، نتیجه‌ تلاش برای جلوگیری از تورم با پایین نگاه داشتن جز به جزء قیمتها و ‏دستمزدها به وجود آوردن ناکارایی‌های عظیم و گسترش دامنه و مقیاس کنترل‌های مستقیم است.‏

این اقدام، به نوبه‌ خود، اثر دیگری دارد اما آخرین پیامد تلاش برای متوقف ساختن تورم است که در اینجا به آن اشاره می کنم. این پیامد خصوصیت سیاسی دارد. در طی پنج یا شش سال گذشته برهه‌هایی داشته ایم که کوشش‌هایی ‏برای پایین نگاه داشتن قیمتها و دستمزدها صورت گرفت. ما شاهد مخالفت کندی ‏( Kennedy )‎‏ با صنعت ‏فولاد در 1962 بودیم.
 
اخیرا هم مساله‌ای با آلومینیوم داشتیم. بامزه‌ترین نکته برای من دگرگونی شدید بین برهه‌ ‏اول و دوم در تمایل بازرگانانی بود که به طور بالقوه متاثر از این تغییر بودند و آزادانه نظرات و احساسات خود ‏را ابراز می‌کردند. و البته من آنها را ‏]‎ به خاطر تغییر موضع‌شان [‎‏ نکوهش نمی‌کنم.‏

هیچ نهاد قانونی، چه رئیس جمهور و چه هر نهاد رسمی دیگر، این قدرت را ندارد تا شرکت آلومینیوم یا فولاد را ‏ملزم سازد که قیمت خود را پایین آورد یا یک اتحادیه را ملزم سازد که نرخ دستمزد را پایین آورد. هیچ نهاد ‏قانونی و رسمی وجود ندارد، با این حال قدرت زیادی در واشنگتن مستقر است. فشارهای فراقانونی بسیاری ‏وجود دارند که ممکن است تحمیل شوند.
 
مهمتر از همه اینکه، کسی در این کشور نیست که از تصمیم ناگاه یک ‏مامور مالیات که می گوید اظهارنامه‌ او نیازمند بررسی دقیق‌تر است، احساس آزردگی نکند - و چه ‏اظهارنامه‌ای است که نیاز به موشکافی ندارد؟‏

خطر اقامه‌ دعوای ضد انحصار چیزی نیست که هیچ بازرگانی آن را دست کم بگیرد. دامنه‌ وسیعی از ‏معاهدات دولتی وجود دارند.  تلاش برای پایین نگاه داشتن دستمزدها و قیمتها، پناهی برای قدرت فراقانونی به ‏وجود می‌آورد، که به نوبه‌ خود، گسترش می‌یابد و به سرکوب آزادی‌های فردی و سیاسی و کمتر شدن سطح تحمل و رضایت مردم می‌انجامد. اینها برخی از پیامدهای تلاش برای جلوگیری از ‏تورم با پایین نگاه داشتن قیمتها و دستمزدهاست.‏

معتقدم این پیامدها، چه از نظر کارایی اقتصادی و چه از نظر حفظ آزادی‌های سیاسی بسیار خطیر و حائز اهمیت ‏اند. اگر قرار است تورمی داشته باشیم، بهتر است نامقید باشد. البته، قطعا از بین بردن منشا فشار تورمی، از ‏طریق آهسته کردن نرخ بسط پولی از همه بهتر است. ‏

پس از رکود 1960، رکودی که یک تنزل کامل در تولید بود و علتش تا حدود بسیار کندی رشد حجم پول، ‏اقدام فدرال رزرو در افزایش نرخ رشد حجم پول اقدامی درست بود. اقدام آنها در بالا نگاه داشتن نسبی نرخ رشد ‏پولی نیز کار درستی بود. این امر منشا انبساط مداوم پولی ما بود. به این وجود، شوربختانه آنها بیش از ‏اندازه بر انجام آن کار درست استمرار ورزیدند و در نتیجه حجم پول را با نرخ بیش از اندازه زیادی افزایش دادند.
 
‏این امر فشارهایی را در جامعه‌ ما به وجود آورد که باعث ترقی قیمتها می‌شوند. بدون پرداخت هزینه ‏نمی‌توانیم این فشارها را محو کنیم و تورم را متوقف سازیم. خطر این است اگر به این مهم اقدام کنیم، که دیر یا ‏زود ناگزیر از آن هستیم، بیش از اندازه واکنش نشان دهیم و بیش از اندازه نرخ رشد پول را بکاهیم. حتی اگر ‏واکنش‌مان بیش از اندازه نباشد، نمی‌توان تورم را به ناگهان متوقف نمود. پیش از این نیروهایی در اقتصاد به ‏وجود آمده اند که موجب ترقی قیمتها می‌شوند. ‏

اگر قرار باشد اقدامات درست و مناسب را به اجرا در آوریم، یعنی به تدریج نرخ رشد حجم پول را کاهش دهیم، ‏برای دوره‌ای هم شاهد افزایش تورم و بروز نشانه‌هایی از بیکاری و رکود خواهیم بود. این بخشی از ‏هزینه‌ای است که به خاطر رشد بیش از حد حجم پول در سه یا چهار سال گذشته باید بپردازیم.
 
لیکن پرداخت این ‏هزینه خیلی بهتر از ادامه‌ اقدامات کنونی برای پنهان کردن فشارهای تورمی و توسل جستن به مسئولیت‌های ‏اجتماعی رهبران تجاری و کارگری است که با توسل به اعمال کلی و بی‌نام و نشان قدرت دولت تقویت می‌شوند. ‏ 

نظر شما :