پس از ۲۵سال
فکر می کنم بیست و پنج سال پیش بود که در سنین جوانی و با شور و شوق انقلابی با آقای مهندس موسوی نخست وزیر وقت و هیات عالی رتبه ایشان به نیکاراگوئه سفر کردم. سفر هیجان انگیزی بود.
هیات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران به کشوری سفر می کرد که مردمش همزمان با انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ضددیکتاتوری برپا کرده و یک دیکتاتور وابسته به امریکا را سرنگون کرده بودند و به جای آن یک دولت انقلابی قدرت را به دست گرفته بود.
دیدن رهبران بسیار جوان نیکاراگوئه که کم و بیش سن و سال رهبران ایران را داشتند و گفت وگو با آنان بسیار جالب بود اما دیدن مردم بسیار فقیر این کشور انقلابی نیز بسیار تکان دهنده بود. اکثر مردم پایتخت در کنار خرابه های ناشی از زلزله این شهر در کانتینرهایی می خوابیدند که اقامتگاه اضطراری بود اما عملاً بعد از یک سال بلاتکلیفی تبدیل به خانه مسکونی آنان شده بود. رهبران این کشور ما را به دیدن یک کارخانه کوچک نیشکر در حال ساخت بردند. یک کارخانه کوچک که با کمک کوبا ساخته می شد. آنان امید زیادی داشتند که با تلاش رهبران جدید تحولی در وضعیت زندگی مردم ایجاد شود.
وقتی آنان شنیدند که ایران انقلابی در آن زمان 23 کارخانه قند و شکر از رژیم گذشته به ارث برده و در عین حال وارد کننده حجم زیادی شکر از خارج است خیلی تعجب کردند. آنان ابراز امیدواری کردند که شاید بخشی از تولید کارخانه کوچک جدیدشان را پس از راه اندازی به ایران صادر کنند و با پول آن بخشی از دردهای مردمشان را درمان نمایند. در طول آن سفر مرحوم عالی نسب یکی از شخصیت های برجسته صنعت و اقتصاد خصوصی ایران که مشاور عالی اقتصادی مهندس موسوی بود بیشتر از آنکه احساسات انقلابی داشته باشد نسبت به وضع اقتصادی ایران و نیکاراگوئه تامل می کرد. با ایشان درباره اقتصاد ایران و فقر نیکاراگوئه بسیار گفت وگو کردیم.
ایشان ضمن ابراز تاسف از اینکه اقتصاد ایران در مسیر درستش قرار ندارد درباره طرح های بسیاری صحبت کرد و گفت که ایران به لحاظ ظرفیت های بالقوه بسیار ثروتمند است و قادر است در میان کشورهای انقلابی جهان حرف اول را به لحاظ اقتصادی هم بزند. ایشان معتقد بود تا زمانی که ما نتوانیم اقتصادمان را شکوفا کنیم و راه درست پیشرفت اقتصادی را در پیش بگیریم نخواهیم توانست آبرومندانه در دنیا بر سر موضع خودمان بایستیم. ایشان می گفت وقتی رهبران نیکاراگوئه با چنین اقتصاد فروپاشیده و فقیرانه ای، با اشتیاق بسیار به آینده دل بسته اند اگر ما نتوانیم فرصت های اقتصادی کشورمان را به پشتوانه اقتدار کشورمان بدل کنیم هیچ کس بر ما نخواهد بخشید.
او درباره اقتصاد نفتی و مشکلات ساختاری و مدیریت اقتصاد ایران بسیار گفت که بخش زیادی از آن بحث ها را برای همیشه به خاطر سپردم. سفر مهندس موسوی و هیات همراه به نیکاراگوائه یک سفر سمبلیک بود. اما هیات انقلابی از اینکه به کشوری در نزدیکی مرزهای امریکا سفر کرده بود، خشنود بود و تصور می کرد که وقتی زورش نمی رسد در مقابل امریکا کار دیگری بکند، این سفر در حد خود می تواند پاسخی در مقابل تحرکات گسترده نظامی و سیاسی امریکا علیه ایران در منطقه نزدیک مرزهای ایران باشد.
در عین حال در گفت وگوهای میان من جوان و حاجی آقای عالی نسب کهنسال و باتجربه به خوبی مشخص بود که از این کشور کوچک انقلابی با این ناتوانی اقتصادی هیچ توقعی در مقابل ابرقدرت امریکا نمی توان داشت و البته در این سفر به شکل ملموس تری درک کردیم که به همان اندازه که ایران ظرفیت ها و فرصت های بالقوه خیلی بیشتری نسبت به نیکاراگوئه دارد، رهبرانش مسوولیت های بیشتری نیز برعهده دارند تا سهم شایسته و درخور این ظرفیت های بالقوه را برای کشورشان در سطح جهان کسب نمایند.
سفر چند ماه قبل رئیس جمهور ایران، سخنرانی وی در زمین های خاکی اطراف ماناگوا و در میان مردم فقیر پایتخت نیکاراگوئه و سفر دانیل اورتگا با هواپیمای قرضی به ایران، باردیگر خاطرات آن سفر و سخنان مرحوم عالی نسب را در خاطرم زنده کرد. بعد از 24 سال فضای سیاست خارجی ایران سمبلیک شده و روابط و سفرهای رهبران دو کشور رنگ و بوی تبلیغات سمبلیک آن سا ل ها را پیدا کرده است. تبلیغات مربوط به سفر رئیس جمهور ایران تداعی کننده همان تصورات ساده جوانان انقلابی آن سال ها بود و تبلیغات حاشیه سفر اورتگا نیز چیزی شبیه همان است.
بعد از 25 سال شرایط جهان خیلی تغییر کرده است و البته شرایط ایران و نیکاراگوئه نیز تغییر نموده است. هرچند نیکاراگوئه به لحاظ درآمد سرانه رتبه ای نازل تر از 130 را درمیان کشورهای جهان دارد اما با وضعیتی که در آن سفر ما شاهدش بودیم به نظر می رسد که اوضاع این کشور به لحاظ اقتصادی قدری بهتر شده است. در ایران هم خیلی پیشرفت ها صورت گرفته اما درآمد سرانه ایران با رتبه ای پایین تر از 80 در میان کشورهای جهان، حکایت از آن دارد که اگر درآمد سرانه ایرانیان بدتر نشده بهتر هم نشده است و با توجه به اینکه درآمد سرانه ایران 36 رتبه پایین تر از میانگین درآمد سرانه جهان است مشخص می شود که آرزوهایی که مرحوم عالی نسب درباره اقتصاد ایران در سفر نیکاراگوئه ترسیم می کرد و تحقق آن را ساده و عملی می انگاشت محقق نشده است.
اتفاقات مهم غیرسمبلیکی هم در اطراف ایران و نیکاراگوئه روی داده که نشان می دهد فرصت های بزرگی برای توسعه کشورهای جهان فراهم شده و اقتصاد ایران و نیکاراگوئه از آن فرصت ها به اندازه کافی برخوردار نشده اند.
در چین، ترکیه، کره جنوبی، مالزی، تایلند، هند، مکزیک، برزیل، آرژانتین، شیلی و در بسیاری از کشورهایی که نه تنها از نیکاراگوئه بلکه از ایران هم پیشی گرفته اند و در بالای نام ایران در جداول اقتصادی جهان ایستاده اند. شناخت ما از ظرفیت ها و موانع توسعه در نیکاراگوئه کافی نیست اما ظرفیت های گسترده و موانع و مشکلات توسعه در ایران ناشناخته نیستند. مسوولیت این وضعیت برعهده همه مدیرانی است که در این 25 سال اقتصاد کشور را راهبری کرده و می کنند.
هرچند که در جهان امروز و بخصوص پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، واقعیت های مربوط به قدرت و عزت و ثروت و منزلت و کرامت ملت ها و دولت ها، نقش رفتار صرفاً سمبلیک را در سیاست خارجی کشورها کاهش داده اما به هرحال سفرها و رفتار سمبلیک در سیاست خارجی همچنان می تواند سهمی را به خود اختصاص دهد اما اگر قرار باشد که این سهم به بخش عمده ای از روابط خارجی کشور بدل شود یا به جای وظایفی بنشیند که سیاست خارجی کشور برای تامین منافع ملی، امنیت ملی و فرصت های توسعه و پیشرفت کشور برعهده دارد، باید در مورد سازگاری آن سیاست ها با مصلحت کشور تردید جدی نمود.
نظر شما :