گرجستان، مثال تازه شکست آمریکا در اوراسیا
تحلیف یک رئیسجمهور حامی روسیه در گرجستان و شکست سرمایهگذاریهای غرب برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا تازهترین نمود بیرونی از شکست سیاستهای واشنگتن در اوراسیاست.
به گزارش ایسنا، نشریه آمریکایی در مطلبی با اشاره به روی کار آمدن یک دولت طرفدار کرملین در گرجستان، به بررسی دلایل روی گرداندن قفقاز جنوبی از ایالات متحده و اروپا پرداخت.
به گزارش نشریه «فارن پالسی»، در روز یکشنبه دوره ریاستجمهوری «سالومه زورابیشویلی» در گرجستان به پایان رسید، چهرهای که خواستار عضویت این کشور در اتحادیه اروپا بود و آیندهای اروپایی را برای گرجستان تصور میکرد. او جای خود را به «میخائیل کاولاشویلی» داد، ستاره سابق فوتبال گرجستان که حالا بهعنوان رئیسجمهور جدید این کشور انتخاب شده و نزدیکی به روسیه را به عضویت در اتحادیه اروپا ترجیح میدهد.
انتخاب کاولاشویلی بهعنوان رئیسجمهور گرجستان در فضایی پرتنش اتفاق افتاد، تا جایی که زورابیشویلی سلامت انتخابات را زیر سوال برد و خواستار برگزاری انتخابات جدید شد.
به گزارش فارن پالسی، گرچه اعتراضات پس از انتخابات در کشورهای عضو شوروی سابق و همچنین در سطح جهانی امری غیرعادی نیست، اما بحران گرجستان عمق شکست سیاستهای آمریکا و متحدانش در «گسترش دموکراسی» در اوراسیا را برجسته میکند.
از گرجستان بهعنوان کشوری پیشرو در حمایت از ارزشهای آمریکایی در منطقه قفقاز جنوبی یاد میشد، اما حالا چرخش بزرگی اتفاق افتاده است. فارن پالسی با اشاره به این تغییر، این پرسش را مطرح میکند که غرب کجای راه را اشتباه رفته است؟
به گزارش رسانه آمریکایی، سرمایهگذاریهای سیاسی و مالی ایالات متحده در گرجستان از دهه ۱۹۹۰ و همکاری راهبری آمریکا و این کشور، امروز به حالت تعلیق درآمده است. خواص سیاسی در گرجستان، بهویژه «میخائیل ساکاشویلی» که رئیسجمهور سابق این کشور و از رهبران «انقلاب گل رز» بود، به دنبال حمایت غرب بوده و کوشیدند گرجستان را بهعنوان یک ملت اروپایی معرفی کنند.
اکنون اما این کشور بهشدت تحت تأثیر شکافهای ژئوپلیتیکی بین روسیه و غرب قرار گرفته و اگر روند نزولی «دموکراسی» غربی در آن ادامه یابد، سایر مناطق قفقاز جنوبی نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، بهویژه با توجه به «دیکتاتوری خزنده» در جمهوری آذربایجان و چالشهای موجود برای تثبیت «دموکراسی» در ارمنستان.
فارن پالسی با یادآوری اینکه واشنگتن از زمان فروپاشی شوروی رویکرد منسجمی در قبال اوراسیا نداشته، مینویسد که ایالات متحده حالا نمیتواند با اتحادهای غیرمتصل منطقهای و روابط دوجانبه خود با این کشورها در برابر هماهنگی اقتدارگرایانه چین و روسیه مقاومت کند. آمریکا در حالی از تشکیل یک رویکرد منسجم غافل شده و به گسترش روابط با چند بازیگر مهم منطقهای بسنده کرده که چین و روسیه طرحهای جامعی برای اوراسیا توسعه دادهاند.
کرملین، روسیه را نه صرفاً بخشی از اروپا یا آسیا، بلکه مرکز ثقل یک تمدن اوراسیایی میداند و این امر – که از آن با عنوان «اوراسیاگرایی» یاد میشود - به دکترین سیاسی هدایتکننده مسکو بدل شده است. به ادعای رسانه آمریکایی، روسیه در ابتدا بهدنبال احیای جنبههایی از اتحاد شوروی سابق چندملیتی بود، اما اکنون اوراسیاگرایی برای مسکو به اصولی تمدنی، ضدغربی و ضدلیبرال تبدیل شده است، امری که در تأسیس سازمانهای منطقهای روسیهمحور مانند «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» و «سازمان پیمان امنیت جمعی» نمود پیدا کرده و در نهایت به جنگ اوکراین منجر شده است.
از سوی دیگر، چین نفوذ خود در اوراسیا را عمدتاً از طریق قدرت زیرساختی خود توسعه میدهد، یعنی ابتکار «کمربند و جاده»، خطوط لوله انتقال گاز و شبکه انتقال برق. چین با بهرهگیری از این قدرت زیرساختی، ترتیبات منطقهای موجود در پیرامون روسیه را تغییر میدهد و آسیای مرکزی بهعنوان یک خط مقدم کلیدی در این جبهه نقش بازی میکند.
به گزارش فارن پالسی، برای نخستین بار در دولت «جو بایدن» بود که آمریکا به فکر گسترش روابط منسجمتر با اوراسیا افتاد. او که کمتر از یک ماه تا پایان دوره ریاستجمهوریاش باقی مانده، تلاش کرد تا با سرمایهگذاری در زیرساختها، احیای شراکتها و ساخت روابط عمیقتر میان متحدان خود در این قاره، فاصلهاش را با پیشرفتهای عظیم زیرساختی چین کاهش دهد، امری که در اظهارات «جیک اسلیوان» مشاور امنیت ملی و «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا هم مشهود است.
سالیوان در سال ۲۰۲۳ بر لزوم تقویت اتصال بین اروپا و ایندوپاسیفیک تاکید کرد تا اتحادهای ایالات متحده تقویت شده و بار این ائتلاف بهصورت مساوی تقسیم شود. در پاسخ به ابتکار کمربند و جاده چین، ایالات متحده در سالهای اخیر طرحهایی مانند پیمان «آکوس»، گروه «کوآد» و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا را مطرح کرده است.
با این حال، این رویکرد آمریکا بهطرز وحشتناکی منسوخ شده و از پایان جنگ جهانی دوم تغییر چندانی نکرده است. آمریکا هنوز هم در تفکر راهبردی خود اوراسیا را به زیرمنطقههای نامرتبط تقسیم میکند، بهگونهای که در هر زیرمنطقه بر یک «کشور محوری» برای اعمال قدرت ایالات متحده و محافظت از منافع واشنگتن تکیه میشود، از جمله ژاپن، ترکیه، هند و کره جنوبی.
اما به گزارش رسانه آمریکایی، این امر قدرت چانهزنی واشنگتن را در مقایسه با کشورهای کوچکتر مانند گرجستان، و قدرتهای میانی مانند ترکیه تضعیف کرده است. بهعنوان مثال در گرجستان، واشنگتن در نهایت قدرت چانهزنی دولتی را افزایش داد که بهشکلی فزاینده در مسیر اقتدارگرایی بود و توانست با متمرکز کردن قدرت، نهادهای دولتی را به تصاحب خود درآورد.
پس از پایان جنگ سرد و سقوط اتحاد شوروی، با افزایش تعداد زیرمنطقههای اوراسیایی مانند آسیای مرکزی، کشورهای بالتیک، قفقاز جنوبی و بالکان، این استراتژی به یک ضعف تبدیل شده است. این زیرمنطقهها فضاهای مرزی بین قدرتهای ژئوپلیتیکی بزرگ هستند و نخبگان سیاسی در کشورهای کلیدی در هر زیرمنطقه یاد گرفتهاند چگونه با بازی دادن واشنگتن، مسکو و پکن، به منافع خود دست یابند.
از سوی دیگر، این سیاست ایالات متحده نهتنها کمکی به ترویج دموکراسی نکرده، بلکه به دوام حکومتهای خودکامه منجر میشود. ژئوپلیتیک گسسته اوراسیا یک تهدید جدی برای نظم مبتنی بر قانون آمریکایی است، نظمی که تحت هژمونی ایالات متحده پرورش یافته است.
از پایان جنگ سرد تا امروز، آمریکا با تمرکز بر کشورهای محوری و کلیدی در سراسر اوراسیا، بهطور ناخواسته شکافهای ژئوپلیتیکی متعددی را ایجاد یا تشدید کرده است. این شکافها بازارهای منطقهای را ضعیف کرده و به دموکراسیهای نوظهور اجازه نمیدهند تا به سود اقتصادی دست پیدا کنند. ناپایداری دولت در این مناطق به وضعیت حاد تبدیل شده و باعث شده است که این مناطق در درگیریهای مسلحانه گیر بیافتند. به گزارش فارن پالسی، واشنگتن با اتحاد واحد خود با گرجستان در منطقه قفقاز، موجب شکست اقتصادی شده است.
بهعنوان مثال، هدف واشنگتن از برقراری ارتباط با گرجستان گسترش نفوذ در قفقاز بود، اما تفلیس توانست با ایفای نقش میانجیگر بین بازارهای بازارهای منطقهای، به قدرت چانهزنی بیشتری نسبت به واشنگتن دست پیدا کند.
بر اساس این گزارش، واشنگتن در قفقاز جنوبی در حالت تدافعی قرار دارد و جمهوری آذربایجان توانسته با خارج کردن غرب از معادلات، روسیه را حفظ کند. تهدیدهای مکرر «الهام علیاف» رئیسجمهور این کشور برای ایجاد دالان زنگزور در جنوب ارمنستان هم هدفی ندارد به جز ایجاد یک کریدور میانقارهای که در برابر تحریمها مصونیت دارد.
در صورت موفقیت، این طرح جنوب ارمنستان را به یک منطقه خاکستری تبدیل میکند که تحت نظارت نظامی روسیه و جمهوری آذربایجان قرار دارد. سپس بدون آنکه از دست واشنگتن کاری برآید، این منطقه میتواند روسیه و ایران را به هم وصل کند و چین هم یک مسیر جدید به سمت بندر آبهای عمیق «آناکلیا» در ساحل دریای سیاه گرجستان پیدا میکند.
به گزارش فارن پالسی، نهتنها طرحهای دیپلماتیک واشنگتن برای باز کردن مسیرهای تجاری و ترانزیتی در منطقه راه به جایی نبرده، بلکه باکو ناظران غیرنظامی اتحادیه اروپا در مرزهای ارمنستان را هم تضعیف کرده است. رؤسای جمهور روسیه و جمهوری آذربایجان همچنین در حال توسعه چهارچوبهای همکاری منطقهای هستند که به طور خاص طراحی شدهاند تا قدرتهای غربی را کنار بگذارند.
نشریه آمریکایی هشدار میدهد که اگر «دونالد ترامپ» در دولت جدید خود تمهیداتی جدی برای رسیدگی به نفوذ رو به زوال آمریکا در این منطقه نیاندیشد، بهزودی آمریکا شاهد کنار گذاشته شدن خود از مناسبات قدرتها در قفقاز جنوبی خواهد بود.
نظر شما :